eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
273 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 🔹عایشه، یکی از همسران حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ ، به آن حضرت عرض کرد: «ای رسول خدا! اگر شب قدر را درک کردم، از خدا چه بخواهم؟» فرمود: «سَلیهِ العافِیَة؛ از او عافیت بخواه.» (ماه خدا، ج ۱، ص ۸۲۶، ش ۷۱۹). 🔹«عافیت» در مقابل «مصیبت» است؛ پس شامل هر گونه «خوشایندی» و «خوشبختی» می‌شود؛ چه دنیوی و چه اخروی، و به اعتقاد بنده، همۀ دعاها در «درخواست عافیت از خداوند والا (جلّ جلاله)» وجود دارد؛ پس آن را دست‌کم نگیریم و امشب (شب قدر) و همیشه، برای خودمان، عزیزانمان و همۀ اهل ایمان، چه زنده و چه درگذشته، دعای عافیت کنیم. 🔹از همۀ شما التماس دعا دارم. ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 از لطف تو روییده‌ام، در مِهر تو جوشیده‌ام 🔶 ای یار! من شوریده‌ام،‌ از تو مَحبّت می‌بَرم (ـ مِهر: مَحبّت، دوست‌داشتن. شوریده: عاشق.) 📖 امید آینده، ص ۱۶۴. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۸۲: 🔸... چند روزى از ناراحتىِ سوختگى، سر و صورتم را با پارچه پيچيده بودند. 🔸من و رحمت در يک اتاق خوابيده بوديم. چندين نفر از فاميل‌‏ها و آشنايان، به ملاقاتىِ ما آمدند و براى رحمت دلسوزى می‌‏كردند و بر من تحسين و «بارک‌‏الله» می‌‏گفتند [و] با بعضى از كلمه‌‏ها، مثل «جوانمرد»، «از جان گذشته»، «قهرمان»، «پهلوان» و امثال اين‌‏ها، دل مرا خوش می‌‏كردند. 🔸يادم هست وقتى حاج‌‏آخوندآقا به ديدار من و رحمت آمد، به پدرم گفت: «آقااسماعيل! می‌‏دانى معنى ايثار چيست؟» پدرم گفت: «شما بفرماييد.» حاج‌‏آخوندآقا گفت: «كار شيرخدا را ايثار می‌‏گويند؛ يعنى: آنچه كه خود، لازم دارد، براى ديگران فدا می‌‏كند. شيرخدا اين كار را كرده و خود را به آتش زد تا رحمت را از آتش نجات دهد. اين، يک نوع ايثار است.» 🔸يک روز هم پهلوان‌‏صفدر به ديدارم آمد. بعد از اين كه صورتِ پوشيده و باندپيچيدۀ مرا بوسيد، گفت: «شيرخدا! اَلحَق كه يک پهلوان شده‌‏اى. پهلوان، تنها به كسى نمی‌‏گويند كه در كشتی‌‏گرفتن به ديگرى زور آيد و پشت او را به زمين بزند. همين كار تو، كار يک پهلوان است كه با شجاعت تمام انجام دادى و رحمت را از آتش بيرون كشيدى. اين يكى و دو سالى، هر زحمتى كه براى تو كشيدم، حلالت باد.» ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۹۷. @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔊 #سخن‌آوا موضوع: #برکت_قرائت_سوره_قدر_در_وقت_سحری_و_افطار @benisiha_ir
