#عاشقانه_های_شهدا
همسر شهید همت: مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش. ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم. رنگش عوض شد و سکوت کرد، گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمی گذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده ای؟ بگذر از من!
#شهیدمحمدابراهیم_همت🌸
✅ با خوبان همنشین شویم تاخوب شویم 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌹یازهرا🌹
⭕️ همیشه علی اصغر ها و رقیه ها تکلیف رو روشن می کنن
🔸صبح که خبر حملهی تروریسیتی رو شنیدم با خودم گفتم این دفعه با ماجرای مجلس و حرم امام فرق می کنه.
🔺اون دفعه مردم رو زدن،
🔸اما اینبار به روی نیروهای نظامی شلیک کردن و حالا رسانههای دشمن با قدرت رسانهای و سلبریتی های داخلیشون از این ها یک قهرمان می سازند
و از دل این ماجرا، گروهک تروریستی الاحوازیون مثل یکقهرمان تولدی دوباره برای خود دست و پا میکند
🔺اما شهادت اون کودک ۴ ساله تمام نقشه هاشون نقش برآب کرد!
🔸طوری که رسانههای معاند و حتی #سلبریتی هایی که همیشه از #تروریست ها و #جاسوس ها حمایت میکنند تحت اثر شهادت اون طفل معصوم از صبح لال شده اند و همگی در سکوتی یکپارچه فرو رفته اند! و به قولی #آچمز شده اند
🔺دقیقا مانند شهادت دو کودک در واقعه کربلا که تمام جبهه کفر و شیطانی رو رسوا کرد!
🔸در کربلا اگر اون ۲ طفل شهید نمی شدند نه تنها وهابی ها، بلکه بسیاری از اهل سنت هم امروز طلبکارانه در مقابل کربلا میایستادند و میگفتند ۲ گروه مردونه جنگیدن ، یکی زده، یکی خورده! دیگه این همه لعن و نفرین و اشک و آه نداره
🔺اما شهادت #حضرت_علی_اصغر و #بیبی_رقیه ذاتِ پلیدِ جبههی کفر رو به همه نشان داد (و دشمن دقیقا تمام شبهات رو روی این ۲ شخصیت تاثیر گذار کربلا متمرکز کرده)
🔸و امروز هم شهادت اون طفل چهارساله، چهره واقعی این گروهک جنایتکار رو هویدا کرد و کاری کرد که تمام رسانههای کفر و نفاق منفعلانه خفه شده اند.
🔺 خلاصه اینکه اون کودک ۴ ساله خیلی به گردنِ ما حق داره😔
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
🌹 #شهید_سید_محمد_شکری
💠 خیره به آسمان حسابی رفته بود توی لاک خودش...
پرسیدم: چی شده محمد؟
باصدای بغض آلودد
جواب داد:
بالاخره نفهمیدم "اربا اربا" یعنی چه؟
"می گن آدم مثل گوشت کوبیده می شه.
یا باید بعد از عملیات برم کتاب بخونم یا اینجا توی خط بهش برسم."
همین طور هم شد،جواب سوالش را توی خط گرفت...
با گلوله توپی که خورد روی سنگفرش.
✅راوی: همرزم شهید
📚وداع لاله ها،مهدی محمد بیگی،ص۳۳
#دوست_شهید_من
✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨
✅ آسمانی شوید 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌹یازهرا🌹
نشان از بی نشان ها
🖼| خردسالترین شهید استان بوشهر #شهید_حسین_صافی ✅ @beneshanHa
نامش حسین بود؛
اهل شهرستان جَم؛ استان بوشهر.
در دوازدهمین بهار عمرش دست پدر را میگیرد،
به محل اعزام میبرد تا رضایت دهد برای رفتن حسین؛
عملیات بیت المقدس حسین را به آرزویش رساند.
شب عملیات گفتند حسین نیا.
حسین گفت:«من برای سقایی شما میآیم.»
حسین تیربارچی را به هلاکت رساند تا گردانِ در محاصره را نجات دهد.
رزمندهای آب خواست؛ حسین آب آورد؛
سر حسین بالا آمد.
خمپارهای...
اینگونه بود که حسین، حسینی شد...
#شهید_حسین_صافی
✅ با خوبان همنشین شویم تاخوب شویم👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌹یازهرا🌹
هدایت شده از نشان از بی نشان ها
توصیه آیت الله شاه آبادی در مورد استمداد گرفتن از حضرت زهرا سلام الله و صلوات آن بانو👆
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
نشان از بی نشان ها
🌹مـعــرفـــى شهــــــدا🌹 نام و نام خانوادگی: عینالله اسلامی تاریخ تولد: 1345 محل تولد: شلدره تار
💠وصيتنامه شهید عینالله اسلامی💠
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠
💠یکی از کارهایی که شما را به خدا نزدیکتر می کند، این است که در راه خدا، اسلام، قرآن و حفظ میهن و برای نابودی دشمن و حفاظت از ناموس خود به جهاد برخیزید و با جان و دل در راه خدا پیکار کنید و اگر جوانی دارید، در این موقعیت حساس کشور برای حفظ حیثیت و آبروی اسلام به جبهه بفرستید و بدانید که جنگ، انسان ساز است و در آنجا انسان به خدای خود نزدیکتر شده، به آرزوی خود می رسد.
در ضمن، ای پدر مهربان! خیلی عذر می خواهم که این حرف را می زنم! امروزه تنها درس خواندن و مدرک گرفتن مهم نیست؛ ملاک این است که درس خواندن را در چه جهاتی به کار گیریم.به نظر من فعلاً در این موقعیت حساس، جنگ واجب است؛ نه درس خواندن!البته درس خواندن هم واجب است؛ ولی نه در موقعی که آبروی اسلام در خطر است.💠.
✅ آسمانی شوید 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/436076549Ca075d75748
🌹یازهرا🌹
عده ای ازجوانان لبنانی درحومه جنوبی بیروت باروشن کردن شمع واهدای گل،به شهدای حمله تروریستی اهواز ادای احترام کردند
آری این فرانسوی هانبودندکه شمع روشن کردنداین جوانان لبنانی بودندکه همیشه وهمواره همراه مردم ایران بودند وهستندامابرخی درداخل بازجانشان برای چشم رنگیان اروپایی میرودحال اگراین چشم رنگی های غرب تروریست پرورشمعی روشن میکردندتصاویرشان درفضای مجازی داخلی هزاران بارتکراروپیام تشکر روان میشد
✨﷽✨
🔔راهی برای گناه نکردن
👈🏻امان نامه از گناه...
♥️•☜امیرالمومنین علی(؏) فرمـودند:
✍🏻هر ڪس نماز صبح را بر پا دارد و پس از نماز در جایش بنشیند و «سوره توحید» را یازده مرتبه قبل از طلوع خورشید قرائت ڪند آن روز مرتڪب گناه نمےشود، هر چند شیطان به سوی او طمع ڪند.
📕«ثواب الاعمال، صفحه ۳۴۱»
@beneshanHa
..:
سلام بردوستداران راه و سیره شهدا✋حاج حسین کاجی هستم میخوام براتون روایت کنم از سخترین لحظه زندگیم 😔
بعد از کربلای ۱به مدت ده شب با پنجاه نفر از بچهای تخریب منطقه بین قلاویزان عراق وپاسگاه بهرام اباد که دوکیلومتر بود مین گذاری کردیم 💪
کار تموم شدوهمه رفتن مرخصی من موندم چهار ،پنج نفر از بچها بعد چند روز مسول گردان خبر داد📞 که همه مین هایی که خط مقدم کاشته بودیممنفجر شده💥😔مین ها ضد تانک بودن وغیر استانداردو مدت زیادیم از عمرشون گذشته بود همینم باعث انفجارشون شد 😔
از ۱۵نفر از بچهای گردان کمک گرفتیم تامین هاروبکاریم شب اول تا ساعت ۱:۳۰دقیقه صبح هفتصد متر مین کاشتیم 💪موقع برگشت منو رحمت الله یعقوبی و قربان علی پور اکبرو محمد رضا جعفری با هم بودیم ☺️بچها اصرار که روضه وداع حضرت زینب با امام حسین بخون اول گفتمنه اخه اینجا وبا این سر ووضع اما نهایت تسلیموقبول کردم و از گودی قتلگاه وگلوی بریده و پیراهن کهنه و..گفتم همه گریه کردیم تا رسیدیم مقر🚶
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
..:
سلام به دوستداران شهدا✋ قربان علی پور اکبر هستم سال ۱۳۴۸به دنیا اومدم و ۵تیر ۶۵اسمونی شدم مزارمم روستای تلیکران شهرستان بابل😍منم اطلاعات وعکسی ازم نیست وحاجی زحمت روایت ماجرارومیکشه یا حسین✋
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
..:
شب دوم هم هفتصد متر مین گذاری کردیم💪 و ساعت ۱:۳۰که هوا مهتابی بودبرای اینکه توتیرس عراقی ها نباشیم کار تعطیل کردیم و داشتیم برمیگشتیم🚶 که بازم بچه ها اصرار روضه دیشبو بخون منم خوندم😔 و باز گریه ها شدیدتر از شب قبل، وقتی مقر رسیدیم نماز شب و خوندیموخوابیدیم
خلاصه شب سوم شدوبازم تکرار دو شب قبل☺️ شب سومکاروتموم کردیم اما یه تعداد مین اضافی تومنطقه مونده بود و باید چند نفری میرفتن تا بیارنشون 🚶فرمانده لشکر هم ازم خواسته بود سه نفرو تشویقی بفرستممشهد😍
به یعقوبی و پور اکبرو جعفری گفتم با جانشینی که از تدارکات میاد مین هارو برگردونیدو خودتونم سه تایی برید مشهد پابوس اقا😍 با بچها خداحافظی کردم وتازه چشام گرمخواب شده بود😴 که یکی از بچها بالاسرم داد زد 🗣حسین پاشو بچها منفجر شدن😭 با ترس از جا پریدم
نگاهم افتاد به عروسک که گوشه چادر بود😭اخه رحمت الله تازه چند وقت پیش بهش خبر داده بودند خدا بهش دختری داده وپدرشده وبا کلی ذوق این عروسک وخریده بود😔
گریه امانمو بریده بود😭 با یکی از بچها ترکموتور سمت محل انفجار💥حرکت کردیم نزدیکمهران انبار مهماتی بود که بر اثر اصابت گلوله دشمن🔫 هشتصد مین ضد تانک که داخلش بود💣 منفجر شدن💥 دقیقا همون زمانی که بچها به اونجا رسیده بودن😔😭
انفجار مین ها گودال عظیمی درست کرده بود پریدیم داخل گودال 🕳هر قدمی که بر میداشتیم بند انگشتی و تکه گوشتی و پوستی افتاده بود😔 چفیه رو باز کردموهر چی گوشتوپوست و استخون بود جمع کردیم 😭سه ساعت داخل گودال پابرهنه قدم میزدیمو 👣تکه های پیکر عزیزانمونو جمع میکردیم😢 و زمزمه میکردم گلی گم کرده ام می جویم اورا 😭
راه افتادیم تا برگردیم با یه چفیه کوچیکو پیکر چهار مرد 😭 ترک موتور گاهی تیکه های گوشت از گوشه چفیه می افتاد نگه میداشتیمو میرفتم برمیداشتم😭 خلاصه به تعاون رسیدیم بچها هم تکه حلقومی پیدا کرده بودن نمیدونستیم واسه کدوم یکی از بچهاست😭 یه تیکه پارچه سوخته بهش چسبیده بود پیراهن پور اکبر بود 😔 محمد جعفری ۱۵سال بیشتر نداشت اونواز انگشتای کوچکش شناختم یعقوبیم از دستاش😭
کنار پیکرا نشستم ویاد سه شب روضه افتادم روضه وداع حضرت زینب با امام حسین😔 و اصرار بچها از گودی قتلگاه براشون گفته بودم حالا تو گودالی عمیق پیکرشونو جمع کردم 😭از حلقوم بریدو پیراهن کهنه امام حسین گفتم که حضرت زینب امام راشناخت منم از حلقوم بریده و پیراهن سوخته باید قربان علی میشناختم😭 از بدن پاره پاره امام حسین گفتم و حالا تکه تکه بدنشون رو دیدم
شادی روح پاک شهدا صلوات😢
@beneshanHa
🌹یازهرا🌹
جوانےداشتیم بدزبان و قُلدُر😤
شُهره محل بود
اهل نمازُ روزه هم نبود
صالح اصرارداشت بره و باهاش رفیق شه
بقیه که متوجه شده بودن باهاش مخالفت مےکردن که آخه اون جوان به باورهاےتو که اعتقادےندارہ و به هیچ صراطےمستقیم نیست😤
ولےصالح یه مبنایےبرای خودش داشت👌
مےگفت:من کِ نمےتونم نسبت به این جوانِ منحرف بےتفاوت باشم😒
خیلےوقت صرف کردُ زحمت کشید
آخرم تونست اون جوانُ از راه اشتباهےکه انتخاب کرده برگردونه