🔴 #نوشتار_کوتاه
🔹عایشه، یکی از همسران حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ ، به آن حضرت عرض کرد: «ای رسول خدا! اگر شب قدر را درک کردم، از خدا چه بخواهم؟» فرمود: «سَلیهِ العافِیَة؛ از او عافیت بخواه.» (ماه خدا، ج ۱، ص ۸۲۶، ش ۷۱۹).
🔹«عافیت» در مقابل «مصیبت» است؛ پس شامل هر گونه «خوشایندی» و «خوشبختی» میشود؛ چه دنیوی و چه اخروی، و به اعتقاد بنده، همۀ دعاها در «درخواست عافیت از خداوند والا (جلّ جلاله)» وجود دارد؛ پس آن را دستکم نگیریم و امشب (شب قدر) و همیشه، برای خودمان، عزیزانمان و همۀ اهل ایمان، چه زنده و چه درگذشته، دعای عافیت کنیم.
🔹از همۀ شما التماس دعا دارم.
#دعا، #شب_قدر، #عافیت
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 از لطف تو روییدهام، در مِهر تو جوشیدهام
🔶 ای یار! من شوریدهام، از تو مَحبّت میبَرم
(ـ مِهر: مَحبّت، دوستداشتن. شوریده: عاشق.)
📖 امید آینده، ص ۱۶۴.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #تولی
@benisiha_ir
🔴 #زندگینامۀ مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت ۸۲:
🔸... چند روزى از ناراحتىِ سوختگى، سر و صورتم را با پارچه پيچيده بودند.
🔸من و رحمت در يک اتاق خوابيده بوديم. چندين نفر از فاميلها و آشنايان، به ملاقاتىِ ما آمدند و براى رحمت دلسوزى میكردند و بر من تحسين و «بارکالله» میگفتند [و] با بعضى از كلمهها، مثل «جوانمرد»، «از جان گذشته»، «قهرمان»، «پهلوان» و امثال اينها، دل مرا خوش میكردند.
🔸يادم هست وقتى حاجآخوندآقا به ديدار من و رحمت آمد، به پدرم گفت: «آقااسماعيل! میدانى معنى ايثار چيست؟» پدرم گفت: «شما بفرماييد.» حاجآخوندآقا گفت: «كار شيرخدا را ايثار میگويند؛ يعنى: آنچه كه خود، لازم دارد، براى ديگران فدا میكند. شيرخدا اين كار را كرده و خود را به آتش زد تا رحمت را از آتش نجات دهد. اين، يک نوع ايثار است.»
🔸يک روز هم پهلوانصفدر به ديدارم آمد. بعد از اين كه صورتِ پوشيده و باندپيچيدۀ مرا بوسيد، گفت: «شيرخدا! اَلحَق كه يک پهلوان شدهاى. پهلوان، تنها به كسى نمیگويند كه در كشتیگرفتن به ديگرى زور آيد و پشت او را به زمين بزند. همين كار تو، كار يک پهلوان است كه با شجاعت تمام انجام دادى و رحمت را از آتش بيرون كشيدى. اين يكى و دو سالى، هر زحمتى كه براى تو كشيدم، حلالت باد.» ...
📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۹۷.
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔊 #سخنآوا موضوع: #برکت_قرائت_سوره_قدر_در_وقت_سحری_و_افطار @benisiha_ir
🔴 #متن_سخنآوا
🔵 #برکت_صدقهی_وقت_افطار
🔸حضرت امام رضا ـ سلام الله تعالی علیه. ـ فرمودند: «مَن تَصَدَّقَ وَقتَ اِفطارِهِ عَلیٰ مِسکینٍ بِرَغیفٍ غَفَرَ اللهُ لَهُ ذَنبَهُ و کَتَبَ لَهُ ثَوابَ عِتقِ رَقَبَةٍ مِن وُلدِ اِسماعیل؛ کسی که در وقت افطارش قرص نانی به بینوایی صدقه بدهد، خدا گناهش را میآمرزد و برای او ثواب آزادکردن بردهای از فرزندان حضرت اسماعیل را مینویسد!»
