eitaa logo
بسلام آمنين
1.8هزار دنبال‌کننده
130 عکس
9 ویدیو
17 فایل
وَسَدَّ الأَبْوابَ إِلّا بابَ #عَليٍ وَقالَ: أَنا مَدينةُ العِلْمِ وُعَليٌ بابُها #تمدن_مدرن، بالهای پرواز انسان را شکست و پاهایش را زخمی کرد، آنگاه با منت به او عصا داد @Haj_ghasem_y یادداشتهای سبک زندگی اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۹ اسفند ۱۴٠۲/ سال چهارم غوغای قرآن و دُرّ رسانه ای خدا! با فتنه های مکرر رسانه ی دشمن چه کنیم؟ در هر مکان و زمانی که دست برتر و بالاتر را داشته و داریم، یعنی که در مسیر ایمان به قرآن هستیم و هرگاه در موضع ضعف و عکس العمل در برابر جبهه باطل باشیم، یعنی که از راهبردهای حل مسئله قرآن دوریم و غافل(۱۳۹ آل عمران/ ۱۴۱ نساء). اوضاع رسانه ای جریان حزب الله، بیش از آنکه نشان دهنده تفوق و برتری بر جبهه کفر باشد، مُظهِر انفعال و پاسخگویی به آنهاست. بدیهی است که هر چه قویتر در این میدان باطل ظاهر شوی، بیشتر در آتش نحسی دمیده ای که دشمن روشن کرده و بازیگر میدانی شده ای که نقشهایش به وسیله او تعریف شده اند. این همه نیست مگر به دلیل فقدان نقشه جامعی برای کار رسانه ای . وقتی که برنامه ای نداشته باشی، بدان که مهره طرح دیگران خواهی شد. اما از کلام الله زندگی بر می آید که مدیریت هدایت بنیان شامل حداقل چهار مرحله اساسی است. اولین آنها مفهوم محوری است یا که چه غوغایی در قرآن برای نشان دادن اهمیت این کلمه برپاست. خداوند متعال بیش از چهل بار از این کلمه بنیادین استفاده کرده: ذلك من أنباء الغيب/ واتل عليهم نبأ ابني آدم/ نبأ المرسلين/ نقص عليك من أنبائها/ نبأ الذين من قبلهم/ واتل عليهم نبأ نوح/ ذلك من أنباء القرى/ من أنباء الرسل/ واتل عليهم نبأ ابراهيم و... موارد متعدد دیگر. ، اولین کاری است که خداوند متعال از حضرت آدم ابوالبشر علیه السلام گزارش کرده(٣٣ بقره). برترین و محوری ترین عناصر هدایت را، ، نبی و صاحب خبر نامیده و هشتاد بار در قرآن به آن بزرگواران پرداخته. نهایتا مهم ترین درگیری طول تاریخ را بر سر یک خبر و که حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام باشد عنوان کرده است(سوره نبأ آیه۲/ الکافی ج۱ص۲٠۷). مخلص کلام اینکه راه حل مواجهه با جنگ رسانه ای دشمن، تمرکز بر جبهه حق و از دل این جریان است نه اینکه با تمام قوا مشغول پاسخگویی به جنجال ها و رفع شبهات بنی اسرائیلی و تمام ناشدنی یهود شویم. در حال حاضر نه تنها به این مسئله توجهی نداریم بلکه در بسیاری از موارد، خود جریان حزب الله باعث کردن و دیده شدن حداکثری سناریوهای طراحی شده دشمن می شود. باور کنید هیچ لزومی ندارد که درباره هر صوت و فیلم و کلیپی اظهار نظر کنیم و حتی منتشر. این راهبرد اصلی ما در جنگ رسانه ایست: خبر قضایای باطل را، با بزرگ کردن و اخبار حق مدیریت کنید و از بین ببرید. بدیهی است که این راهبرد به معنی غفلت از جبهه دشمن نیست بلکه تمرکز بر است که فرمود: فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا (معانی الاخبار ج۱ص۱۸٠). بر همین مبنا و از باب مثال: وقتی بنده روایت خبری جذاب و امیدآفرین خود را از شهر تمدنی دارم، چرا باید درگیر خبرسازی های دشمن از این شهر مبارک شوم که فرمود: الباطل یموت بترک ذکره! قم، حوزه علمیه و طلبه های آن محل اصلی پژوهش و پرورش امیدآفرین ترین برنامه ها برای زندگی مردم ایرانند: از پیگیری برای واگذاری زمینهای رایگان هزار متری به مردم(قانون احیای موات) تا ساخت خانه های حیاط دار به جای سلول های انفرادی آپارتمان. ترویج سبک زندگی آسان سلامت بنیان به جای تمرکز بر درمان پر هزینه بیماری ها و دهها پشنهاد کارشناسی دیگر. امید که تمام عمرمان با افتخار صرف دعوت مردم به این طرحها شود و این در عالم باشد. مطالعه بیشتر:الگوی فقهی تهیه خبر @besalamen_amenin
۷ فروردین ۱۴٠۳/ سال چهارم دستان بسته خدا در آموزه های رشته مدیریت! تاکنون در چند یادداشت به این مسئله پرداخته ایم که ارتباط ما با قرآن عظیم قطع است و بریده. ما قرآن را کتابی مربوط به گذشته می دانیم و شخصیت های هدایت و ضلالت مطرح در قرآن را، های تاریخ گذشته. این است که نه از انبیاء علیهم السلام و موضع گیری شان راه امروزمان را روشن می کنیم، نه دشمنان پیامبران و حرفهایشان را کماکان زنده و در جریان می دانیم. شرح دلایل این مصیبت معرفتی در این مقال نمی گنجد اما می توان گفت: به رسمیت نشناختن قرآن و سنت به عنوان یک ، در رفع تمامی نیازهای انسان و نپرسیدن مسائل و مشکلات زندگی از قرآن، نتیجه این نگاه است. از باب نمونه: مهم ترین عرصه حیات انسان، راه و روش و علومی است که بر اساس آن، زندگی را می کند و پیش می برد. یکی از نمودهای مبنا نبودن قرآن در زندگی ما این است که تصمیم گیری مدیران جامعه، از حزب اللهی و انقلابی تا توسعه گرا و سکولار، بر اساس مجموعه کتابها و نگاه های یکسانی در رشته های مختلف است. عرصه های متنوع دانش مدیریت کنونی در یک موضوع بنیادین اشتراک دارند و آنهم عدم توجه به جایگاه مدیریتی خداوند متعال در عالم و تاثیر آن در سرنوشت انسان است. مبنای عمل یک مدیر حزب اللهی همان کتابهایی است که مبنای کار مدیر ضد دین و ملحد است. شاید تنها تفاوتش این باشد که مدیر انقلابی در ابتدای کار بسم الله هم می گوید! بیشتر به آپارتمان ام الفسادی می ماند که مسمای به یک نام مذهبی هم شده. نتیجه این رویکرد این است که حضرت باری تعالی در برنامه ریزی های یک مدیر هیچ نقشی ندارد و این است همان نگاه های مثلا علمی ذاتا مسموم! حذف نرم و بنیادین خداوند متعال از اداره زندگی بشر، همان امتداد نگاه است که با لباس و این بار در کتابهای رشته مدیریت ظاهر شده: وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّـهِ مَغْلُولَةٌ (۶۴ مائده). اما مبنای اصلی نگاه مدیریتی صحیح زندگی انسان که در قرآن ارائه شده، توجه به اَبَر مسئله ی است(۲۱ حجر). امری که دانش مدیریت کنونی فرسنگها با فهمش فاصله دارد. تقدیری که از طرف خداوند متعال به صورت سالیانه برای انسان رقم می خورد و آغازش از است(سوره قدر/ طلاق۱۲/ دخان ۱تا۶). تقدیر الهی حداقل چهار عرصه مهم برای انسان دارد: حیات و ممات(۵۶ یونس)، فقر و غنا(۲۶ آل عمران)، عزت و ذلت(۲۶ آل عمران) و سعادت و شقاوت. مناسک حاکم بر تقدیر و نسبت آن با اختیار انسان، همچنین نوع ارتباط بین تقدیر و شب قدر با نظم و نظامات اجتماعی از مهم ترین موضوعات مطرح در زندگی انسان بر اساس صراط مستقیم قرآن است. مطالعه بیشتر: ارکان ثلاثه مدیریت اسلامی @besalamen_amenin
