eitaa logo
نشان از بی نشان ها
509 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
30 فایل
جان به هر حال قرار است که #قربان بشود... پس چه خوب است که قربانی #جانان بشود... انتقاد و پیشنهادات خود رو با ما در میان بگذارید👇👇👇 @BeneshaN63 @beneshanyazahra
مشاهده در ایتا
دانلود
📌نیروهای تیپ رضوان حزب الله این تصویر را با شرح زیر منتشر کردند: ✋سوگند به آن دستی که در خیبر را با فریاد یا حیدر بلند کرد، ما تو را از هستی ریشه کن خواهیم کرد @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
نشان از بی نشان ها
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_بیست‌وهشتم بسم الله الرحمن الرحیم همسری شما جوانان عزیزم را که
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 چند وقت یکبار یکی دوشب در خانه اش می ماندیم. با آن خانه انس پیداکرده بود ، خانه ای قدیمی با سقف های ضربی . زیاد می رفت به گوسفندهایشان سر می زد . طوری شده بود که خیلی از جوان ها فامیل می آمدند پیشش برای مشاوره ازدواج ، بعضی شان می خندیدند که «زیر لیسانس حرف بزن بفهمیم چی میگی!»😂 دختر خاله ام می گفت: «الان داره خودش رو رحیم پور ازغدی می بینه !» من هم مسخره اش می کردم :«ازغدی می شناسی؟! ایشون محمد حسین شونه !»😂 خداییش قلمبه سلمبه حرف می زد ، ولی آخر حرف هایش به این می رسید که «طرف به دلت نشسته یا نه؟»😉 زیاد هم ازدواج خودمان را مثال می زد. یک ماه بعد از عقد ، جور شد رفتیم حج عمره . سفرمان همزمان شد با ماه رمضان . برای اینکه بتوانیم روزه بگیریم ، عمره رایک ماهه به جا آوردیم . کاروان یک دست نبود ، پیر و جوان و زن و مرد . ما جزو جوان تر های جمع به حساب می آمدیم . با کارهایی که محمد حسین انجام می داد ، باز مثل گاوپیشانی سفید دیده می شدیم . از بس برایم وسواس به خرج می داد 😄 در مدینه گیر داده بودم که کوچه بنی هاشم را پیدا کنم. بلد نبود ، به استاد تاریخ دانشگاهمان زنگ زدم و از او سوال کردم . از باب جبرئیل تا بقیعو قشنگ توضیح داد که حد و حریم کوچه ازکجا تا کجاست.. هر وقت می رفتیم ، عرب ها آنجا خوابیده یا نشسته بودند .. زیاد روضه می خواند ، گاهی وسط روضه ها شرطه های (پلیس های ) سعودی می آمدند و اعتراض می کردند 😐 کتاب دستش نمی گرفت ، از حفظ می خواند . هر وقت ماموران سعودی مزاحم می شدند ، وسط روضه می گفت :«بر شما لعنت !» چند بارهم در مسجد الحرام نزدیک بود دستگیرش کنند . با وهابی ها کل کل می کرد ، خوشم می آمد این ها از رو بروند ... از طرفی می دانستم اگر نصیحتش بکنم که بی خیال این ها شو ، تاثیری ندارد. ✨ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 دوتایی بار اولمان بود می رفتیم مکه. می دانستیم اولین بار که نگاهمـان به خانه کعبه بیفتد، سه حاجت شرعی ما برآورده می شود. همـان استاد تاریخ گفت:((قبل از دیدن خانه کعبه، اول سجده کنید. بعد که تقاضای خودتان را از خدا خواستید، سراز سجده بردارید!)) زودترازمن سرش رو آورد بالا. به من گفت:((توی مسجدباش! بـگو خدایا کل زندگی و همه چیزم رو خرج خودت کن، خرج امام حسین کن!))☺️ وقتی نگاهم به خانه کعبه افتادگفت:(( ببین خداهم مشکی پوش حسینه!)) خیلی منقلب شدم. حرف هایش آدم رابه هم می ریخت .. کل طواف را بازمزمه روضه انجام می داد، طوری که بقیه به هوای روضه هایش می سوختند. درسعی صفا و مروه دعاها که تمام می شد، روضه می خواند. دعای جوشن می خواند یامناجات امیرالمومنین و من همراهی اش می کردم. بهش گفتم:((باید بگیم خوش به حالت هاجر! اون قدر که رفتی و اومدی، بلاخره آب برای اسماعیلت پیداشد، کاش برای رباب هم آب پیدا می شد!)) انگار آتشش زدم، بلندبلند شروع به گریه کردن😔 موقعی که برای غار حرا از کوه می رفتیم بالا خسته شدم،نیمه های راه بریده بودم ودم به دقیقه می نشستم. شروع کرد مسخره کردن که:((چه زود پیرشدی! یا داری تنبلی می کنی؟))