#عزیزمحسین
در دستورِ زبان
بعضی از حروف.. دو کلمه را
به همدیگر ربط میدهد..
بعضی از آواها ...
برایِ بیانِ شدتِ استیصال
به کار میروند..
بعضی از کلمات کنارِ هم مینشینند
و دنیادنیا شعر و حرف را..
در خود خلاصه میکنند..
مثلاً مینویسیم:
آی .. عزیزمحسین ِ غریبها
-آی :
شدت استیصال را نشان میدهد
مخاطب را با همهی دردهایت صدا میزنی
-عزیزم حسین :
از آن کلماتیست که به مخاطبِ جمله
هرآنچه که باید ... میگوید
عزیزم ... یعنی عزیزِ من
یعنی آن کسی که
پایِ او در میان باشد
تا پایِ جان فدایَش میشوی...
یعنی آن کسی که
اگر قرار است اشک بریزی
او ارزش اشکهایَت را دارد.
یعنی آن کسی که
عشق،برای اولین و آخرین بار
در حوالیِ او به قلبَت رسیده است
یعنی...¹
-آن کسره... آن حرف ربط :
دارد میگوید کلمهی بعدی، "غریبها"
یکربطی به "عزیزمحسین" دارد..
هرچقدر هم که بِهم نیایند ...
باز هم عزیزمحسین دستِ غریبها را گرفته..
من شاعر نیستم !
فقط خواستم بگویم
همهیِ آنچه یادگرفتهام همین است که
عزیزم حسین ... دست غریبها را
رها نمیکند.. !
هرچقدر هم که به او نیایند..
#بهقلمغریب