eitaa logo
بنتُ الحُسین³¹⁵
2.3هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
35 فایل
"ریزه خواره اقای ابا عبدالله" عکاس حرم¹²⁸ "مجنونِ الرقیه³¹⁵" جز به آغوش حسین نیست درمانی مرا¹²⁸ _امام حسنی بودنم رقیه پرستم کرد؛ از آن روز که شنیدم تشابُهِ داستانِ مادر و کوچه و پهلو و مویِ سفیدِ رقیه را...! کپی؟فور رفیق(؛ خادم کانال: @Abd_Khanoom315
مشاهده در ایتا
دانلود
شنیدی میگن وقتی زیادی درد بکشی بعد چند مدت یک حسی سراغت میاد که عجییه ... اگر بخوام خودمونی توضیحش بدم یک جورایی مثل سِرْ شدن میمونه ... مثل خواب رفتگی ‌... حسش دیگه نمیکنی ... الان دقیقا تو این حالتم ... این حس خواب رفتگی درد داره بهش دست بزنی ، حرکتش بدی ... ولی خوابه ... تا موقعی که دستش نزنی ... یک جا خوندم وقتی کسی زخمیه وقتی نوازشش کنی چیزی جز درد نصیبش نمیشه ... حرفم همینه... حالا «دستش نزنی یعنی چی »؟ این استعاره‌س ... استعاره از خیلی چیزا ... مثل یاداوری .. فکر.. اسم... فیلم ‌.. حتی یک عکس... و... خیلی کارا میکنه اما نوازش نه!!! مثل نمکی روی زخمت لگد به پای خواب رفتت... یک درد عمیقی داره که مثل دردای دیگه نیست میدونی هم حسش میکنی چون درد داری هم حسش نمیکنی چون خواب رفته ... مثل سوزن سوزن شدن ... همین قدر دردناک ... این روزا زیادی خرابم ... داغون نه ها !!! خراب... حالا چرا خراب ، چون اخه عزیز من داغون بودن مثل یک دیواری که گچ دیوارش خط خطی شده ، میشه درستش کرد اما خراب همون دیواره که ریخته ... هیچ وقت فکر نمیکردم این دوری اینقدر بهم ریختم کنه ... اصلا انگار جادو شدم ... شدم یک ادم ساکت و دور از همه شدم یک ادم لال یک ادمی که دیگه حتی حوصله هیچی نداره... کسل بودن شده روزگارش... حسین جان ... میگن هر چیزی موقعش .. موقعش کیه؟؟؟ چقدر باید بگم کربلا ، شما بگو من یک شبه قول میدم تمومش کنم... دلشکستگیم یک چیزی فراتر از نابودیه ... تحمل تموم شده ... تلاش کردم بشه ... گره افتاد ...کورررررر.... اینقدر کور که معلومه باید تا مدتها قید خیلی چیزا رو بزنم ... راستش دروغ چرا... داشتم قید همه چیز رو میزدم ... ناامیدی رخنه کرد ... میدونم غلط کردم ، اما حست نکردم .... حس کردم نیستی... شب و روزای سختی بود. اما دمت گرم باز خودت منو از باتلاق نجات دادی ... حسینم تو تمام منی ... لطفا چاکرت را بیخیال نشو.. که عجیب به تو محتاج است...