💥 ترور جناب عبدالمطلب
1⃣ فرزند هاشم در مدینه به دنیا آمد و رشد كرد. او را #شیبه نامیدند. به توصیهٔ هاشم، مادر، پاسداری از او را برعهده گرفت و جالب است كه مادر دیگر ازدواج نکرد.
2⃣ مردی از بنیعبدمناف برای تجارت به یثرب رفته بود، کودکی را در آنجا دید که خود را فرزند هاشم میخواند. [ظاهراً كودكان در حال كُشتی گرفتن بودند كه شیبه پس از پیروزی بر سایر كودكان گفت: من پسر هاشمم.]
3⃣ از حال او پرسید و او خود را معرفی کرد. آن مرد این خبر را به #مطلب رساند (١) و مُطلب کودک را از این خانه فراری داده، همراه خود به مکه برد. (٢) طبق نقلی دیگر وی با توافق مادر شیبه این کار را کرد. (٣)
4⃣ بههنگام بازگشت مطلب و شیبه، #یهودیان آنان را شناسایی كرده و به آنها حمله کردند که آن دو با اعجاز نجات یافتند. (۴)
5⃣ وقتی مطلب شیبه را به مکه آورد؛ مردم به گمان اینکه وی غلام مطلب است، او را #عبدالمطلب نام نهادند و این نام بر وی ماند. (۵)
🔸١- بحارالانوار، ج١۵، صص١٢٢-١٢٣؛ الکامل، ج٢، ص۶.
🔸٢- بحارالانوار، ج١۵، ص١٢٣؛ الکامل، ج٢، ص۶.
🔸٣- الکامل، ج٢، ص۶.
🔸۴- بحارالانوار، ج١۵، ص۵٩-۶٠.
🔸۵- در این زمینه، ر.ک: همان، ج١۵، ص١٢٣.
💥 سفارش به عبدالمطلب برای پاسداری از پیامبر (ص) در برابر یهود
1⃣ زمانی حضرت #عبدالمطلب برای تجارت به یمن که در عصر تولد پیامبر (ص) در سلطهٔ ایرانیان قرار داشت، رفته بود.
2⃣ شبی فرماندار یمن، عبدالمطلب را در خلوت فرا خواند و گفت:
👈 میخواهم رازی از رازهای خود را برایت بازگویم و از تو میخواهم آن را پنهان كنی تا هنگام ظهور فرار رسد.
👈 در شهر شما طفلی خوشرو و خوشقامت به دنیا آمده که یگانهٔ اهل زمین است. در کتابهای #بنیاسرائیل، وصف او از ماه شب چهاردهم روشنتر است.
3⃣ او پس از بیان ویژگیهای پیامبر موعود، آهی از حسرت کشید و ادامه داد:
👈 کاش در عصر پیامبریِ او بودم و از جان یاریاش میکردم.
4⃣ سپس عبدالمطلب را به پاسداری از او در برابر #یهود سفارش کرد و هشدار داد که اگر آنها او را بیابند، وی را خواهند کشت.
🔸 بحارالانوار، ج١۵، صص١۴٨-١۵٠؛ البدایة و النهایة، ج٢، ص٣٢٩-٣٣٠.