eitaa logo
حضرت استاد بنیسی و فرزندشان | Benisiha.ir
278 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
27 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی (رضوان الله تعالی علیه) تارنمای ایشان: benisiha.ir. کانال‌های دیگرم: ـ @benisi ـ @ghatreghatre. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 ! وَدود و وَلود باش؛ نه حسود و حَقود. ودود: بسیارمهرْبان. ولود: بانویی که زیاد فرزند به دنیا می‌آورد. حقود: کینه‌ای. 📖 حرف‌های طِلایی (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان). ، ، ، ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #برگزیده‌ ی کتاب «#تندیس_صفا» به شکل #متن_PDF 🔍 موضوع: زندگانی حضرت آیت‌الله عبدالوهّاب روحی یزدی. رضوان الله تعالی علیه. 🖊 نویسنده: محمّدحسین روحی یزدی. 🖋 برگزیده‌نویسی: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی. 📖 فایل PDF این برگزیده‌ی دلنشین را در این نشانی ببینید: http://benisiha.ir/2019/07/330/ #آثار_حاج_آقا_بنیسی، #علما 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #داستان_جذاب ✅ #سرانجام_قاتلان_شهدای_کربلا 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشته‌اند: 🔹یعقوب بن سلیمان نقل کرده است که مدّتی از شهادت امام حسین ـ علیه السّلام. ـ گذشته بود. من و برخی از دوستانم، دور هم جمع شدیم و درباره‌ی ماجَراهای دلخراش روز عاشورا و شهادت شهیدان کربلا صحبت کردیم. آن شب، ما قاتلان آنان را لعن می‌کردیم و می‌گفتیم که همه‌ی آن جنایتکاران، دچار بلاهای مالی و جانی شدند و سپس نابود و جهنّمی گشتند. پیرمردی که در گوشه‌ای نشسته بود، به ما رو کرد، سوگند خورد و گفت: «من از کسانی هستم که در قتل امام حسین شرکت کردند؛ ولی تا کنون هیچ آسیبی به من نرسیده که مرا غمگین کند.» همه‌ی دوستانم خشمگینانه به او نگاه کردند. در همان لحظه، از چراغی که روغن در آن می‌سوخت،‏ دود بیرون آمد و فتیله‌اش خراب شد. آن پیرمرد خواست که آن را تعمیر کند؛ امّا ناگهان انگشتش آتش گرفت! فوت کرد تا خاموش شود؛ ولی ریشش آتش گرفت! بیرون دوید و خود را به آب حوض انداخت؛ امّا آتش در بالای سر او شعله‌ می‌کشید تا این که از بین رفت! 🔹خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ او و همۀ قاتلان شهدای کربلا را لعنت کند! #امام_حسین (علیه السّلام)، #کربلا 💻 مشاهده‌ی داستان‌های دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/153/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 بیتی از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت، با شرح آن به قلم فرزندشان (حاج‌آقا اسماعیل): 🔶 بنازم دست صانع را که نقشت کرد بس زیبا 🔶 که حُسن روی تو دامن زند بر آتش سوْدا 📖 امید آینده (اشعار مهدوی ایشان)، ص 17. (دست آفریننده‌[ی تو] را بنازم؛ چراکه شکل تو را بسیار زیبا کرد؛ [به قدری‌] که زیبایی صورت تو، به آتش عشق [من به تو] باد می‌زند و آن را شعله‌ور می‌سازد. صانع: سازنده، آفریننده. مقصود، خداوند والا است. نقش: شکل. بس: بسیار. حُسن: زیبایی. دامن‌زدن: باد زدن به آتش برای شعله‌ورساختن. سوْدا: عشق.) (علیه السّلام)، ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 از سخنرانی‌های حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 💌 کسی که آرامش بیش‌تری دارد، پناهگاه دیگران می‌شود. ، ، ، 💻 مشاهده‌ی نکات دیگری از سخنرانی‌های حاج‌آقا بنیسی، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/12/282/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 💠 سه بیت از یک شعر مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🔸در حديث آمده: «دعاى پدر 🔸خوش بوَد همره پسر باشد 🔹چون دعاى پدر شود مقبول 🔹وز لب تيغ، تيزتز باشد» 🔸هر چه دارد «بِنیسى» اى فرزند! 