🔸عجَبپاداشی!
🔸همینکه میخواهی افطار کنی، یک قرص نان، یک دانه نان، به یک فقیری، به یک بینوایی صدقه بدهی.
🔸صدقه یعنی: احسان مالی و حتّی غیر مالی.
🔸یکی از بهترین اوقات صدقهدادن، احسانکردن، اوّل شب است. میشود همین وقت افطارْ دیگر.
#آزادکردن_برده، #آمرزش، #احسان، #افطار، #روزه، #صدقه، #کفاره_گناهان، #ماه_رمضان
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 شمعیّ و من پروانهام، با مِهر تو همخانهام
🔶 در عشق تو دیوانهام، بازآ که منّت میبَرم
(ـ مِهر: مَحبّت، دوستداشتن.)
📖 امید آینده، ص ۱۶۴.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #تولی
@benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرفهای طِلایی» (پندنامۀ ایشان به دخترشان):
🌷#دخترم! نماز بخوان، روزه بگير و از شوهرت اطاعت كن تا بهشتى شَوى.
💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/149/
#روزه، #شوهرداری، #نماز
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 مهدیا! خواهم که غمخوار تو باشم
🔶 شاهد گفتار و رفتار تو باشم
📖 امید آینده، ص ۱۶۶.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #تولی
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامۀ مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت ۸۳:
🔸... من آن موقع، ۱۰ سال يا كمى بيشتر داشتم كه پهلوانصَفدَر تصميم گرفت براى من يک مسابقۀ منطقهاى تنظيم كند.
🔸يک شبى از شبها، به خانۀ ما آمد تا تصميم خود را با من و پدرم، در ميان بگذارد. وقتى به خانۀ ما آمد، ما مَقدمش را گرامى داشتيم و حتّى مادرم به احترام او مقدارى هديح درست كرد كه يک نوع خوردنى محلّى بود. خيلى خوشخوراک درست میكردند. مايۀ اوّليّۀ آن، گندم و نَخود و لوبياى پخته بود كه با مغز گردو و مغز بادام و كشمش مخلوط میكردند. خيلى خوردنى میشد. من آن را خيلى دوست داشتم.
🔸وقتى فهميدم مادرم از آن درست كرده، به پدرم گفتم: «امشب مادر، هديح درست كرده؛ اجازه بدهيد بروم حاجآخوندآقا را هم دعوت كنم؛ ايشان هم به خانۀ ما بيايند و دوْر هم بنشينيم؛ آن را بخوريم.» پدرم گفت: «برو به حاجآخوندآقا و باباحسن و باباعلى و عمومهدى و دايیكاظم هم بگو همگى بيايند دوْر هم جمع بشويم؛ هم هديح بخوريم و هم ببينيم پهلوانصفدر چه تصميمى دربارۀ تو گرفته است.»
🔸من به دستور پدرم حاجآخوندآقا و ديگران را براى شبنشينى به خانهمان دعوت كردم. بعد از شام، همگى آمدند.
🔸آن شب، شب خوب و خوشى، براى من بود. همه از من تعريف و توصيف میكردند و به كارهايم آفرين میگفتند؛ حتّى عمومهدى گفت: «جريان نجاتدادن رحمت در همۀ دهاتهاى اطراف پيچيده. چند روز پيش، من در شانجان بودم. اهالى آنجا از من میخواستند يک روز، شيرخدا را آنجا ببرم تا همگى او را ببينند و همينطور اهل زيناب هم همان را از من خواستهاند.» ...
📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۹۷ و ۹۸.
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 شاهدم باشد خداوند دو گیتی
🔶 عاشق و مفتون رُخسار تو باشم
(گیتی: جهان. مفتون: .عاشق، شیفته. رخسار: چهره.)
📖 امید آینده، ص ۱۶۶.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #تولی
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامۀ ایشان به فرزندشان):
🌷 #پسرم! نیرومند باش؛ ولی هیچ کس را نیازار.
💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/235/
#آزااردادن، #قدرت
@benisiha_ir
🔴 #نوشتار_کوتاه
🔹ببینید این روایت چقدر شیرین و دلربا است:
☀️حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ :
⭐️ـ مَن تَعَلَّمَ مَساَلَةً واحِدَةً قُلِّدَ يَومَ القِيامَةِ اَلفَ قِلادَةٍ مِن نورٍ، و غُفِرَ لَهُ اَلفُ ذَنبٍ، و بُنِيَ لَهُ مَدينَةٌ مِن ذَهَبٍ، و كُتِبَ لَهُ بِكُلِّ شَعرَةٍ عَلیٰ جَسَدِهِ حِجَّةٌ و عُمرَةٌ.
🌟کسی که یک مسأله یاد بگیرد، در روز قیامت، هزار گردنبند از (جنس) نور، به گردنش آویخته میشود و برایش هزار گناه آمرزیده میگردد و برایش هزار شهر از (جنس) طِلا ساخته میشود و برایش در برابر هر مویی که بر بدن او است، [پاداش] یک حج و یک عمره نوشته میشود.
📖روضة الواعظين و بصيرة المتّعظين، ج ۱، ص ۱۲
🌷
🔹حال ببینید کسی که مثلاً هر هفته به مجلس سخنرانی مذهبی میرود، چقدر رشد معنوی میکند؛ چه رسد به طلبهای که همیشه دنبال معارف دینی است؛ چه رسد به سخنرانان دینی و علما که هم مسائل دینی را یاد گرفتهاند و هم به دیگران یاد میدهند! وقتی یادگرفتن، اینقدر آثار داشته باشد، یاددادن چقدر اثر دارد؟!
🔹پس هم قدر مجالس سخنرانی مذهبی، هم قدر کتابهای دینی و هم قدر روحانیّت اصیل را بدانیم.
#آمرزش، #حج، #علمجویی، #مجلس، #مطالعه
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 شربت مِهر تو را سر میکَشم
🔶 از زمین تا آسمان پَر میکشم
(ـ مِهر: مَحبّت، دوستداشتن.)
📖 امید آینده، ص ۱۶۸.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #تولی
@benisiha_ir
🔴 #زندگینامۀ مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت ۸۴:
🔸... پهلوانصَفدَر گفت: «آمدن من به اينجا، تنها براى شبنشينى نيست. نقشهاى دربارۀ شيرخدا طرح كردهام. آمدهام آن را با شما در ميان بگذارم؛ ببينم نظر شما در اينباره چيست. اگر همگى مايل شُديد، آن طرح را پياده كنيم.» باباحسن گفت: «چه نقشهاى؟»
🔸پهلوانصفدر گفت: «میدانيد كه من شيرخدا را خيلى دوست دارم و در اين ۲ ـ ۳ سال هم هر چه از دستم برمیآمد، برايش زحمت كشيدم و در حقيقت، او را، هم از نظر روح و هم از نظر جسم، يک پهلوان بار آوردم.» اين موقع، حاجآخوندآقا گفت: «شما از نظر جسم براى او زحمت كشيدهاى؛ ولى روحش را ما پهلوان كردهايم.» همه خنديدند. پدرم با شوخى گفت: «پس ما چه سهمى در اين ميان داريم؟ روحش مال حاجآخوندآقا و جسمش مال پهلوانصفدر؛ پس ما چه؟» باز همگى خنديديم.
🔸بعد[، پهلوانصفدر] به حاجآخوندآقا گفت: «اگر شما صلاح بدانيد، يک مسابقۀ منطقهاى براى كشتیگرفتن شيرخدا تنظيم كنيم. هر هفته در يكى از دهاتهاى اطراف، مسابقه را پياده كنيم؛ هم اهالى آن دهاتها كه مايلند شيرخدا را ببينند [و] كسى را كه ازجانگذشتگى كرده و رحمت را از آتش نجات داده، بشناسند و هم پهلوانبودن او را از نزديک مشاهده كنند و لذّت ببرند.» ...
📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۹۸ و ۹۹.
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 ای عزیز مرتضی و فاطمه!
🔶 جان خود را سوی تو برمیکَشم
📖 امید آینده، ص ۱۶۸.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)
@benisiha_ir
🔴 #حرفهای_طلایی
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرفهای طِلایی» (پندنامۀ ایشان به دخترشان):
🌷#دخترم! پیش نامحرم، زیاد سخن نگو.
💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/149/
#سخنگفتن، #نامحرم
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 گریهها سر میدهم از هِجر تو
🔶 آه سرد از قلب پرپر میکَشم
(هجر: جدایی، فِراق.)
📖 امید آینده، ص ۱۶۹.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #آه، #تولی، #گریه
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامۀ مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت ۸۵:
🔸... آنگاه حاجآخوندآقا گفت: «من هم مطلبى دربارۀ شيرخدا در دل دارم كه چندين بار خواستم آن را با شماها در ميان بگذارم؛ ولى همه را يک جا جمع نياوردم تا مقصود خود را بگويم. الان كه همه، اينجا جمع شدهايم و پهلوانصفدر هم مقصود خود را بيان كرد، من هم نظرم را میگويم.»
🔸ما، همگى، چشم به دهان حاجآخوندآقا دوخته بوديم كه چه میخواهد بگويد. من تقريباً ۳ ـ ۴ سال، شاگرد حاجآخوندآقا بودم؛ او را خوب میشناختم، كه او حرف بیجا نمیزد. هر چه میگفت، روى صلاح و مصلحت میگفت. او میگفت: «انسان، بيخود و بیجهت آفريده نشده، كه كار بيخود و بیجهت انجام بدهد.» او میگفت: «مقصود از خلقت، عبادت و خدمت است؛ عبادت به خدا و خدمت به خلق خدا.»
🔸همه گوش كرديم؛ ببينيم حاجآخوندآقا چه میگويد و منظورش چيست. حاجآخوندآقا گفت: «میدانيد شيرخدا [در] چند سالى كه به مكتب من آمده، قرآنخواندن را خوب ياد گرفته و صداى خوبى هم براى قرائت قرآن دارد و با آوای خوش، قرآن میخواند. من تصميم داشتم كه يک مسابقۀ قرائت در منطقۀ خودمان تنظيم كنيم و هر هفته يک بار، در دهات اطراف، اين برنامه را پياده كنيم. حالا كه پهلوانصفدر پيشنهاد میكند يک مسابقۀ كشتى در منطقه براى شيرخدا تنظيم كنيم، پس چه بهتر كه هر دو مسابقه را يكجا انجام دهيم.»
🔸بعد از شنيدن حرفهاى حاجآخوندآقا، همه خوشحال شدند [و] تصميم گرفتند كه پیريزى اين دو مسابقه را از همين فردا آغاز كنند؛ ولى من از يک طرف خوشحال بودم [که] اينهمه طرحها و مسابقهها، براى پيشرفت من انجام میگيرد؛ ولى از طرف ديگر، دلهره و نگرانى، همۀ وجودم را گرفته بود؛ چون كار، كار بزرگى بود و تا آن زمان، آن نوع مسابقهها در محلّمان سابقه نداشت. پيروزى در آن مسابقات، پيروزى من در زندگیام بود و شكست در آنها به شكستِ زندگیام منتهى میشد. ...
📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۹۹ و ۱۰۰.
