بنتُ الحُسین³¹⁵
😍💚جانم اباالفضل😍💚 @bent_hosein315
لا حول و لا قوه الا بالله...😍🌙
دریاست ابوالفضل...
غوغاست ابوالفضل...
مرا از بچگی احساس دادند
مرا عادت به بوی یاس دادند
کلید قفل هایم را از اول
به دست حضرت عباس دادند
بنتُ الحُسین³¹⁵
مرا از بچگی احساس دادند مرا عادت به بوی یاس دادند کلید قفل هایم را از اول به دست حضرت عباس دادند
جااانم
کلید قفلهایم را از اول به دست حضرت عباس دادند😍💔😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای یل ام البنین امشب😍💚
#یا_اباالفضل
@bent_hosein315
#یـاكاشِفَالْكَرْبِعَنْوَجْهِالْحُسَیْنِ♥️
امشبشبمیلادعلمدارحسیناست
میلادعلمداروفـــادارحسیــــناست
گربودعلـــــیمحــــرماســرارمحمد
عباسعلـیمحرماسرارحسیناست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن قمر به اباالفضل💚
@bent_hosein315
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشبختی یعنی تو زندگیت امام حسین داری...
@bent_hosein315
سـَر درِ قصــرِ سلیـمان نبـۍ حڪ ڪردنـد...
مقتــداۍ همہۍ با ادبــان عبـاس اسٺ♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قـد کشیــدم سـرِ خـوانِ اباالفضـل
ڪہ هستـم همـہ عمـرم مسلمانِ اباالفضل✋🏻😍
#شاه_علقمہ
#سیدیعباس💖
#مهدی_رعنایی
بنتُ الحُسین³¹⁵
سـَر درِ قصــرِ سلیـمان نبـۍ حڪ ڪردنـد... مقتــداۍ همہۍ با ادبــان عبـاس اسٺ♥
حتی کوه میشکافد از بازوی محکم عباس💚
بنتُ الحُسین³¹⁵
جونم حضرت عباس پرچمت روی ابراس 💚🌱
رفعاللهرایةالعبــاس😍💔
#یا_کاشف_الکرب♥
دستـم عمـریـسـٺ دخیــل عَلَم "عبـاس" اسـٺ
دلـم عُمـریسـٺ مُقیــم حرم "عبـاس" اسـٺ
.
چـہ حسـابیـسٺ کہ جمـع رقمِ "باب حسین¹³³"
عدد ابـجــد آن ؛ هم رقـمِ "عبـاس¹³³" اسـٺ😍💔
#باب_الحسین
#سیدیعباس
بنتُ الحُسین³¹⁵
#یا_کاشف_الکرب♥ دستـم عمـریـسـٺ دخیــل عَلَم "عبـاس" اسـٺ دلـم عُمـریسـٺ مُقیــم حرم "عبـاس" اسـٺ .
ای قربون چشمات بشم سقااا😍😍
کمکم کن جان رقیه
یه جایی از مناجات الراجین میگه که:
و چگونه فراموشت کنم وقتی تو شب و روز صدایم میزنی....💚
خیلی دلبر و قشنگ داره میگه خدا هر شب و روز داره صدات میزنه
.
.
.
کجا میخوام برم غیر از آغوشت بهترین پناه گاه باشه واسم
تویی که شدی تکیه گاه و تموم احساسم
به قلم:محب العباس🌱
زینب[س] از اتاقک کوچک بیرون آمد و به سمت پدرش دویید.
با خوشحالی نگاهی به پدر انداخت.
بعد از شهادت مادرش اولین بار بود که اینگونه از ته دل میخندید.
پدرش نگاهی به دستان عقیله [س] انداخت.
ماه آسمان در دستان دختر بود.
امیرالمومنین [ع]پیش پای این نوزاد تازه متولد شده برپاخاست .
قنداقه نورانی پسر را از زینب [ع]گرفت.
دستان و بازوان پسر را غرق بوسه کرد.
اشک شادی در چشمان خواهر جمع شده بود.
خدا برای او یاوری فرستاده بود کم نظیر...
یاوری که در روز های سخت و پربلا زینب [س] میتوانست بر او تکیه کند و صدایش بزند :
ای پشت و پناهم،جانم به فدایت عباس [ع]
به قلم :محب العباس🌱