🔸از دعاى لب پدر باشد ، ، 💻 مشاهده‌ی همه‌ی این شعر خواندنی از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/12/352/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #پیام_معنوی 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعه‌‌نوشتاری با عنوان #خطاب_به_خودم: 🌿 هر کسی که به تو «التماس دعا» گفت، از ته دل برایش دعا کن. #التماس_دعا، #دعا، #قضای_حاجت 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «پندهای دیگر حاج‌آقا بنیسی به خودش!»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/290/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 ! زیور و زینت و زیبایی‌ خود را آشکار نکن. 📖 حرف‌های طِلایی (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان). ، ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #برگزیده‌ ی کتاب «#گزیده_ادبیات_معاصر (مجموعه‌شعر 70)» به شکل #متن_PDF 🔍 موضوع: شعر. 🖊 شاعر: شهرام مقدّسی. 🖋 برگزیده‌نویسی: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی. 📖 فایل PDF این برگزیده‌ی دلنشین را در این نشانی ببینید: http://benisiha.ir/2019/05/294/ #آثار_حاج_آقا_بنیسی، #شعر 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
حضرت استاد بنیسی و فرزندشان | Benisiha.ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت 30: 🔸... همین‌‏طور به مادرم نگاه می‌‏كردم تا اين كه سرفه‌ی مادرم كمى آرام شد و رو به باباعلى كرد و گفت: «داداش! ببخشيد. دست خودم نبود. گاهى يكباره سرفه‌ام می‌گیرد.» باباعلى سرش را تكان داد و با حالت دلسوزانه گفت: «می‌دانم دخترم!؛ می‌دانم. می‌دانم. می‌دانم دردت چه است؛ ولى خب چه می‌شود كرد؟ بايد ساخت. چاره‌‏اى نيست. مگر نديدى چندى پيش، همسایه‌‏مان نه‌نه‌‏كلثوم». 🔸من ديگر طاقت نياورده و با صداى بلند گفتم: «بابا؛ بابا! حرف كس ديگرى را در خانه‌ی ما به زبان نياور. به ما چه نه‌نه‌‏كلثوم چه شد و چگونه مُرد؟» 🔸وقتى من اين حرف را زدم، مادرم زيرچشمى به من نگاه كرد و با دستش علامت سكوت داد و باباعلى گفت: «به‌به! شيرخدا ديگر آن‌قدر بزرگ شده كه حرف ما را در دهانمان می‌گذارد. به من كه بابایش هستم، با اين سن و سال می‌گوید: "حرف نزن." خوبه! خوبه! چشم ما روشن! ماشاءاللّه! هزار ماشاءاللّه!» 🔸مادرم كه گويا از اين كار من ناراحت شده بود، با اين كه می‌دانست حق با من است و ما دوتايى چند دقيقه پيش در این‌‏باره صحبت كرده بوديم و من گفته بودم: «هر كه حرف از مريضى و جن و پرى و اين حرف‌ها بزند، جلوش را می‌گيرم.»، ولى او از اين كه من جلو حرف پدرش، باباعلى، را گرفته بودم، با آن جسم ضعيف و مريض، بلند شد و دست مرا گرفت و از اتاق بيرونم كرد و گفت: «يا برو كارخانه كار كن يا برو در حيات بازى كن.».»؛ ولى من پشتِ در نشستم. نه كارخانه رفتم و نه براى بازى به حيات رفتم؛ می‌خواستم گوش كنم؛ ببينم باباعلى به مادرم چه می‌گوید. آيا او آمده براى مادرم كمک كند و دلداری‌‏اش بدهد و يا اين كه آمده مقدارى هم به مريضى او بيفزايد و از همين حرف‌‏هاى مريضى نه‌نه‌‏كلثوم و عموتقى بگويد؛ اين بود كه جاى دورى نرفته، همان‌‏جا نشستم، به حرف‌‏هاى آنان گوش دادم. 🔸ديدم وقتى مادرم مرا از خانه بيرون كرد، برگشت، از پدرش عذرخواهى كرد و گفت: «شيرخدا بچه است. نفهميد. حرف شما را قطع كرد. شما به دل نگيريد. او را به من ببخشيد.» 🔸باباعلى از عذرخواهى مادرم سوءاستفاده كرده، با حالت غيظ گفت: «عَجَب دوْر [و] زمانه‌ای شده! ديگر بچه‌ها به آدم مهلت حرف‌‏زدن را نمی‌دهند. نیم‌‏وجبى، مثل توپ، جلو حرف آدم را می‌‏دود و حرف آدم را در دهانش می‌‏گذارد. خدا اين زمانه را ببَرد و نياورد.» 🔸مادرم دوباره عذرخواهى كرد و غيظ باباعلى را فرونشاند. ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص 41 و 42. 🖇 گذشته و ادامه‌ی این زندگینامه را با هشتک دنبال کنید. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/04/176/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir