eitaa logo
شهید ابراهیم هادی
1.8هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
29.8هزار ویدیو
448 فایل
دوست آسمانی من ابراهیم با تو راه را پیدا کردن چه زیباست وقتی دستم در دست هادی باشد ابراهیم وار از آتش آخرالزمان رهیدن چه زیباست ابراهیم راه ها رفته تا شهادت رابغل کرده پس با ابراهیم همراه شو تاپایان مسیر❤شهادت❤ ارتباط با ادمین : @Montazeremonje
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نام اثر: 📝 خلاصه اثر : نشان دادن حرف تا عمل در مورد حمایت از کالای داخلی و اقتصاد مقاومتی 📌 موضوع: 👤 مخاطب: 🔸 قالب: 🔢 تعداد کلاکت : 1 🇮🇷
🇮🇷🌸 🍀 ✅ 🍃🌻🍃 🌺  امام على علیه السلام: فاقِدُ البَصَرِ فاسِدُ النَّظَرِ. 👌 آن كه فاقد بینش است، رأیش بى ارزش است. میزان الحکمه، جلد اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجةالاسلام عالی، خدا با کسی که خودکشی کرده چه می کند و ما چه وظیفه ای داریم.mp3
5.38M
💠خدا با کسی که خودکشی کرده چه می کند و ما چه وظیفه ای داریم 😞 قتل نفس چه گناهی دارد؟؟ 🎵[ حجت الاسلام عالی ] 🌸 ❤️🍃🍂🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣رهبر معظم انقلاب: ✅ خود مردم با سرمایه‌های خرد و کلان وارد فعالیت‌های تولیدی و سرمایه‌گذاری در تولید بشوند. ۱۴۰۰/۰۱/۰۱ 🔮کانال مرجع گفتمان
❣رهبر معظم انقلاب: ❌💯فضای مجازی هم در یک جاهایی ول است. همه کشورهای دنیا فضای مجازیشان را مدیریت می‌کنند، ولی ما افتخار می‌کنیم که آن را ول کردیم! ۱۴۰۰/۰۱/۰۱ 🔮کانال مرجع گفتمان
❣رهبر معظم انقلاب: ❌💯رهاسازی فضای اینترنت باعث افتخار نیست، بلکه باید مانند همه دنیا آن را مدیریت کرد . ۱۴۰۰/۰۱/۰۱ 🔮کانال مرجع گفتمان
🇮🇷🌸 🍀 ❇️ یادداشت کوتاه ❌ موضوع: مسیر اصلاح حرکت جامعه؟ 🍃🌻🍃 🔻 به طور کلی از جنبه های حقوقی، سیاسی، ملی و دینی برای نظام جمهوری اسلامی و مردم اهمیت دارد. 🔹 از جنبه حقوقی به عنوان یک اصل بدیهی، در نظام های مبتنی بر اراده ملت، انتخابات حق طبیعی مردم است. 🔸مردم با این حق اراده خویش را در حاکمیت اعمال و سرنوشت کشور خود را با حضور فعالانه و مشارکت آگاهانه تعیین می‌کنند. 🔺مردم با شرکت در انتخابات نوعی نظارت بر امور و مسیر حرکت جامعه خود اعمال نموده و سلامت روند عمومی کشور را تامین می کنند.