۱۳ فروردین ۱۴٠۳/ سال چهارم بریم سلام فرمانده یا آقای جویا؟!؟!؟ زمانی همسایه خیلی جالبی داشتیم. آدم نمی دانست از کارهایش بخندد یا بگرید. فی المثل در حد انفجار برای دختر خردسالش انیمیشن های مسموم هالیوودی تهیه می کرد. از طرفی خیلی جدی و با تردید می پرسید: درست است که می گویند این کارتون ها برای بچه ها ضرر دارد؟؟ یا روزی که هماهنگ کرده بودیم بچه ها را برای برنامه به مسجد جمکران ببریم می گفت: امروز آقای جویا _از مجریان شبکه پویا_ هم در قم برنامه دارند. بعد خیلی جدی ادامه داد: سلام فرمانده را برویم یا آقای جویا را؟!؟!؟ حوادثی که این روزها در عرصه اندیشه دینی و تمدن سازی در حال رقم خوردن است، بیش از پیش مرا به یاد همین پرسش همسایه می اندازد. شاید همین ها، مهم ترین گرهی است که بسیاری از بزرگواران را چه در عرصه مدیریت و اجرا، چه در عرصه اندیشه و تولید علم گرفتار کرده. همانند پنداری و ! عزیزی می گوید: شهر نیاز به بیمارستان دارد، پس ما که در اسلام چیزی درباره بیمارستان نداریم طب اسلامی هم نداریم! اصلا شهر اسلامی هم نداریم! دیگر بزرگوار، رقم بالا و فاجعه بار تعداد جراحی های صورت گرفته در یک استان را، رسما به عنوان پیشرفت عنوان می کند! عزیز دیگری که صاحب تالیفات فراوان در فقه و اصول و فلسفه است می گوید: چرا زنان که نیمی از جامعه هستند باید بیکار باشند! برادران دیگری همنوا با به دنبال شهر هوشمند البته با روکش اسلامی اند و قس علی هذا..... این قبیل حرفها و دیدگاه های به ظاهر متفاوت، یک حلقه مشترک دارند و آنهم: یکسان انگاری مسیر با و سبک زندگی اسلامی است. همه این دیدگاه ها نتیجه نداشتن نگاه جامع به دین است. ریشه اصلی یکسان پنداری اسلام و آنچه که از علوم دنیای کفر برآمده، در دانش کنونی است که تمرکز اصلی اش بر اوامر و نواهی الهی است. نه کاری با توصیفات شارع دارد و نه خود را ملزم به بررسی و فواید رهنمایی های اسلام می داند. اساسا این منطق فهم دین به لحاظ ساختاری نمی تواند تمام عرصه قرآن و روایات را با هم ببیند و آنگاه به تفاوت های اظهر من الشمس معیارهای پیشرفت اسلام و کفر پی ببرد. همین نگاه در زمینه اقتصاد می گوید: آیه داریم؟ روایت داریم که تورم را چطور کنترل کنیم؟ این عزیزان هم چون تمام دین را مطمح نظر قرار نمی دهند، اقتصاد را امری می دانند که به خود بشر واگذار شده و ربطی به هدایت های اسلامی ندارد!!! چرا که به دلیل ضعف اصول استنباطشان توانایی یافتن نظام اقتصادی قرآن را ندارند. آنگاه مانند مثال بیمارستان نتیجه می گیرند: چون از ادبیات اقتصاد غربی _تورم_ چیزی در قرآن و روایات نیامده، پس اسلامی هم نداریم. این بزرگواران در نهایت به این می رسند که همانطور که سلامت مردم برای شارع مهم نیست، همانطور که شهر و مکان زندگی انسان برایش اهمیتی ندارد، حضرت باری تعالی با اقتصاد هم کاری ندارد که اگر داشت، باید آنرا به صورت یک بسته می گفت!!! الهِدايةُ أَمْرٌ والاقتصادُ أَمْرٌ آخَرْ! پیشنهاد می کنم برای پاسخ به نگاه های استنباطی ناقص دوستان، کتاب «الگوی مردم پایه مشاغل برتر» را حتما مطالعه کنید. در این کتاب، پنج اشکال و تفاوت جدی میان اقتصاد مدرن(دولتی_خصوصی) و بررسی شده است. نهایتا چهل تصمیم عملیاتی نیز با توجه به مجموعه آیات و روایات و در فضای اقتصاد اسلامی ارائه شده است. @besalamen_amenin