🔴 🔵 🔸حضرت امام رضا ـ سلام الله تعالی علیه. ـ فرمودند: «مَن تَصَدَّقَ وَقتَ اِفطارِهِ عَلیٰ مِسکینٍ بِرَغیفٍ غَفَرَ اللهُ لَهُ ذَنبَهُ و کَتَبَ لَهُ ثَوابَ عِتقِ رَقَبَةٍ مِن وُلدِ اِسماعیل؛ کسی که در وقت افطارش قرص نانی به بینوایی صدقه بدهد، خدا گناهش را می‌آمرزد و برای او ثواب آزادکردن برده‌ای از فرزندان حضرت اسماعیل را می‌نویسد!» 🔸عجَب‌پاداشی! 🔸همین‌که می‌خواهی افطار کنی، یک قرص نان، یک دانه نان، به یک فقیری، به یک بینوایی صدقه بدهی. 🔸صدقه یعنی: احسان مالی و حتّی غیر مالی. 🔸یکی از به‌ترین اوقات صدقه‌دادن، احسان‌کردن، اوّل شب است. می‌شود همین وقت افطارْ دیگر. ، ، ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 شمعیّ و من پروانه‌ام، با مِهر تو هم‌خانه‌ام 🔶 در عشق تو دیوانه‌ام، بازآ که منّت می‌بَرم (ـ مِهر: مَحبّت، دوست‌داشتن.) 📖 امید آینده، ص ۱۶۴. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرف‌های طِلایی» (پندنامۀ ایشان به دخترشان): 🌷! نماز بخوان، روزه بگير و از شوهرت اطاعت كن تا بهشتى شَوى. 💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/149/ ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 مهدیا! خواهم که غمخوار تو باشم 🔶 شاهد گفتار و رفتار تو باشم 📖 امید آینده، ص ۱۶۶. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۸۳: 🔸... من آن موقع، ۱۰ سال يا كمى بيش‌‏تر داشتم كه پهلوان‌‏صَفدَر تصميم گرفت براى من يک مسابقۀ منطقه‌‏اى تنظيم كند. 🔸يک شبى از شب‌‏ها، به خانۀ ما آمد تا تصميم خود را با من و پدرم، در ميان بگذارد. وقتى به خانۀ ما آمد، ما مَقدمش را گرامى داشتيم و حتّى مادرم به احترام او مقدارى هديح درست كرد كه يک نوع خوردنى محلّى بود. خيلى خوش‌‏خوراک درست می‌‏كردند. مايۀ اوّليّۀ آن، گندم و نَخود و لوبياى پخته بود كه با مغز گردو و مغز بادام و كشمش مخلوط می‌‏كردند. خيلى خوردنى می‌‏شد. من آن را خيلى دوست داشتم. 🔸وقتى فهميدم مادرم از آن درست كرده، به پدرم گفتم: «امشب مادر، هديح درست كرده؛ اجازه بدهيد بروم حاج‌‏آخوندآقا را هم دعوت كنم؛ ايشان هم به خانۀ ما بيايند و دوْر هم بنشينيم؛ آن را بخوريم.» پدرم گفت: «برو به حاج‌‏آخوندآقا و باباحسن و باباعلى و عمومهدى و دايی‌‏كاظم هم بگو همگى بيايند دوْر هم جمع بشويم؛ هم هديح بخوريم و هم ببينيم پهلوان‌‏صفدر چه تصميمى دربارۀ تو گرفته است.» 🔸من به دستور پدرم حاج‌‏آخوندآقا و ديگران را براى شب‌‏نشينى به خانه‌‏مان دعوت كردم. بعد از شام، همگى آمدند. 🔸آن شب، شب خوب و خوشى، براى من بود. همه از من تعريف و توصيف می‌‏كردند و به كارهايم آفرين می‌‏گفتند؛ حتّى عمومهدى گفت: «جريان نجات‌‏دادن رحمت در همۀ دهات‌‏هاى اطراف پيچيده. چند روز پيش، من در شانجان بودم. اهالى آن‌‏جا از من می‌‏خواستند يک روز، شيرخدا را آن‌‏جا ببرم تا همگى او را ببينند و همين‌‏طور اهل زيناب هم همان را از من خواسته‌‏اند.» ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۹۷ و ۹۸. @benisiha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 شاهدم باشد خداوند دو گیتی 🔶 عاشق و مفتون رُخسار تو باشم (گیتی: جهان. مفتون: .عاشق، شیفته. رخسار: چهره.) 📖 امید آینده، ص ۱۶۶. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامۀ ایشان به فرزندشان): 🌷 ! نیرومند باش؛ ولی هیچ کس را نیازار. 💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/235/ ، @benisiha_ir
