eitaa logo
نشان از بی نشان ها
662 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3.8هزار ویدیو
30 فایل
جان به هر حال قرار است که #قربان بشود... پس چه خوب است که قربانی #جانان بشود... انتقاد و پیشنهادات خود رو با ما در میان بگذارید👇👇👇 @BeneshaN63 @beneshanyazahra
مشاهده در ایتا
دانلود
همسر شهید همت: مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش. ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم. رنگش عوض شد و سکوت کرد، گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمی گذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده ای؟ بگذر از من! 🌸 ✅ با خوبان همنشین شویم تاخوب شویم 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748 🌹یازهرا🌹
ماه های اول بارداری افسرده بودم و بیشتر دوست داشتم گوشه ای دراز بِکِشَم... حالم خوش نبود؛اما بعد شُدَم یک پارچه انرژی... یک روز آمدی دیدی رفتم نشستم بالای اُپن آشپزخانه و نخود و لوبیا پاک می کنم و یک روز دیدی همان جا گوشت خرد می کنم...!! _اون بالا چه می کنی؟نکنه سرگیجه بگیری و بیفتی؟ _نه بابا!خوبِ خوبم! _بچه عزیزه؛اما مادرش عزیزتره ها! _حالا بذار بیآد؛اون وقت معلوم می شه خاطر کی رو بیشتر می خوای! _به تو ثابت می کنم لب بود که دندون اومد! _جوجه رو آخر پاییز می شمرن؛آقا مصطفی! اما آخر پاییز رسید و معلوم شد که تو راست می گفتی:"با همه ی عشقی که به بچه ها دارم؛حاضرم اونا رو به خاطر تو قربانی کنم... می فهمی سمیه؟" _ اسم دخترمان را گذاشتیم فاطمه... هر وقت گریه می کرد بغلش می کردی:"بیا درد دلت رو به بابا بگو ببینم چی شده؟" برایش مداحی می کردی و برایش روضه می خواندی... (قسمت هایی از کتاب" زندگی نامه ی داستانیِ "به روایت سمیه ابراهیم پور؛همسرِ شهید... تاریخ شهادت:1آبان سال 1394 محل شهادت:حلب سوریه) 📚 ✅ با خوبان همنشین شویم تاخوب شویم 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748 🌹یازهرا🌹 ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