💚 #داستان بسیار زیبای #نسل پدری و مادری امام #زمان عج
*👈داستان اول :*
🌼 حضرت یوسف وقتی پس از سالها برای دیدن پدرش برای استقبال به بیرون از مصر رفته بود *لحظه ای برای پایین امدن از شتر مکث کرد .* جبرئیل نازل شد و فرمود خداوند فرمود ای یوسف *هنگام پایین امدن از شتر برای استقبال پدرت لحظه ای مکث کردی .*
🌻 دیگر از نسل تو پیامبری مبعوث نمیشود . یوسف توبه و استغفار کرد پس از مدتی خداوند فرمود ای یوسف تورا بخشیدم ولی پیامبری از نسل تو مبعوث نمیشود . *ولی منجی آخرالزمان را یکی از شاخه هایش را از نسل تو قرار خواهم داد.*
(این داستان رو همینجا نگه دارید)
*👈داستان دوم :*
🌳نرجس خاتون مادر امام زمان نوه قیصر روم بود و مادرش از نسل شمعون از نسل حضرت یوسف بود نامش ملیکا بود و *بسیار محجبه و پاکدامن بود بطوری که انگار از خاندان روم نبود* و بیشتر مانند نسل مادرش بود .
*🌼پدرش میخواست اورا به همسری برادر زاده اش انتخاب کند که در روز عروسی زلزله شدیدی رخ داد* پدر ملیکا ترسید و گفت حتما این ازدواج بد یمن بوده و خواست تا برادرزاده دومش را به عقد ملیکا در اورد که باز زلزله مهیبی رخ داد .
👈همان شب ملیکا در خواب میبیند حضرت عیسی به همراه حضرت مریم و حضرت محمد و امام علی و حضرت فاطمه وامام حسن و امام حسین و امام سجاد و امام باقر و امام جعفر و امام موسی و امام رضا و امام جواد و امام هادی برای *خواستگاری او آمدند .* او آن خواب را برای کسی تعریف نمیکند .
🌲شب بعد حضرت مریم به همراه حضرت فاطمه به خواستگاری ملیکا آمدند و فرمودند *تو همسر فرزندم حسن عسگری هستی .* ملیکا به ایشان گله کرد که پس چرا ایشان به خواب من نمی آید .
🍁 *حضرت فاطمه فرمود چون تو مسیحی هستی تا وقتی مسلمان نشوی او نمیتواند بیاید .* ملیکا شهادتین را میخواند و مسلمان میشود . شب سوم خود امام حسن عسگری به خواب ملیکا می آید و ملیکا به امام حسن میگوید مرا از دست رومی ها نجات بده . امام حسن میفرماید وعده خدا نزدیک است .
مسلمانان و رومی ها سالها در جنگ بودند تا مسلمانان رومی هارا شکست میدهند و ملیکا را به اسیری میگیرند .
💐امام هادی به کنیز خود سه کیسه طلا میدهد با یک نامه رومی که برای خرید ملیکا برود . و میفرماید گوش کن تا توضیح دهم . *صبح زود کنار پل رودخانه بغداد میروی کشتی کنار آب هست اسیران زن را برای فروش می آورند در میان آنان دختری است پاکدامن که حجاب خود را رعایت میکند و تن به فروش نمیدهد این نامه را به او بده او راضی به فروش میشود .*
🌻 دو کیسه طلا را به برده فروش بده اول قبول میکند بعد چانه میزند کیسه سوم را به او بده و ملیکا را بخر . طبق گفته امام هادی این کار انجام میشود و *وقتی ملیکا به خانه امام هادی می آید نام خود را به نرگس که البته تلفظ عربی آن نرجس هست تغییر میدهد و در روز ۱۵ شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری امام زمان متولد میشود .*
*✅نتیجه دو داستان : امام زمان از پدر از نسل #اسماعیل و از مادر از نسل حضرت #یوسف نوه اسحاق هست .*
*👈یعنی نقطه وصل عالم 124000 پیامبر به امام زمان وصل میشود.*
📚منابع :
1- پژوهشی درباره زندگانی حضرت نرگس ، مادر امام مهدی عج 2،پدیدآورنده: طیبی، ناهید ،نشریه: پیام زن،شماره نشریه: 105
2- تنقیح المقال، ج1، ص173
3- الغیبة شیخ طوسی، ص208؛ کمالالدین صدوق، ج2، ص417.
4- مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص472؛ اثبات الهداة، ج3 ص363؛ بحارالانوار، ج51 ص6.
5- برگرفته از کتاب: مهدیپور، علیاکبر، گزارش لحظه به لحظه از میلاد نور.
6- مراجعه شود به بحارالانوار، ج 51، ص 7، حدیث 12و غیبه الشیخ شیخ طوسی
7- بحارالانوار، ج 51، ص 7، حدیث 12 *کمال الدین شیخ صدوق، 1363، ج7، ص 417* طبری، 1407ق، ص 263* غیبة الشیخ طوسی، 1412 ق، ص 124
8- کمال الدین صدوق، 1363، ج2، ص 417* بحارالانوار، ج 51، ص 8، حدیث 12 *غیبه الشیخ طوسی 1412 ق، ص 124*. پیشواى دوازدهم هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص 26* مهدى موعود، ص 88 *ا بحار الانوارج 1 ص 6 * نجم الثاقب ص12 .
9- بحارالانوار، ج 51، ص 8، حدیث 12*غیبه الشیخ طوسی* پیشواى دوازدهم هیأت تحریریه مؤسسه در راه حق، ص 26* مهدى موعود، ص 88 * کمال الدین صدوق، 1363، ج2، ص 418 *نجم الثاقب ص12 10- بحارالانوار، ج 51، ص 9 - 8 ، حدیث 12 *همان
*🌹 تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان صلوات🌹*
*🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 🌹*
@berangekoda
#قشنگه•••
💞ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ #ﺣﺎﮐﻤﯽ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ : ﺑﻪ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﮏ
ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ، ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺍﯼ ﻧﻔﯿﺲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ .
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﺍﻥ ﺳﻌﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺣﺎﮐﻢ ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻫﺎﯼ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺭﺍ
ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻭ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﺪ .
#ﺍﻭﻟﯽ، ﻧﻘﺎﺷﯽ ﯾﮏ ﺩﺭﯾﺎ ﭼﻪ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﻮﺩ؛ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﯾﻨﻪ ﺍﯼ ﺗﺼﻮﯾﺮ
ﮐﻮﻫﻬﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻓﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﻣﯿﺴﺎﺧﺖ، ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ، ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ ﺁﺑﯽ ﺑﺎ
ﺍﺑﺮﻫﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ ﺑﻮﺩ ,
ﻫﺮ ﮐﺲ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﯾﺪ ﺣﺘﻤﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽ ﯾﺎﻓﺖ
#ﺩﻭﻣﯽ، ﮐﻮﻫﻬﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﻧﺎﻫﻤﻮﺍﺭ ﻭ ﭘﺮ ﺻﺨﺮﻩ؛ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎﯼ ﺗﯿﺮﻩ،
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﯾﺪ ﻭ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ ﻣﯿﺰﺩ، ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﻮﻩ ﺁﺑﺸﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﯿﻦ
ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ،ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺍﺻﻼ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﯾﺪﻩ ﻧﻤﯿﺸﺪ .
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺁﺑﺸﺎﺭ ﺑﻮﺗﻪ ﺍﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺷﮑﺎﻑ ﺳﻨﮕﯽ ﺭﻭﯾﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻮﺗﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﻻﻧﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ
ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺸﺎﺭ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﻭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ، ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﻻﻧﻪ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﺑﻮﺩ .
ﺣﺎﮐﻢ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺩﻭﻡ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: "ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺁﻥ
ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ , ﯾﺎ ﮐﺎﺭ ﺳﺨﺘﯽ
ﭘﯿﺶ ﺭﻭ ﻧﺒﺎﺷﺪ،ﺁﺭﺍﻣﺶ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺻﺪﺍ، ﻣﺸﮑﻞ ﻭ ﮐﺎﺭ ﺳﺨﺖ ,
ﺩﻟﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ
#ﺩﻟﻬﺎﯾﺘﺎﻥ-ﺁﺭﺍﻡ •••
#داستان اموزنده🎐
@berangekoda
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان های عبرت آموز ۵(تلنگر آمیز)
داستان جوان یهودی به نقل از پدر استاد انصاریان...
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#داستان اموزنده🎐
@berangekoda
⚜موسی و بد ترین بنده خدا!
روزی حضرت موسی (ع)رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود:بار الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم.
ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او بدترین بنده ی من است.
حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت. پدری با فرزندش، اولین کسانی بودند که از شهر خارج شدند.
پس از بازگشت، رو به درگا خداوند کرد و ضمن تقدیم سپاس از اجابت خواسته اش، عرضه داشت: بار الها ، حل می خواهم بهترین بنده ات را ببینم.
ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او بهترین بنده ی من است.
هنگامی که شب شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت...
دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان پدر و فرزندش است! رو به درگاه خداوند، با تعجب و درماندگی عرضه داشت: خداوندا!چگونه ممکن است که بد ترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد!؟
ندا آمد:
ای موسی، این بنده که صبح هنگام میخواست با فرزندش از در خارج شود، بدترین بنده ی من بود. اما... هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم افتاد، از پدرش پرسید:بابا! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟
پدر گفت:زمین.
فرزند پرسید: بزرگ تر از زمین چیست؟
پدر پاسخ داد: آسمان ها.
فرزند پرسید: بزرگ تر از آسمان ها چیست؟
پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت:فرزندم. گناهان پدرت از آسمان ها نیز بزرگ تر است.
فرزند پرسید: پدر بزرگتر از گناهان تو چیست؟
پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود، به ناگاه بغضش ترکید و گفت:عزیزم ، مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست، بزرگتر و عظیم تر است.
📚شیخ حسین انصاریان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
#الهی_یارب
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهدا
#سپاه
#شهرستان_ابیک
#تبادل_طرح_ثامن_ابیک
💦 یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ 💦
🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲
@berangekoda
🔴 اثرات عجیب صلوات
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
صلوات سبب رفع عذاب قبر است .
چنانکه زنی دختری داشت، آن دختر وفات نمود و مادرش در خواب دید که به عذاب الیم و عقاب عظیم گرفتار است و با اندوه بسیار از خواب بیدار شد و زاری آغاز نموده چند روز بر حال فرزند خود اشک می بارید و می نالید تا آنکه بار دیگر آن دختر را در خواب دید خوشحال و شادمان و در روضه فردوس خرامان اشک می ریخت و به او گفت ای دختر آن چه بود که من می دیدم و این چه صورت است که مشاهده می کنم؟
جواب داد: ای مادر! به جهت گناهان خود در عذاب بودم چنانچه دیدی و در این روزها عزیزی به کنار مقبره ما گذشت و چند نوبت صلوات فرستاد و ثواب آن ها را به اهل گورستان بخشید و حق تعالی به برکت آن صلوات عذاب را از اهل گورستان برداشت .
در دعوات راوندی از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت است که :
بسیار بر من صلوات بفرستید. زیرا که صلوات فرستادن بر من نور است در قبور و نور است در صراط و نور است در بهشت.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
#الهی_یارب
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهدا
#سپاه
#شهرستان_ابیک
#تبادل_طرح_ثامن_ابیک
💦 یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ 💦
🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲
@berangekoda