eitaa logo
💚بنات المهدی💚
310 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
46 فایل
چونان طبیبِ دوّار،آنقدردنبالشان میدویم وقربان صدقه شان میرویم،تا به غیرتِ توبرنخورد که نگویی کسی نبود ناموس مرا،از کفِ خیابانهای شهر،جمع کند مولای مهربان!غیرتِ محض! ما ناموس توایم.سپاه توایم.ما را در این جهاد بپذیر.. ارتباط با ما : @benatalmahdi1
مشاهده در ایتا
دانلود
💚بنات المهدی💚
🌿﷽🌿 💐حمیدجواب آزمایش ژنتیک رابه دستش رساند.عاقد تا برگہ هارادیدگفت:"اینکه برای ازدواج فامیلی شماست،منظورم آزمایشه که بایدمیرفتیدمرکزبهداشت شهیدبلندیان وکلاس ضمن عقد رو هم می گذروندین." 🌷حمیدکه فهمیده بود دسته گل به اب داده است درحالی که به محاسنش دست میکشید گفت: مگه این همون نیست؟من فکرکردم همین کافی باشه. تا این را گفت درجمعیت همهمه شد.خجالت زده به حمیدگفتم میدونستم یه جای کارمی لنگه اونجاگفتم که باید بریم آزمایش بدیم ولی شماگفتی لازم نیست. ❤️دلشوره گرفته بودم این همه مهمان دعوت کرده بودیم.مانده بودیم چه کنیم!بدون جواب آزمایش که عقد دائم خوانده نمیشد. تا اینکه به پیشنهادعاقدقرارشدفعلا صیغه محرمیت بخوانیم.تابعدازشرکت درکلاسهای ضمن عقدودادن آزمایش هاعقددائم درمحضرخوانده شود. 🌸لحظه ای که عاقدشروع به خواندن خطبه عقدکردهمه به احترام این لحظات قشنگ سکوت کرده بودندومارانگاه میکردند،احساس عجیبی داشتم. صدای تپش های قلبم رامیشنیدم.زیرلب سوره یاسین را زمزمه میکردم دردلم برای براورده شدن حاجات همه دعا کردم. لحظه اےنگاهم به تصویرخودم وحمیددرآیینه روبرویم افتاد،حمیدچشم هایش رابسته بود،دست هایش به حالت دعا روے زانوهایش گذاشته بودوزیرلب دعامیکرد. طره‌ای ازموهایش روی پیشانی اش ریخته بود.بدون اینکه تلاشی کند به چشمم خوشتیپ ترین مردروی زمین می امد.قوت قلب گرفته بودم وبادیدنش لبخندمیزدم. 🍎محواین لحظات شیرین گل راچیدم،گلاب آوردم،وقتی عاقد برای بارسوم من راخطاب کرد وپرسید عروس خانم وکیلم؟ به پدرومادرم نگاه کردم وبعد ازگفتن بسم الله به آرامی گفتم:"با اجازه پدرومادرم وبزرگترها بله." بله را که دادم صدای الله اڪبر اذان مغرب بلندشد،شبیه آدمی بودم که از یک بلندی پایین افتاده باشد. به یک سکون و آرامش دل‌نشین رسیده بودم. 🌸بعد از عقد،حمید از بابا اجازه گرفت، حلقه را به انگشتم انداخت، حلقه حمید هم بنا به رسمی که داشتیم ماند برای روز عروسی. عکس گرفتن هم حال خوشی داشت. موقع عکس انداختن با اینکه به هم محرم بودیم ولی زیـاد نزدیک هم نمی نشستیم، اهل فیگور گرفتن هم نبودیم.در تمام عکس‌ها من و حمید ثابت هستیم. تنها چیزی که عوض میشود ترکیب کسانی است که داخل عکس هستند، یکجا خانواده حمید، یکجا خانواده خودم، یکجا خواهرهای حمید... ادامه دارد.... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/amerinepardis به آمرین پردیس بپیوندید💖 👇👇👇 @amerinepardis