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 از «بنیسی» کن شَفاعت ای نگار!
🔶 منّتت را روز محشر میکَشم
(نگار: معشوق.)
📖 امید آینده، ص ۱۶۹.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #شفاعت
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامۀ ایشان به فرزندشان):
🌷 #پسرم! ميكروب انديشۀ بد را از وجودت بزدای.
💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/235/
#تفکر، #فکر
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 جانا! قسم به جان عزیزت که عاشقم
🔶 معشوق من توییّ و به وصل تو شائِقم
(شائق: مشتاق.)
📖 امید آینده، ص ۱۷۰.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #تولی
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامۀ مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت ۸۶:
🔸... پیريزى اين كارِ نسبتاًبزرگ [= مسابقات قرائت قرآن و کشتی من با دیگران]، وقت و هزينۀ زيادى میخواست. ما هم كه پول نداشتيم؛ اين بود كه تمامى آنها كه در آنجا بودند، به فكر فرورفتند [كه] از كجا و چگونه اين كار را شروع كنند.
🔸پهلوانصَفدَر گفت: «بايد هر يكى از ما، كارى را به عهده بگيريم.» باباحسن گفت: «ما بودجهاى نداريم كه در اين كار خرج كنيم. تازه! تصميم گرفتهايم آخر اين ماه، هفتصد تومان پهلوان را درست كنيم و بدهيم.» پهلوانصفدر گفت: «من از شما پول نمیخواهم.» باباحسن گفت: «ما قرضمان را [پس] میدهيم.» پهلوانصفدر گفت: «من آن پول را به شيرخدا بخشيدم.» باباحسن گفت: «ما پول را به دست خودت میدهيم؛ بعد اگر خواستى به شيرخدا ببخشى، به خودش بده. ما كارى نداریم.»
🔸حاجآخوندآقا خواست قيلوقال قضيّه را بكَند؛ گفت: «باباحسن! شما پول پهلوانصفدر را به خودش بدهيد. به اين طريق، بودجۀ مسابقه تنظيم میشود.» و قرار شد یک روز معیّن از دهات اطراف، چند نفر را دعوت کنند و نظرشان را با آنها در میان بگذارند.
🔸پدرم گفت: «هفتۀ بعد، پنجشنبه، نيمۀ شعبان، روز تولّد امام زمان ـ عليه السّلام. ـ است. اوّلين مسابقه را در دِه خودمان، بنيس، برقرار میكنيم و از دهاتهاى ديگر هم دعوت میكنيم [كه] در آن شركت كنند و بعد از اين كه برنامۀ مسابقۀ قِرائت قرآن و كشتى را ديدند، برنامۀ دهاتهاى ديگر را هم تنظيم میكنيم.»
🔸همه، رأى پدرم را پسنديدند و گفتند: «خيلى روز خوبى است براى آغاز كار.»
🔸بعداً مادرم هديح را آورد و چند عدد بِه درختى هم آورد. همگى با شادى تمام، آنها را خورديم. جاى شما، خوانندگان، خالى.
🔸بعد از خوردن آنها، مهمانها دستهجمعى حرَكت كرده و به خانههايشان رفتند. ...
📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۱۰۱ و ۱۰۲.
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 هرگز به غیر تو دل خود را نمیدهم
🔶 گر من چنین کنم، که دِگر یک منافقم
(دگر: دیگر.)
📖 امید آینده، ص ۱۷۰.
💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #تولی
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_اندیشهبرانگیز
یک پرسش مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «یکصد سؤال» از خوانندگان برای برانگیختن اندیشۀ آنان:
❓پاسخ این شعر چیست که یک غلط دارد و غلطش چیست؟
بردى دل من، من از تو جان میطلبم
وز گمشدۀ خويش نشان میطلبم
سرْمِصرَع هر كدام، حرفى را بردار
حاصل چه شود؟ من از تو آن میطلبم
@benisiha_ir