⚜ #آیات_آخرالزمانی
❌ گرانی در آخر الزمان❗️
✨ آیه ۱۵۵ سوره مبارکه بقره :
"وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ"
🔸ترجمه آیه:
و قطعاً شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، زیان مالى و جانى و کمبود محصولات، آزمایش مىکنیم و صابران را (در این حوادث و بلاها ) بشارت بده.
🔸تفسیر مهم آیه:
امام صادق (ع) فرموده است:
«پیش از ظهور قائم نشانه هایی از جانب خدای تعالی برای مومنان خواهد بود.»
راوی گوید: عرض کردم : فدای شما شوم، آن ها کدام است؟
فرمودند:
«این قول خدای تعالی که (وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ) ؛
یعنی شما #مومنان را پیش از خروج قائم (عج) می آزماییم به #خوف از پادشاهان بنی فلان، در آخر سلطنت آن ها ... و گرسنگی به واسطه #گرانی_قیمتها ... و کاستی در اموال به واسطه کسادی داد و ستد و کمی سود ... و کاستی نفوس به واسطه مرگ و میر فراوان ... و کاستی در ثمرات به واسطه کمی برداشت محصولات زراعتی ... و در آن هنگام صابران را به تعجیل خروج قائم مژده بده.
📚 کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲ ، ص ۶۴۹
#خدایا_ما_را_از_صابران_قرار_بده
💠 @beneshanHa
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#خاطرات_شهدا
🔵عاقبت نماز خواندن در جبهه با لباس نجس و پشت به قبله!
💠به حبیب گفتم وضع خط خوب نیست گردان را ببر جلو
آهسته گفت : بچه ها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند . . .
امکان برگرداندن آن ها به عقب نبود و بچه ها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند…..
🍃حبیب گفت : اگه می تونی یکی از بچه های مجروح را ببر
بعد دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد.
ترکشی به سینه اش اصابت کرده بودو جای زخم را با دست فشار می داد.
✳️سوار شد تا حرکت کردم صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد . تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم.
گفتم برادر اسمت چیه؟جواب نداد نگاهش کردم دیدم رنگ به
رو نداشت، زیر لب چیزهای می گوید.
فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده کپ کرده برا همین دیگه سوال نکردم.
🌸مدتی بعد مودب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد .
✨گفتم چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟
گفت نماز می خواندم .
💠نگاهش کردم از زخمش خون می زد بیرون…
گفتم ما که رو به قبله نیستیم، تازه پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که نجسه.
☘گفت حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد.
گفتم نماز عصر را هم خوندی ؟گفت بله
گفتم خب صبر می کردی زخمت را ببندند بعد لباست را
عوض می کردی، آن وقت نماز می خوندی.
✨گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش با خدا.
💠گفتم : بابا جون تو چیزیت نیست یک جراحت مختصره زود بر می گردی پیش دوستات..
🔴با خودم فکر کردم یک الف بچه احکام نماز را هم شاید درست بلد نیست والا با
بدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی خونه!!
♻️در اورژانس پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم بچه محل!
گفت: تا خدا چی بخواد.
با برانکارد آمدند ببرنش گفتم خودش می تونه بیاد زیاد زخمش جدی نیست فقط سریع بهش برسید…
🌟بیست دقیقه ای آن جا بودم بعد خواستم بروم رفتم پست اورژانس پرسیدم حال مجروح
نوجوان چطوره؟ گفتند شهید شد با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت و
رفت…..
💥تمام وجودم لرزید.
🌺بعدها نواری از شهید آیت الله دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده:
🔵آهای بسیجی خوب گوش کن چه می گویم! من می خواهم به تو پیشنهاد یک
معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود !
🔷من دستغیب حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تو،
🌕 و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی
را که تو در میدان جنگ بدون وضو
پشت به قبله
با لباس خونی
و بدن نجس
خوانده ای از تو بگیرم... آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی...؟!
📘خاطرات سردار شهید حسین همدانی
جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا امام زمان عج و سلامتی همه آزادگان و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🎥🚀 ساعتی پیش سپاه پاسداران با شلیک5موشک زمین به زمین از تبریز دفترسیاسی گروهک تروریستی حزب دمکرات کردستان راهدف قرارداد!👆
9 تن کشته و ده ها نفر مجروح شده اند! /رجا نیوز
✅ باما همراه باشید.
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌹یازهرا🌹
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :4⃣4⃣ و 5⃣4⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 46
رفتم با ستاد تماس بگیرم و درخواست نیرو کنم که کاکا قادر صدایم زد: «تو اینجا بمان. خودم میرم جلوشان را میگیرم!»