🔴 🔹ببینید این روایت چقدر شیرین و دلربا است: ☀️حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ : ⭐️ـ مَن تَعَلَّمَ مَساَلَةً واحِدَةً قُلِّدَ يَومَ القِيامَةِ اَلفَ قِلادَةٍ مِن نورٍ، و غُفِرَ لَهُ اَلفُ ذَنبٍ، و بُنِيَ لَهُ مَدينَةٌ مِن ذَهَبٍ، و كُتِبَ لَهُ بِكُلِّ شَعرَةٍ عَلیٰ جَسَدِهِ حِجَّةٌ و عُمرَةٌ. 🌟کسی که یک مسأله یاد بگیرد، در روز قیامت، هزار گردنبند از (جنس) نور، به گردنش آویخته می‌شود و برایش هزار گناه آمرزیده می‌گردد و برایش هزار شهر از (جنس) طِلا ساخته می‌شود و برایش در برابر هر مویی که بر بدن او است، [پاداش] یک حج و یک عمره نوشته می‌شود. 📖روضة الواعظين و بصيرة المتّعظين، ج ۱، ص ۱۲ 🌷 🔹حال ببینید کسی که مثلاً هر هفته به مجلس سخنرانی مذهبی می‌رود، چقدر رشد معنوی می‌کند؛ چه رسد به طلبه‌ای که همیشه دنبال معارف دینی است؛ چه رسد به سخنرانان دینی و علما که هم مسائل دینی را یاد گرفته‌اند و هم به دیگران یاد می‌دهند! وقتی یادگرفتن، این‌قدر آثار داشته باشد، یاددادن چقدر اثر دارد؟! 🔹پس هم قدر مجالس سخنرانی مذهبی، هم قدر کتاب‌های دینی و هم قدر روحانیّت اصیل را بدانیم. ، ، ، ، @benisiha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 شربت مِهر تو را سر می‌کَشم 🔶 از زمین تا آسمان پَر می‌کشم (ـ مِهر: مَحبّت، دوست‌داشتن.) 📖 امید آینده، ص ۱۶۸. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۸۴: 🔸... پهلوان‌‏صَفدَر گفت: «آمدن من به اين‌‏جا، تنها براى شب‌‏نشينى نيست. نقشه‌‏اى دربارۀ شيرخدا طرح كرده‌‏ام. آمده‌‏ام آن را با شما در ميان بگذارم؛ ببينم نظر شما در اين‌‏باره چيست. اگر همگى مايل شُديد، آن طرح را پياده كنيم.» باباحسن گفت: «چه نقشه‌‏اى؟» 🔸پهلوان‌‏صفدر گفت: «می‌‏دانيد كه من شيرخدا را خيلى دوست دارم و در اين ۲ ـ ۳ سال هم هر چه از دستم برمی‌‏آمد، برايش زحمت كشيدم و در حقيقت، او را، هم از نظر روح و هم از نظر جسم، يک پهلوان بار آوردم.» اين موقع، حاج‌‏آخوندآقا گفت: «شما از نظر جسم براى او زحمت كشيده‌‏اى؛ ولى روحش را ما پهلوان كرده‌‏ايم.» همه خنديدند. پدرم با شوخى گفت: «پس ما چه سهمى در اين ميان داريم؟ روحش مال حاج‌‏آخوندآقا و جسمش مال پهلوان‌‏صفدر؛ پس ما چه؟» باز همگى خنديديم. 🔸بعد[، پهلوان‌‏صفدر] به حاج‌‏آخوندآقا گفت: «اگر شما صلاح بدانيد، يک مسابقۀ منطقه‌‏اى براى كشتی‌‏گرفتن شيرخدا تنظيم كنيم. هر هفته در يكى از دهات‌‏هاى اطراف، مسابقه را پياده كنيم؛ هم اهالى آن دهات‌‏ها كه مايلند شيرخدا را ببينند [و] كسى را كه ازجان‌‏گذشتگى كرده و رحمت را از آتش نجات داده، بشناسند و هم پهلوان‌‏بودن او را از نزديک مشاهده كنند و لذّت ببرند.» ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۹۸ و ۹۹. @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 ای عزیز مرتضی و فاطمه! 🔶 جان خود را سوی تو برمی‌کَشم 📖 امید آینده، ص ۱۶۸. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام) @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرف‌های طِلایی» (پندنامۀ ایشان به دخترشان): 🌷! پیش نامحرم، زیاد سخن نگو. 💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/149/ ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 گریه‌ها سر می‌دهم از هِجر تو 🔶 آه سرد از قلب پرپر می‌کَشم (هجر: جدایی، فِراق.) 📖 امید آینده، ص ۱۶۹. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، ، ، @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۸۵: 🔸... آن‌‏گاه حاج‌‏آخوندآقا گفت: «من هم مطلبى دربارۀ شيرخدا در دل دارم كه چندين بار خواستم آن را با شماها در ميان بگذارم؛ ولى همه را يک جا جمع نياوردم تا مقصود خود را بگويم. الان كه همه، اين‌‏جا جمع شده‌‏ايم و پهلوان‌‏صفدر هم مقصود خود را بيان كرد، من هم نظرم را می‌‏گويم.» 🔸ما، همگى، چشم به دهان حاج‌‏آخوندآقا دوخته بوديم كه چه می‌‏خواهد بگويد. من تقريباً ۳ ـ ۴ سال، شاگرد حاج‌‏آخوندآقا بودم؛ او را خوب می‌‏شناختم، كه او حرف بی‏جا نمی‌‏زد. هر چه می‌‏گفت، روى صلاح و مصلحت می‌‏گفت. او می‌‏گفت: «انسان، بيخود و بی‌‏جهت آفريده نشده، كه كار بيخود و بی‌‏جهت انجام بدهد.» او می‌‏گفت: «مقصود از خلقت، عبادت و خدمت است؛ عبادت به خدا و خدمت به خلق خدا.» 🔸همه گوش كرديم؛ ببينيم حاج‌‏آخوندآقا چه می‌‏گويد و منظورش چيست. حاج‌‏آخوندآقا گفت: «می‌‏دانيد شيرخدا [در] چند سالى كه به مكتب من آمده، قرآن‌‏خواندن را خوب ياد گرفته و صداى خوبى هم براى قرائت قرآن دارد و با آوای خوش، قرآن می‌‏خواند. من تصميم داشتم كه يک مسابقۀ قرائت در منطقۀ خودمان تنظيم كنيم و هر هفته يک بار، در دهات اطراف، اين برنامه را پياده كنيم. حالا كه پهلوان‌‏صفدر پيشنهاد می‌‏كند يک مسابقۀ كشتى در منطقه براى شيرخدا تنظيم كنيم، پس چه به‌‏تر كه هر دو مسابقه را يكجا انجام دهيم.» 🔸بعد از شنيدن حرف‌‏هاى حاج‌‏آخوندآقا، همه خوشحال شدند [و] تصميم گرفتند كه پی‌‏ريزى اين دو مسابقه را از همين فردا آغاز كنند؛ ولى من از يک طرف خوشحال بودم [که] اين‌‏همه طرح‌‏ها و مسابقه‌‏ها، براى پيشرفت من انجام می‌‏گيرد؛ ولى از طرف ديگر، دلهره و نگرانى، همۀ وجودم را گرفته بود؛ چون كار، كار بزرگى بود و تا آن زمان، آن نوع مسابقه‌‏ها در محلّمان سابقه نداشت. پيروزى در آن مسابقات، پيروزى من در زندگی‌‏ام بود و شكست در آن‌‏ها به شكستِ زندگی‌‏ام منتهى می‌‏شد. ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۹۹ و ۱۰۰. @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 از «بنیسی» کن شَفاعت ای نگار! 🔶 منّتت را روز محشر می‌کَشم (نگار: معشوق.) 📖 امید آینده، ص ۱۶۹. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامۀ ایشان به فرزندشان): 🌷 ! ميكروب انديشۀ بد را از وجودت بزدای. 💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/235/ ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 جانا! قسم به جان عزیزت که عاشقم 🔶 معشوق من توییّ و به وصل تو شائِقم (شائق: مشتاق.) 📖 امید آینده، ص ۱۷۰. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۸۶: 🔸... پی‌‏ريزى اين كارِ نسبتاًبزرگ [= مسابقات قرائت قرآن و کشتی من با دیگران]، وقت و هزينۀ زيادى می‌‏خواست. ما هم كه پول نداشتيم؛ اين بود كه تمامى آن‌‏ها كه در آن‌‏جا بودند، به فكر فرورفتند [كه] از كجا و چگونه اين كار را شروع كنند. 🔸پهلوان‌‏صَفدَر گفت: «بايد هر يكى از ما، كارى را به عهده بگيريم.» باباحسن گفت: «ما بودجه‌‏اى نداريم كه در اين كار خرج كنيم. تازه! تصميم گرفته‌‏ايم آخر اين ماه، هفتصد تومان پهلوان را درست كنيم و بدهيم.» پهلوان‌‏صفدر گفت: «من از شما پول نمی‌‏خواهم.» باباحسن گفت: «ما قرضمان را [پس] می‌‏دهيم.» پهلوان‌‏صفدر گفت: «من آن پول را به شيرخدا بخشيدم.» باباحسن گفت: «ما پول را به دست خودت می‌‏دهيم؛ بعد اگر خواستى به شيرخدا ببخشى، به خودش بده. ما كارى نداریم.» 🔸حاج‌‏آخوندآقا خواست قيل‌‏وقال قضيّه را بكَند؛ گفت: «باباحسن! شما پول پهلوان‌‏صفدر را به خودش بدهيد. به اين طريق، بودجۀ مسابقه تنظيم می‌‏شود.» و قرار شد یک روز معیّن از دهات اطراف، چند نفر را دعوت کنند و نظرشان را با آن‌ها در میان بگذارند. 🔸پدرم گفت: «هفتۀ بعد، پنج‌‏شنبه، نيمۀ شعبان، روز تولّد امام زمان ـ عليه ‏السّلام. ـ است. اوّلين مسابقه را در دِه خودمان، بنيس، برقرار می‌‏كنيم و از دهات‌‏هاى ديگر هم دعوت می‌‏كنيم [كه] در آن شركت كنند و بعد از اين كه برنامۀ مسابقۀ قِرائت قرآن و كشتى را ديدند، برنامۀ دهات‌‏هاى ديگر را هم تنظيم می‌‏كنيم.» 🔸همه، رأى پدرم را پسنديدند و گفتند: «خيلى روز خوبى است براى آغاز كار.» 🔸بعداً مادرم هديح را آورد و چند عدد بِه درختى هم آورد. همگى با شادى تمام، آن‌‏ها را خورديم. جاى شما، خوانندگان، خالى. 🔸بعد از خوردن آن‌‏ها، مهمان‌‏ها دسته‌‏جمعى حرَكت كرده و به خانه‌‏هايشان رفتند. ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۱۰۱ و ۱۰۲. @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 هرگز به غیر تو دل خود را نمی‌دهم 🔶 گر من چنین کنم، که دِگر یک منافقم (دگر: دیگر.) 📖 امید آینده، ص ۱۷۰. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، @benisiha_ir
🔴 یک پرسش مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «یکصد سؤال» از خوانندگان برای برانگیختن اندیشۀ آنان: ❓پاسخ این شعر چیست که یک غلط دارد و غلطش چیست؟ بردى دل من، من از تو جان می‌‏طلبم وز گمشدۀ خويش نشان می‌‏طلبم سرْمِصرَع هر كدام، حرفى را بردار حاصل چه شود؟ من از تو آن می‌‏طلبم @benisiha_ir