eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
268 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 هر آن کس که توسّل کرد بر تو 🔶 دو گیتی از ضَلالت در امان است (گیتی: جهان، عالَم. ضلالت: گمراهی.) 📖 امید آینده، ص ۴۷. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)،‌ ،‌ ،‌ @benisiha_ir
🔴 عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در سنّ جوانی یا میانسالی در هنگام ورود به اتاق مهمانی و مطالعه‌شان. @benisiha_ir
🔴 درباره‌ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🔸آقایان موسویان، از پامِنبری‌های ایشان، نقل کرد: «هنگامی که می‌خواستیم بدن ایشان را در قبر بگذاریم، من شنیدم که ایشان ۳ بار گفتند: "یا حسین!"؛ برای همین به مردم گفتم که ۳ بار "یا حسین" بگویند.» 💻 مشاهده‌ی خاطرات و نکات خواندنی دیگر درباره‌ی ایشان: http://benisiha.ir/289/ @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 به زیبایان زند طعنهْ «جمالت» 🔶 «کمالت» رهگشای والِهان است (جمال: زیبایی. واله: عاشق.) 📖 امید آینده، ص ۴۷. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)،‌ @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #ابیات_مهدوی 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهم
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ درباره‌ی آن حضرت: 🔶 «بنیسی»! در عمل، شاگرد او باش 🔶 نه در گفتار، کآن وِرد زبان است (کآن: که آن.) 📖 امید آینده، ص ۴۷. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)،‌ ،‌ @benisiha_ir
🔴 💠 یک بیت از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🔸نیّت پاک کند اهل بهشتْ انسان را 🔸از خداوند جِنان، پاکی نیّت خواهم (جنان: جنّت‌ها،‌ بهشت‌ها.) 💻 مشاهده‌ی ابیات معنوی دیگر از ایشان: http://benisiha.ir/33/ ، ، @benisiha_ir
🔴 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعه‌‌نوشتاری با عنوان : 🌿 از بدی‌هایت به خداوند مهرْبان ـ جلّ جلاله. ـ پناه ببر. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این مجموعه: http://benisiha.ir/290/ ، ، ، @benisiha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 📹 🎤 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی 🔎 و راهکارهای مدیریّت آن، جلسه‌ی ۳ 🗓 پنج‌شنبه، ۱۴۰۰/۱۲/۱۹، حدود ساعت ۲۱:۲۰ 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 «مهدیا»! نام تو آرام دل و جان من است 🔶 در دل ظلمت شب، چشمه‌ی حیوان من است (آرام: آرامش. ظلمت: تاریکی. چشمه‌ی حیوان: چشمه‌ی آب زندگی که اگر کسی از آب آن بنوشد، هرگز نمی‌میرد.) 📖 امید آینده، ص ۴۸. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ ، (علیه السّلام)،‌ @benisiha_ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۵۷: 🔸... بعد از نماز مغرب و عشا، پدرم آمد. من و مادرم دستمالِ بسته را كه پهلوان‌‏صفدر آورده بود، به خدمت پدر داديم. پدرم خيلى خوشحال شد و به مادرم گفت: «خديجه! وقتى خدا می‌‏خواهد كارى را درست كند، این‌‏طورى درست مى‏كند. ۳۰۰ تومان هم از حاج رضا بزّاز قرض كرده‌‏ام.» 🔸آن‏ها را از جيبش درآورد و دستمال پهلوان‌‏صفدر را هم باز كرديم. يک عالَمْ پول در خانه‌ی ما بود. من تا آن موقع، آن‌‏قدر پول، يكجا نديده بودم. پدرم همه‌ی آن‌‏ها را شمرد؛ ۱۰۰ تومان، ۱۰۰ تومان كَنار گذاشت. ۱۰۰۰ تومان درست شده بود 🔸مادرم هم چيزهايى كه از صُندوقش درآورده بود، آورد و جلو پدرم گذاشت [و] گفت: «ايین‌ها را هم من از صندوقم درآوردم؛ اگر پولمان كم آمد، بفروشيم و خرجش كنيم؛ هرچندكه يادگاری‌‏هاى بزرگان خانواده‌ی ما هستند.» پدرم نگاهى به آن‏ها كرد و گفت: «خديجه! از اين چيزها پول درنمی‌‏آيد. آن‌‏قدر به این‌‏ها پول نمی‌‏دهند كه دردى را دوا كند؛ بردار؛ بگذار يادگارى بمانند.» 🔸بعد، پدرم همه‌ی پول‌‏ها را به دستمال پهلوان‌‏صفدر بست و به مادرم داد و گفت: «این‌‏ها را فعلاً به صندوق بگذار و درش را محكم ببند تا ببينيم خداوند چه پيش می‌‏آورد.» ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۷۰ و ۷۱. @benisiha_ir