🍃ورزش باستانی
اوایل دوران دبیرستان بود که ابراهیم با ورزش باستانی آشنا شد. او شبها به زورخانه حاج حسن می رفت.
حاج حسن نجار عارفی وارسته بود که در کنار ورزش، اخلاق و ایمان را به ورزشکاران می آموخت.
حاج حسن بیشتر شبها ابراهیم را وسط گود می فرستاد وابراهیم هم در یک دور ورزش آیاتی از قرآن، دعای توسل یا مدح اهلبیت و... می خواند.
روزی بچه ها پس از ورزش آماده رفتن شدند که مردی که کودکی را در بغل داشت سراسیمه وارد شد و روبه حاج حسن گفت: «حاج حسن بچه ام مریضه، دکترا جوابش کردن. بدادم برس، شما نفست حقه، تورو خدا دعا کنید...» و به شدت گریه کرد.
ابراهیم به رفقا اشاره کرد و دوباره لباس پوشیدند و رفتند داخل گود، خودش هم رفت وسط گود و باحال خاصی دعای توسل خواند و دعاکرد.
چند هفته بعد حاج حسن گفت: «جمعه نهار خانه ان مرد دعوتیم. بعدآن شب کودکش شفا گرفت و مارا برای تشکر دعوت کرده.»
ابراهیم انگار که چیزی نشنیده به کارش ادامه داد، اما همه می دانستند این نظر خدا و شفای کودک حاصل شور و حال عجیب دعای آن شب ابراهیم بود.
ر.ک:کتاب سلام بر ابراهیم۱
#کتاب_خوانی
✅ آسمانی شوید 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌹یازهرا🌹
┄═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