😂 بهش گفتم:((من باپای خودم میام، هروقتم بخوام می شینم. بمیرم برای اسرای کربلا، مردای نامحرم بهشون می خندیدن!))💔 ✨ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردانگی و ایمان و شجاعت و پایمردی و صبر و استقامت و روراستی را باید از این مردم بیاموزیم..! به انگشت این شهید کودک توجه کنید😭 @beneshanha 🌹یازهرا 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شباهت عجیب شهید ولید ذیب شهید دیشب حزب الله با شهید محسن حججی مورد توجه کاربران لبنانی قرارگرفته است. ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این متن رو چند وقت پیش نوشتم حالا دوستان این ویدئو پر بازدید رو ساختن، کپی رایت هم مهم نیست👌 https://eitaa.com/Politicalhistory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥کلیپ فوق العاده از استاد شجاعی 👌 💥به غیر از شهادت اصلا اصلا فکر نکنید مانند کودکان غزه باشید که حتی بازی آنها هم شهادت بازی است . 💥باید مانند اهل بیت علیهم السلام شهید شویم ☺️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
20.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴سید حسن نصرالله ماجرای کدام شکست را به یاد آمریکا آورد؟ 🎙حسین پاک/اسکرین شات @beneshanha 🌹یازهرا 🌹
🚨سید حسن نصرالله: دیگر به عملیات مرزی اکتفا نخواهیم کرد! 👌 چه عزتمند صحبت کردند ⬅️ نه تنها اسرائیل خبیث ، بلکه رو هم داره تهدید میکنه و میگه برای های شما هم برنامه داریم ! ⬅️ این چه قدرت و عزتی هست که خدا در نتیجه بندگی ، به انسان میده ؟ @beneshanha 🌹یازهرا 🌹
نشان از بی نشان ها
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_سی‌_ام دوتایی بار اولمان بود می رفتیم مکه. می دانستیم اولین ب
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 بدبادلش بازی کردم. نشست، سرش را زیر انداخت و روضه خوانی اش گل کرد .. درطواف، دست هایش را برایم سپر می کرد که به کسی نخورم😁 باآب و تاب دور و برم راخالی می کرد تا بتوانم حجرالاسود راببوسم. کمک دست بقیه هم بود . مادر شهیدی با دخترش آمده بود طواف و کارهای دیگر برایش مشکل بود. دخترش هم توانایی بعضی کارها را نداشت. خیلی هوایشان را داشت. از کمک برای انجام طواف گرفته تا عکس گرفتن از مادر دختر .. یک بار وسط طواف مستحبی، شک کردم چرا همه دارند مارو نگاه می کنند، مگرظاهر یا پوششمان اشکالی دارد؟!🤔 یکی از خانم های داخل کاروان بعداز غذا، من را کشیدکنار وگفت:((صدقه بذار کنار.. اینحا بین خانما صحبت ازتو و شوهرته که مثه پروانه دورت می چرخه!)) از این نصیحت های مادرانه کرد و خندید وگفت:((اینکه می گن خدا در تخته رو به هم چفت می کنه، نمونه ش شمایین!))😅 دائم با دوربینش چیلیک چیلیک عکس می گرفت. بهش اعتراض می کردم:((اومدی زیارت یا عکس بگیری؟..))😐 یک انگشتر عقیق مستطیل شکل هم داشت که روی آن حک شده بور:((یازهرا)). درمکه هدیه داد به شعیه ای یمنی ... وقتی برگشتیم ، گفت:((دیگه دوست ندارم بیام مکه ،باشه تا از دست سعودی ها آزاد بشه!)) ✨ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 کلا ن تنها مکه یا جاهای دیگر ، در خانه هم در صورتی همکاری می کرد که وصل شود به اهل بیت امام حسین (ع) . یکی از چیزهایی که باعث شد از تنفر به بی تفاوتی برسم و بعد بهش عشق و علاقه پیدا کنم ، همین کارهایش بود 😅 دیدم دیوانه وار هیئتی است . همه دوست دارند در هیئت شرکت کنند ، ولی اینکه چقدر مایه بگذارند ، مهم است ... اولین حقوقی که از سپاه گرفت ، ۲۵۰هزار تومن بود . رفت با همه آن کتیبه خرید برای هیئت . از پرده فروشی ، ریش ریش های پایین پرده را خرید و به کتیبه ها دوخت و همه را وقف هیئت کرد . پاتوقش پاساژ مهستان بود . روی شعر پیداکن برای امام حسین (ع) خیلی وقت می گذاشت . شعارش این بود :« ترک محرمات ، رعایت واجبات و توسل به اهل بیت (ع) .»🌿 موقع توسل ، شعر و روضه می خواند . گاهی واگویه می کرد . اگر دونفری بودیم که بلند بلند با امام حسین (ع) صحبت می کرد ، اگر کسی هم دور و برمان نشسته بود ، با نجوا توسلش را جلو می برد .. عاشق روضه های حاج منصور بود ، ولی درسبک سینه زنی ، بیشتر از حاج محمود کریمی خوشش می آمد . نهم فروردین سال نود ، در تالار نور شهرک شهید محلاتی عروسی گرفتیم و ساکن تهران شدیم . خانواده ها پول گذاشتند روی هم و خانه خوب خریدند. با اینکه وضع مالی اش چنان تعریفی نداشت ، کلا آدم دست و دلبازی بود 🙃 اهل پس انداز و این چیزها نبود ، حتی بهش فکر نمی کرد و موقع خرید اگر از کارت بانکی استفاده میکرد رسید نمی گرفت و برایش عجیب بود که ملت می ایستند تا رسید خرید شان رانگاه کنند .. می خواست خانه را عوض کند ، ولی می گفت : «زیر بار قرض و وام نمی رم !» حتی به این فکر افتاده بود پژویی را که پدرم به ما هدیه داده بود با یک سوزوکی عوض کند ، وقتی دید پولش نمی رسد بی خیال شد . ✨ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
📌‏یا اینایی که پارسال آمبولانس آتش میزدن اسراییلی بودن، یا اینکه اسراییلی‌ها این نوع بی‌شرفی رو از براندازا یاد گرفتن @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا الله این چهره خودش حرف میزنه من چی دربارش بگم...؟ مگه این دختر چند سالشه برادر و مادر و خواهر و همسایه هاشون و کل اون منطقه همه از بین رفتند چی دیگه بیشتر از این باید بشه؟ ای اعراب کجایید... ای حکام عرب کجایید... کجایید شماها... خدا برای ما بسه شماها هم نباشید. 🇵🇸 ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 من هنوز مسلمان نیستم ولی اولین نمازمو خوندم و آخر نماز گریه کردم، هیچ‌وقت چنین حسی نداشتم ❌گرایش بیش از پیش غربی‌ها به اسلام 🇵🇸 ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
📸 آمریکا تو چه فکریه دنیا پر از بسیجیه 🔸 بسیج اندونزی در حمایت از فلسطین😂 🇵🇸 ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌خب نه تنها آخوندا سقوط نکردن بلکه بنیانگذار آمریکا رو هم بسیجی کردیم😉 تظاهرکنندگان در واشنگتن بر گردن مجسمه بنیامین فرانکلین (بنیانگذار ایالات متحده) چفیه انداختن :) 🇵🇸 😁😁 🇮🇷 ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
شهدای غزه به ۹۷۷۰ نفر رسید وزارت بهداشت فلسطین: 🔹شمار شهدای غزه از هفتم اکتبر تا این لحظه به ۹۷۷۰ نفر رسیده است. 🔹۴۸۰۰ نفر از شهدا کودک و ۲۵۵۰ نفر هم زن هستند. 🇵🇸 ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 این جواب باقری کنی هم درباره احتمال جنگ ایران با اسرائیل خیلی خوب بود! 🇵🇸 ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 ... 📞 تماس تلفنی ضبط شده مرحوم مؤیدی و حجت الاسلام عالی 🌱هیچ‌ دوره ای از تاریخ مساله ظهور به اندازه زمان فعلی ما جدی نبوده است! @beneshanha 🌹یامهدی🌹
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 محدودیت مالی نداشت . وقتی حقوق می گرفت ، مقداری بابت ایاب و ذهاب و بنزینش برمی داشت و کارت را می داد به من . اما قبول نمی کردم . می گفت : « تو منی ، من توام . فرقی نمی کنه !»☺️ البته من بیشتر دوست داشتم از جیپ پدرم خرج کنم و دلم نمی آمد از پول او خرید کنم 😅 از وقتی مجرد بودم کارتی داشتم که پدرم برایم پول واریز می کرد . بعد ازدواج همان روال ادامه داشت .. خیلی ها ایراد می گرفتند که به فکر جمع کردن نیست و شم اقتصادی ندارد . اما هیچ وقت پیش نیامد به دلیل بی پولی به مشکل بخوریم . از وضعیت اقتصادی اش با خبر بودم ، برای همین قید بعضی از تقاضا ها را می زدم . . جشن تولد و سالگرد ازدواج و این مراسم رسمی ها نمی گرفتیم ، اما بین خودمان شاد بودیم 😍 سرمان می رفت ، هیئتمان نمی رفت : رایة العباس چیذر ، دعای کمیل حاج منصور در شاه عبد العظیم (ع) ، غروب جمه ها هم می رفتیم طرف خیابون پیروزی هیئت گودال قتلگاه . حتی تنظیم می کردیم شب های عید در هیئتی که برنامه دارد ، سالمان را تحویل کنیم 😍 به غیر از روضه هایی که اتفاقی به تورمان می خورد ، این سه تا هیئت را مقید بودیم . حاج منصور را خیلی دوست داشت ، تا اسمش می آمد می گفت : «اعلی الله مقامه و عظم شانه .» ردخور نداشت شب های جمعه نرویم شاه عبد العظیم (ع) ، برنامه ثابت هفتگی مان بود . حاج منصور آنجا دو سه ساعت قبل از نماز صبح ، دعای کمیل می خواند . نماز صبح را که می خواندیم می رفتیم کله پاچه می خوردیم. تا قبل از ازدواج به کله پاچه لب نزده بودم 😬 کل خانواده می نشستند و به به و چه چه می کردند ، دیگه کله پاچه را که بار می گذاشتند ، عق می زدم و از بویش حالم بد می شد . تا همه ظرف هایش را نمی شستند ، به حالت طبیعی بر نمی گشتم ‌😖 ✨ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @beneshanha 🌹یازهرا 🌹
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 دوسه هفته می رفتم و فقط تماشایش می کردم ، چنان با ولع میخورد، که انگار از قحطی برگشته 😐 با اصرارش حاضر شدم فقط یه لقمه امتحان کنم ، مزه اش که رفت زیر زبانم ، کله پاچه خور حرفه ای شدم . به هر کس می گفتم کله پاچه خوردم و خیلی خوشمزه بود و پشیمان هستم که چرا تا به حال نخورده ام ، باور نمی کرد . می گفتند :« تو؟ تو با این همه ادا و اطوار ؟» 😑 قبل از ازدواج خیلی پاستوریزه بودم ، همه چیز باید تمیز می بود ، سرم می رفت ، دهن زده کسی را نمی خوردم . بعد از ازدواج به خاطر حشر و نشر با محمد حسین خیلی تغییر کردم . کله پاچه که به سبد غذایی ام اضافه شد هیچ ، دهنی اقا رو هم می‌خوردم😐 اگر سردردی ، مریضی یا هر مشکلی داشتیم ، معتقد بودیم برویم هیئت خوب می شویم.. می گفت :« می شه توشه تموم عمر و تموم سالت رو در هیئت ببندی !» در محرم بعضی ها یک هیئت که بروند می گویند بس است ، ولی او از این هیئت بیرون می آمد می رفت هیئت بعدی😂 یک سال روز عاشورا از شدت عزاداری ، چند بار آمپول دگزا زد . بهش می گفتم :« این آمپول ضرر داره !» ولی او کار خودش را می کرد . آخر سر که دیدم حریف نیستم ، به پدر و مادرم گفتم :« شما بهش بگین!» ولی باز گوشش یه این حرفا بدهکار نبود . خیلی به هم ریخته می شد . ترجیح می دادم بیشتر در هیئت باشد تا در خانه، هم برای خودش بهتر بود ، و هم برای بقیه . می دانستم دست خودش نیست ، بیشتر وقت ها با سر و صورت زخم و زیلی از هیئت می آمد بیرون. هر وقت روضه ها اوج می گرفت و سنگین می شد ، دلم هری می ریخت 😢 دلشوره می افتاد به جانم که الان آن طرف خودش را می زند ، معمولا شالش را می انداخت روی سرش که کسی اثر لطمه زنی هایش را نبیند ، مادرم می گفت : « هروقت از هیئت برمی گرده ، مثل گلیه که شکفته !» داخل ماشین مداحی می گذاشت . با مداح همراهی می کرد و یک وقت هایی پشت فرمان سینه می زد. شیشه ها را می داد بالا ، صدا را زیاد می کرد ، آن قدر که صدای زنگ گوشیمان را نمی شنیدیم😅 ✨ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ @beneshanha 🌹یازهرا 🌹
👀اینقدری که اسرائیل از این بزرگوار میترسه، ازموشکاشون نمیترسه :) 🤣🤣 🌪 🏴 @beneshanha