eitaa logo
نشان از بی نشان ها
667 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
30 فایل
جان به هر حال قرار است که #قربان بشود... پس چه خوب است که قربانی #جانان بشود... انتقاد و پیشنهادات خود رو با ما در میان بگذارید👇👇👇 @BeneshaN63 @beneshanyazahra
مشاهده در ایتا
دانلود
😋😍 یکی ﺍﺯ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺕ ﻧﺎﺳﺎﻟﻤﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ : . . ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﺷﻬﺮﺑﺎﺯﯼ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﭘﯿﭻ ﻭ ﻣﻬﺮﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﺒﺮﻡ😳 ﻫﺮ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯿﺸﯿﻢ ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻢ که ﺍﺻﻮﻻ ﺁﺩﻡ ترسوییه ﻣﯿﮕﻢ : ﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ؟😂😂 دکتر هم رفتم گفت سالمی😜😂 ☠👻😳🤬 دیگری از روی ، و ترساننده مستحق است؛ بلکه گاهی موجب ثبوت خواهد شد. 📚 ↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۵۶۴. ⬇️ مرتبط‼️ اصحاب پیامبر خدا برایمان نقل کردند که با پیامبر خدا در راهی می رفتند. یکی از آنان خوابید و دیگری رفت و تیر او را برداشت. مرد، چون بیدار شد، هراسان گشت. جمعیت خندیدند. پیامبر خدا پرسید: «چرا می خندید؟». گفتند: چیزی نیست. ما تیرش را برداشتیم و او هراسان شده است. پیامبر(ص) فرمود: «». 📘 دانشنامه قرآن و حدیث: ج ۲ @beneshanha
حاج ناصر در. بیمارستان بستری بود. ۱۵ نفر از اهالی محل خواستن برن عیادتش. مینی بوس دربست گرفتن با راننده توافق کردن که نفری ۵ تومن بدن. راننده گفت: یک نفر دیگه هم بیارید که صندلی ها تکمیل بشن. گفتند: دیگه کسی نیست. خواستن حرکت کنند که یکی از دور اومد طرف مینی بوس . راننده گفت: یک نفر هم جور شد. گفتند: ولش کن! این جاسم نحسه، اگر با ما بیاد ،حتما نحسیش ما رو می گیره و یک اتفاقی میفته! راننده گفت: نه، من اعتقاد ندارم به این خرافات. مهم اینه صندلی ها تکمیل بشن و ۵ تومن بیشتر گیرم بیاد. خلاصه جاسم رسید. تا دَرِ مینی بوس رو باز کرد،گفت: پیاده شید!حاج ناصر مرخص شد! نمی خواد برید بیمارستان!! و این گونه راننده بدبخت رزقش بریده شد 😂😂 @beneshanha 🌹یازهرا 🌹
ﺧﺎﻧﻢ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻣﯽﮔﻔﺖ : ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺠﺮﻭﺣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ اﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﻣﺮﺩﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻣﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻡ؟ ﺭﮒ ﺷﯿﻄﻨﺘﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺬﺍﺭ ﮐﻤﯽ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻡ: ﺁﺭﻩ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺻﺪﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺣﻮﺭﯼ ﻫﺴﺘﯽ؟ ﺩﯾﺪﻡ ﺷﯿﻄﻨﺘﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺪﺟﻨﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﻠﻪ ﻣﻦ ﺣﻮﺭﯼ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻤﯽ ﻣﮑﺚ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: از ﺗﻮ بهترنبود ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﺟﻬﻨﻢ 😜😂😂😂😂 @beneshanha 🌹یازهرا 🌹
💠حضور حضرت زهرا سلام الله علیها در عروسی شهید پور طلبه شهید مصطفی ردانی پور برای عروسی اش علاوه بر میهمانان ، یک کارت دعوت نیز برای حضرت زهرا سلام الله علیها می نویسد و به ضریح حضرت معصومه سلام الله علیها می اندازد ، شب حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب می بیند که به عروسی اش آمده ، شهید ردانی پور به ایشان می گوید: خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط می خواستم احترام کنم. حضرت زهرا سلام الله علیها پاسخ می دهند: «اقا مصطفی ! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟ ✅ @beneshanha 🌹یازهراۜ 🌹
عالمی را پرسیدند: خوب بودن را کدام روز بهتر است؟ عالم فرمود: یک روز قبل از مرگ دیگران حیران شدند و گفتند: ولی زمان مرگ را هیچکس نمی‌داند؟ عالم فرمود: پس هر روز زندگی را روز آخر فکر کن، خوب باش و مهربانی کن، شاید فردایی نباشد. مهربانی نور دارد، نور، نور هرکه شد نامهربان، کور است، کور با محبّت تا خدا پرواز کن ور نه، ای دل، جای تن، گور است، گور ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✅ @beneshanha