او که در جنگ با دموکراتها مهارت خاصی داشت با دو نفر رفت و من با یک نفر دیگر در پاسگاه ماندیم و با تیربار آماده دفاع شدیم. آن سوی جاده، رودخانه مهاباد در جریان بود و پشت رودخانه، جنگلی بود که دموکراتها از همانجا تیراندازیشان را به سمت ما آغاز کردند. آنها حدود دو کیلومتر مانده به ما از ماشینها پیاده شده و به جنگل رفته بودند تا از آنجا درگیر شوند. کاکا قادر همان طرف رفته بود. او تیراندازی دقیقی داشت و زرنگ و جسور بود. تعداد دموکراتها چندین برابر ما بود و براساس تجربه میدانستیم در طول روز بیش از یک ربع درگیریشان طول نمیکشد. آنها هم میدانستند مدت زمان رسیدن نیروی کمکی از ستاد ما چقدر است. در این مدت تردد ماشینها از جاده کاملاً قطع شده و صدای بی وقفه تیراندازی منطقه را پر کرده بود. بعد از یک ربع سروصدای تیراندازی فرو نشست. ما از سنگر بیرون آمدیم و کاکا قادر همراه دو سه نفری که با او رفته بودند، بازگشت. کسی از نیروهای ما صدمه ندیده بود و از تلفات دموکراتها هم بیخبر ماندیم. نیروهای کمکی از ستاد رسیدند ولی درگیری تمام شده بود و نیازی به حضورشان نبود.
با این روند، رفته رفته زمینۀ تضعیف دموکراتها فراهم میشد. اتخاذ برخی سیاستها هم در همراهی مردم عادی و همکاریشان با ما مؤثر بود.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :5⃣4⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 47
از جمله دادن برخی مسئولیتها مثل فرمانداری شهر به یکی از کردها و یا واگذاری ریاست بیمارستان مهاباد به یکی از پزشکان کرد که مشکلات ما را در بیمارستان حل میکرد. قبل از آن بارها دموکراتها مجروحان ما را از بیمارستان ربوده و به شکل فجیعی به شهادت رسانده بودند، اما به تدریج همکاری مردم بیشتر شد و طرح آزادسازی جاده ها و تأمین آنها در رأس برنامه های سپاه قرار گرفت.
در طول تابستان 1360 عملیاتهایی برای آزادسازی جاده های مهاباد ـ میاندوآب و مهاباد ـ بوکان انجام شد. طی عملیاتی راه بوکان باز شد و پس از آن ما را به گوی تپه فرستادند. آنجا مستقر شدیم و پس از چند روز قرار شد با عملیاتی پایگاههای دموکراتها در تپه های اطراف جاده مهاباد ـ بوکان را پاکسازی کنیم تا دموکراتها از آن طریق نتوانند به نیروها دید داشته باشند.
صبح با صد نفر از نیروهای سپاهی و ارتشی و همراهی حدود ده دستگاه تانک وارد عمل شدیم. قصد ما آزادسازی تپه ها بود ولی قبل از رسیدن به تپه ها، در منطقه جنگلی که دموکراتها آنجا اجتماع کرده بودند، درگیر شدیم. درگیری در چنین مناطقی سخت تر از نبرد در دشت و تپه بود، چون دشمن میتوانست پشت دیوار باغها و اطاقکها پناه بگیرد. وقتی به آن منطقه جنگلی رسیدیم، کنار نهری که از زیر درختان هلو میگذشت سر و رویی شستیم. میوهها رسیده و آمادۀ چیدن بودند و منظره زیبایی داشتند. برای رفع خستگی همانجا نشستیم. در حال خوردن خرماهایی که داشتیم، بودیم که ناگهان دموکراتها از جنگل بیرون آمدند. ما سریع به سمت تپه ها حرکت کردیم ولی با رگبار ممتد آنها متوقف شدیم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
هدایت شده از نشان از بی نشان ها
#سه_ایه_اخر_سوره_حشر
حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السلام🌸
🌺در فضیلت قرائت سه آیه آخر سوره حشر از امام حسن(علیه السلام) نقل شده که آن حضرت فرمود:
هر کس چون صبح کند و سه آیه آخر سوره حشر را بخواند و در آن روز بمیرد، مهر شهدا (بر پروندهاش) خواهد خورد، و چون شب کند و بخواند و در آن شب بمیرد نیز ممهور به مهر شهدا میشود.
منبع:الدّر المنشور، جلال الدین سیوطی، ج۲، ص۲۰۲؛/ بحارالانوار، ج۹۲، ص۳۱۰، ح۳؛/موسوعه کلمات الامام الحسن(علیه السلام)، بخش عقاید، ص۳۷۳.
3 آیه آخر سوره حشر🌺:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
«هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ (22)٭
هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (23)٭
هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»(24)
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌷یازهرا🌷
..:
عاشقانه ❤️
💠 میومد خونه ، نمیذاشت کار کنم.
زهرا رو میذاشت روی پاهاش و با دست به پسرمون #غذا میداد.
میگفت: «شما از صبح تا حالا به
اندازه کافی زحمت کشیدی».
#مهمون میومد،
پذیرایی با خودش بود.
دوستاش به شوخی میگفتند:
«مهندس که نباید تو خونه کار کنه!»
میگفت: من که از حضرت علی (ع) بالاتر نیستم
مگه به حضرت زهرا (س) #کمک نمیکردند؟
#شهید_آقاسی_زاده
📙شهاب، صفحه۷۴
❤️ @beneshanHa