KhanevadeMotaali04.mp3
15.16M
جلسه 4: آرامش اولین هدف ازدواج 💝💝💝💝💝💝💝💝💝
💚💚: خیلی قشنگ خیلی بخونید🙏 !!! چند سال قبل اتوبوسی🚐 از دانشجویان👩🏻⚖👩🏻👱♀👩🏻👩🎤👩🔧🙎🏻 دختر یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور آمده بودند جنوب. چشم‌تان روز بد نبیند… 😳😳😳 آن‌قدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند. وضع ظاهرشان فوق‌العاده خراب بود. آرایش آن‌چنانی💄👄💅، مانتوی تنگ👗👗👠👡👜👛🕶👓 و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود.👰 اخلاق‌شان را هم که نپرس…😡😡 حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به راوی را نمی‌دادند، فقط می‌خندیدند😀😀😀 و مسخره می‌کردند😜😜😝😍 و آوازهای آن‌چنانی بود که... از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود... دیدم فایده‌ای ندارد! گوش این جماعت اناث، بدهکار خاطره و روایت نیست که نیست... باید از راه دیگری وارد می‌شدم… ناگهان فکری به ذهنم رسید…🤔🤔🤔 اما… سخت بود و فقط از شهدا بر‌می‌آمد... سپردم به خودشان و شروع کردم. گفتم: بیایید با هم شرط ببندیم! خندیدند😁😁😁 و گفتند: اِاِاِ … حاج آقا و شرط!!! شما هم آره حاج آقا؟؟؟ گفتم: آره!!! گفتند: حالا چه شرطی؟🤔🤔 گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی می‌برم و معجزه‌ای نشان‌تان می‌دهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، قول بدهید راه‌تان را تغییر دهید و به دستورات اسلام عمل کنید. گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟ گفتم: هرچه شما بگویید. گفتند: با همین چفیه‌ای که به گردنت انداخته‌ای، میایی وسط اتوبوس و شروع می‌کنی به رقصیدن!!! اول انگار دچار برق‌گرفتگی شده باشم، شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد اعتقادم به شهدا افتادم و دوباره کار را به آن‌ها سپردم و قبول کردم دوباره همه‌شون زدند زیر خنده که چه شود!!! 😁😄😃😀😜😎😏 حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و... در طول مسیر هم از جلف‌ بازی‌های این جماعت حرص می‌خوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟ نکند مجبور شوم…! دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک می‌خواستم...🙏🏻🙏🏻 می‌دانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته 🔥🔥🔥و قبرهای آن‌ها بی‌حفاظ است… از طرفی می‌دانستم آن‌ها اگر بخواهند، قیامت هم برپا می‌کنند، چه رسد به معجزه!!! به طلائیه که رسیدیم، همه‌شان را جمع کردم و راه افتادیم … اما آن‌ها که دست‌بردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخی‌های جلف🤗🤗😜😝😝😎😍😍😂 و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خنده‌های بلند دست برنمی‌داشتند و دائم هم مرا مسخره می‌کردند.🤗🤗🤗😜😜😜 کنار قبور مطهر شهدای طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت: پس کو این معجزه حاج آقا ! به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید برقصه...👏👏👏👏👏👏 برای آخرین بار دل سپردم. یا اباالفضل گفتم و از یکی از بچه‌ها خواستم یک لیوان آب بدهد. آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...💧💧💧💦💦💧💦💧💦💧 تمام فضای طلائیه پر از شمیم مطهر و معطر بهشت شد… عطری که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمی‌شود! همه اون دخترای بی‌حجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود😳😳😳😳. طلائیه آن روز بوی بهشت می‌داد... همه‌شان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند😌😌😓😓😭😭😭😭😩😫😩😩! سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه می‌زدند … 😭😭😭😭😭 شهدا خودی نشان داده بودند و دست همه‌شان را گرفته بودند. چشم‌ها‌شان رنگ خون گرفته بود و صدای محزون‌شان به سختی شنیده می‌شد. هرچه کردم نتوانستم آن‌ها را از روی قبرها بلند کنم. قصد کرده بودند آن‌جا بمانند. بالاخره با کلی اصرار و التماس آن‌ها را از بهشتی‌ترین خاک دنیا بلند کردم... به اتوبوس🚌🚌 که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسری‌ها کاملا سر را پوشانده‌اند و چفیه‌ها روی گردن‌شان خودنمایی می‌کند. هنوز بی‌قرار بودند… چند دقیقه‌ای گذشت… همه دور هم جمع شده بودند و مشورت می‌کردند... پرسیدم: به کجا رسیدید؟ 🤔🤔🤔 چیزی نگفتند. سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کرده‌اند و به جامعة‌الزهرای قم رفته‌اند … آری آنان سر قول‌شان به شهدا مانده بودند..👏👏👏👏👏👏 اگر دلت لرزید یه صلوات برا سلامتی آقا امام زمان بفرست😭😭😭
تبریک و شادباش 🌼🌻🌸 امیدوارم جمع تون جمع باشه و خونه هاتون به برکت وجود فرزندان سالم و صالح، گرم و چراغونی باشه. 🌻🍀🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_59442143(1).mp3
3.81M
با صدای «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُکَ وَاْسمَعْ نِدائى اِذا نادَیْتُکَ» 🌺❤️🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ خودشان بیدارت می کنند👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا