💚بنات المهدی💚
#یادت_باشد
#قسمتصدچهلپنجم
🌿﷽🌿
🌻موقع نوشتن وصیت نامه خصوصی گفتم:
حمید شاید من مادرشده باشم،چندجمله ای برای بچمون بنویس.اگر اسمی هم مدنظر داری یادداشت کن.
همیشه حرف بچه که میشد میگفت:
چون خودم دوقلوهستم بچه های من دوقلو میشن،فرزانه سیب بخور دوقلوهامون خوشگل بشن.
🌷داخل وصیت نامه برای فرزند پسر دوتا اسم به نیت رسول الله نوشت:
"محمدحسام"و"محمداحسان"
خیلی دوست داشت اگرپسردارشدیم مداحی یادبگیردوحافظ قرآن باشد.
برای دخترهم نام اسماء را انتخاب کرده بود.
میگفت دوست دارم روزقیامت دخترم را به اسم کنیزحضرت زهرا(س)صدا کنند.
همین اسم ها را داخل برگه جداگانه وسط قرآن روی طاقچه گذاشته بود.پشتش بادست خط خودش نوشته بود:
خدایا فرزندی صالح،سالم،زیباوباهوش به من عطاکن.
🌺به خط آخر که رسیدگفتم:
عزیزم همسران شهدا گله دارن که نتونستن دل سیرهمسرشونوببینن،آخر وصیت نامه بنویس که اگرشهیدشدی اجازه بدن نیم ساعت باپیکرتو تنهاباشم.
خودم هم باورم نمیشد آنقدر قضیه جدی شده که حتی به این لحظه ها هم فکرمیکنم.درمخیله ام هم نمی گنجید که چطور این حرف هارا به زبان اوردم.
💐انگارفرد دیگری درکالبدم رفته بودوازجانب من سخن میگفت.تاکجاپیش رفته بودم که حتی به بعدازشهادتش هم فکرمیکردم.
خواهشم راقبول کرد اخروصیت نامه نوشت:اجازه بدهید دقایقی
همسرم کنار پیکرم تنها باشد.
وصیت نامه ها را وسط قرآن گذاشتم، با دلی پر از آشوب و دلهره گفتم: «اینها امانت پیش من میمونه، ان شاء الله که صحیح و سالم برمی گردی و خودت از همین جا بر میداری».
💚 #بنات_المهدی_پردیس 💚
🇮🇷 @amerinepardis🇮🇷