۲۲ فروردین ۱۴٠۳/ سال چهارم برج های آسمان ستیز و نابودی استهلال! برخلاف بشر مدرن که اطلاعات بسیار بسیار اندک و نادرستی از آسمان دارد، خداوند متعال مکرر در مکرر به توصیف آن پرداخته است. حضرت باری تعالی در کتاب هدایت انسان ۱۹٠ بار از سخن گفته، ۱۲۹ بار از ، ۲۷ بار را برای ما توصیف نموده و ۳۳ مرتبه را. حضرات معصومین علیهم السلام هم به عنوان معلمان حقیقی قرآن و هدایت، اهتمام فراوانی در افزایش معرفت بشر در این زمینه داشته اند. مرحوم رحمه الله علیه، ده جلد از موسوعه گرانقدر بحارالانوار را به آیات و روایات این زمینه اختصاص داده و نام را بر آن نهاده اند. اما سوگمندانه از آن همه دعوت خداوند به تفکر و شناخت سقف مرفوع (۳۲ انبیاء/٥ طور)، تنها شنیدن یک اصطلاح برایمان مانده: ! آنهم سالی یکبار در آغاز و پایان ماه رمضان. اینکه چرا از تمامی آن گنجینه های قرآنی انسان ساز، یا به تعبیر امام باقر علیه السلام از آن معارف(کافی ج۱ص۲۲۲)، به اندازه نَمی ناچیز(استهلال) سهم ما شده و محل اهتمام زندگی دینی ما، به مبانی استنباط باز می گردد و دانش اصول فقه. اساس ارتباط و فهم دینی ما در این دانش، بر مبنای توجه و تمرکز بر الهی است، در حالی که هزاران آیه و روایت آسمان و زمین، نه امر الهی اند نه در زمره نواهی و خطوط قرمز خداوند طبقه بندی می شوند. این رادارِ ناقصْ بین ما در منطق فهم دین باعث می شود که آیات و روایات مذکور در رصد نگاه فقیه و تفقه قرار نگیرد ( آیه ۱۲۲توبه ). بدتر اینکه در نگاه اصولی موجود، توجه به صدها آیه و هزاران روایت تشریح کننده سماوات و ارتباطی که با هدایت انسان دارند را، شاید بتوان به زحمت در زمره طبقه بندی کرد. در تعریف مستحبات هم می گویند: اموری که اگر باشد مفید است و اگر هم نباشد مشکلی پیش نمی آید. بدیهی است که با چنین نگاه حداقلی به هزاران آیه و روایت کتاب هدایت، تنها یک کلمه برایمان می ماند: استهلال. اما مصیبت به اینجا ختم نمی شود. از آنجا که رسم ساختارهای ضدعلمی دوران مدرن در ایجاد محرومیت های ساختاری است، همین استهلال هم به صورت بسیار انجام می شود و قریب به اتفاق مردم از آن محرومند. چرا که نه علمی در این زمینه دارند نه زیرساخت هایش را. علمش را ندارند چرا که اساسا رادار تفقه ما این دسته از آیات و روایات را رصد نمی کند و طبیعتا کار به آموزش مردمی هم نمی رسد. در باب زیرساخت های رصد، استهلال و آسمان شناسی غیرمتمرکز هم می توان به مدل معماری اشاره کرد. یکی از دهها مضرات سازی، محروم کردن انسان از تعمق و نظر دقیق در آسمان است( آیه ۱٠۱ یونس). و از دهها فایده ساخت این است که می توان پشت بام هر خانه را به برای تفکر در خلقت، و شناخت خالق هستی از راه آسمان تبدیل کرد. امر بلند مرتبه ای که خداوند متعال آن را از اوصاف می داند ( آیه۱۹۱ آل عمران). مطالعه تکمیلی: معماری و هدایت @besalamen_amenin
٠ ۲ اردیبهشت ۱۴٠۳/ سال چهارم شجره نامه یا کد ملی؟ یکی از اساسی ترین مسائل زندگی انسان، روشی است که خود را با آن معرفی می کند و متقابلا دیگران را شناسایی. از گرانقدر ترین آیات قرآن که دلالت های روشنی بر اهمیت این موضوع دارد، آیه ۱۳ سوره حجرات است. خداوند متعال تصریح دارد که اساسا شما را گروه گروه و قبیله قبیله قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید. بی اغراق صدها اثر بر این بار می شود که در محیط زندگی، انسان ها همدیگر را بشناسند یا در فضای زیست کنند. مثلا در حال حاضر بسیاری از افراد برای ازدواجشان با مشکلات جدی مواجهند، چرا که اساسا کسی دیگری را نمی شناسد! یا کثیری از جرائمی که در جامعه رخ می دهد، به دلیل از بین رفتن و مفهوم تمدنی . امری که برآمده از شناخت و آشنایی گسترده است و بی معنا در محیط های کلان مدرن. در واقع ساختارهای ضد انسان غربی، ما را به سمت تنهایی، فردیت و ارتباطات واقعی حداقلی سوق داده است. در سالهای اخیرا هم تبدیل به چند عدد و رقم شده ایم () و تنها برایمان باقی مانده، البته اگر هدف پنجم سند ۲٠۳٠ توسعه پایدار () اجازه دهد. مهم این است که بدانیم سرنوشت محتوم همین است. مدیریتی که هرچه بیشتر انسانها را تنها، وابسته و ضعیف بار می آورد، تا توان کنترل بیشتری بر آنها داشته باشد. بدیهی است که نمود این ساختار طاغوتی کنترل گر در معرفی افراد، چیزی فراتر از کد ملی نخواهد بود. امری که پایه های ابتدایی اش را در زمانه منحوس پهلوی اول بنا نهادند( تاریخ مؤسسات تمدنی ایران، محبوبی اردکانی ج۲ص۱۵۷). اما در عالم اسلام که به دنبال تجمع حداکثری، افزایش روابط و شناخت طرفینی گسترده است، برای معرفی افراد و هویت بخشی به آنها راه دیگری پیشنهاد می شود. در دنیای زیبای اسلام، نویسی معرف انسان هاست که علاوه بر این که سند و طهارت نسل اندر نسل فرد است، القای هویت جمعی، پشتوانگی و دلگرمی هم دارد. حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: خویشاوندان انسان، بزرگ ترین گروهى هستند که از او حمایت مى کنند و اضطراب و ناراحتى او را مى زدایند و در هنگام مصیبت ها نسبت به او پر عاطفه ترین مردم مى باشند(خطبه ۲۳ نهج البلاغه). علاوه بر این ها، شجره نامه به مثابه نقشه ای خانوادگی برای راهبرد تمدنی نیز محسوب می شود. ریشه این نوع از هم به قرآن کریم باز می گردد. مثلا خداوند متعال برای معرفی مهم ترین خاندان مؤثر در درگیری های حق و باطل تاريخ( خاندان نبوت و امامت و خاندان بنی امیه) از مفهوم استفاده می کند: «شجرة طيبة و شجرة مباركة» و در مقابل «شجرة خبيثة و شجرة ملعونة».( آیات ۲۴ ابراهیم/ ۳۵ نور/ ۲۶ ابراهیم/۶٠ إسراء). مبتنی بر همین مفهوم قرآنی، نبی مکرم اسلام نیز در معرفی خودشان می فرمایند: يَا عَلِيُّ: خَلَقَ اَللَّهُ اَلنَّاسَ مِنْ أَشْجَارٍ شَتَّى وَ خَلَقَنِي وَ أَنْتَ مِنْ (الأمالي للطوسی ج ۱ ص ۶۱۰). البته باید در نظر داشت که احیای شجره نامه ها در ثبت اطلاعات، سومین مرحله کار است. ابتدا باید ساختار را احیا کنیم و در دومین قدم جایگاه را. فرد عریف واسطه بین حکومت و محله در جمع آوری اطلاعات است و حقوقش هم باید از بیت المال تامین شود. @besalamen_amenin
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳/ سال چهارم حزب اللهی بی قلم؟؟ فَإنَّ هٰذا شَيْءٌ عَجيبْ!! مهم ترین خواسته ی امام رضا علیه السلام سالانه حدود سی میلیون نفر به زیارت حضرت آقا امام رضا علیه السلام مشرف می شوند. اما بسیار اندکند زائرانی که خواسته حقیقی امام از خودشان را می دانند. چه اینکه ما به زیارت می رویم تا کاری برایمان انجام شود. توجه نداریم که از اصلی ترین مفاهیم زیارت، است و کاری که قرار است ما برای ایشان انجام دهیم!(اینجا) امام رضا علیه السلام در یک راهبرد تمدنی گرانقدر، وظیفه تاریخی همه دوستداران و شیعیان را این چنین معین کرده اند: رحمت خدا بر کسی که امر (حکومت) ما اهل بیت _علیهم السلام_ را زنده کند. سپس در پاسخ به شیوه انجام این ماموریت فرمودند: را بیاموزید و به مردم آموزش دهید. آنگاه این جمله معروف را اضافه کردند: فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا. (معانی الاخبار ج۱ص۱۸۰). حال در شرایطی که حکومت های دیکتاتور مدرن برای کوچکترین مسائل هم به وضع قوانین جبری می پردازند، بسیاری از آیات و روایات نشان می دهد که حکومت در اسلام، مبتنی بر رعایت انسان و جهت دهی به آن در طریق است. طبق فرموده آقا امام رضا علیه السلام، راهکار این مدل از حکومت و هدایت هم در نشر علوم حقه قرآن و روایات نهفته است. پس تمامی مسائل، حول محور است و هدایت انسان، که اساسا تعلیم، تعلم و ارتقای سطح تفکر مردم جبری نیست. حال چه باید کرد؟ از طرفی اساس حکومت و گردآوری اختیاری مردم به دور کعبه امام، مبتنی بر و محاسن کلام ایشان است و از طرف دیگر، در زمره اصلی ترین آفتهای علم(المحاسن ج۱ص۱۶). چگونه باید این علوم را حفظ، منتشر و مردم را از محاسن کلام و راه امام آگاه کرد؟ به عبارتی چیست؟ حضرت علیه السلام پاسخ می دهند: قَيِّدُوا العِلْمَ بِالْكِتابَة: دانش را با نوشتن قید بزنید و برای خود حفظ کنید(تحف العقول ج۱ ص۳۶). در این منظر، جزو مهم ترین زیرساختهای حکومت در اسلام است. نوشتن و نویسندگی در این طراحی باشکوه تمدنی، در زمره هر فردی است که در پی و ارتقای سطح تفکر جامعه است(نهج البلاغه خطبه اول). در واقع برخلاف آموزش و پرورش مدرن که نوشتن و نویسندگی را به کالایی استثنایی بدل کرده(پایان نامه نویسی جبری در مقطع ارشد و دکترا)، در ، از همان ابتدا همگی اهل کتابت و نشر علوم امامند. یعنی به میزانی که فهمیده اند و از باب ، هر روز و هر هفته را به اختیار می نویسند. چه اینکه هدفشان حکومت امام است و راه آن، نشر مجموعه علوم ایشان و کتابت، زیرساخت و ابزار اصلی نشر. نکته پایانی اینکه: شیوه نشر علوم اهل بیت علیهم السلام، یک ساختار چهار مرحله ای بدیع، کارآمد و جذاب دارد که از آن به یاد می کنیم. بدون توجه به چرخه نشر علم، بسیاری از تلاشهای مفید این عرصه (یادداشت، مقاله، کتاب و...) مونسی جز گرد و غبار قفسه کتابخانه ها نخواهد یافت و به صورت حداکثری، منجر به امام نخواهد شد. مطالعه تکمیلی: چرخه تحریک فکر @besalamen_amenin
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳/ سال چهارم پیشنهاد ویژه تالیف دویست جلد کتاب کودک و نوجوان به ناشران انقلاب!! یکی از ناشران موفق جبهه انقلاب، مجموعه ای پانزده جلدی تحت عنوان چاپ کرده. همانطور که از نام این مجموعه پیداست، ناشر دغدغه مند در پی آشنایی کودکان با خالق هستی بوده و اتفاقا راهبرد صحیحی انتخاب کرده‌ که می فرماید:«وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ»(حکمت۱‌۲۶ نهج البلاغه). در کلام الله زندگی هم بیش از ۲۶۰ بار از خلق و مخلوق سخن به میان آمده و از آیات و آینه هایی که را در این خلقت‌ نشان می دهند(۵۳ فصلت). اما ملاحظه مهم اینکه در بسیاری از مجلدات این مجموعه، با تعاریف و توصیفات عرفی و ذوقی از «خلق الله» مواجهیم که تحقق هدف مقدس مذکور را بعید می نماید. حال پرسش این است: آیا بهتر نیست برای ، روی همان ویژگی هایی دست بگذاریم که خداوند متعال بیان کرده و در روایات اهل بیت علیهم السلام آمده؟ چه اینکه مدل روایت عالم خلقت، یکی از اصلی ترین تفاوت های یا انسان است و مورد حساسیت فراوان خداوند متعال. مثلا قرآن کریم در آیات بسیار راهبردی سوره نجم می فرماید: کسانیکه به آخرت ایمان ندارند، توصیف نادرستی از ملائکه خدا می دهند(۲۷تا۳۱ نجم). در همین راستا، عنوان مجموعه ای بسیار گرانقدر است که اشیای عالم را در نوزده دسته و جمعا دویست شیء طبقه بندی کرده. علاوه بر این، هر شیء را آنگونه که در قرآن و روایات آمده ارائه داده است. این جدول می تواند مجموعه ای بسیار ذی قیمت برای نویسندگان جبهه انقلاب اسلامی باشد و منبع نگارش صدها جلد کتاب داستان برای کودکان و نوجوانان. اهمیت جدول فقهی تسخیر در این است که ، تنها و تنها از معبر قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام می گذرد(۱۵۹و۱۶۰ صافات). دلیل واضح این مدعا نیز، احاطه و اشراف انحصاری قرآن و روایات بر عالم است(۳۹یونس/۲۷تا۳۰نجم/۵۹ انعام/۴۲فصلت/۸۲ نساء). نکته بسیار مهم اینکه اساس روایت جدول فقهی تسخیر از عالم، است و اینکه: إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ (۴۴إسراء). و این همان گزاره ی بنیادینی است که بویژه ، فرسنگها با آن فاصله دارند. أیضا دلیل مهمی است بر بطلان این نگاه مشهور که علوم تجربی، اسلامی و غیر اسلامی ندارد!!! قرآن کریم توصیف نادرست از عالم را می خواند و به کفارش منتسب می کند‌(۲۷صاد). سوگمندانه این روایت ناصحیح و باطل، مبنای توصیفاتی است که در آموزش و پرورش دوازده ساله ما، دوازده هزار ساعت از عمر فرزندان ما را هزینه خویش می کند. الغرض انتظار نابجایی است که مانند کفار کور و نابینا عالم را بفهمیم و در پی تمدن اسلامی و سبک زندگی انسانی باشیم. با توضیحات مذکور می توان گفت: یکی از دهها فایده توجه به این است که با ابزار قصه و داستان، مدخلی برای نگارش کتب جدید آموزش و پرورش در گام دوم انقلاب اسلامی خواهد بود. همچنین بهترین وسیله برای قرار دادن کودکان و نوجوانان در افق توصیفات قرآن و روایات از عالم، به عنوان یکی از اصلی ترین ارکان . دریافت جدول فقهی تسخیر @besalamen_amenin
۱ خرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم تعطیلی چهل ساله حساب صد، تا ایستگاه هشتم رئیسی! یکی از بنیادی ترین تصمیمات تمدنی امام راحل در کنار تاسیس کمیته امداد، نهضت سواد آموزی، جهاد سازندگی و کمیته های امنیتی محله محور، برای ساماندهی به مسئله حیاتی مسکن بود. امام خمینی رحمه الله علیه با تمام مسائل و مشکلات طاقت فرسا و کمرشکن ماههای اول انقلاب، ساماندهی به مسئله خانه و کاشانه مردم را تنها شصت روز پس از پیروزی قیامشان شروع کردند. به این سخنان کماکان زنده ۴۵ سال پیش امام توجه کنید: در رژیم منفور پهلوی، یکی از مصیبت ‏بارترین مشکلات اجتماعی مردم ما بود. بسیاری از مردم در تهیه یک قطعه زمین و داشتن یک لانه بودند، و چه بسا تمام عمرشان را زیر بار و و به سر می ‏بردند تا بتوانند پناهگاهی را برای خود و فرزندانشان دست و پا کنند. قشر عظیمی از مستضعفان جامعه هم به کلی از داشتن خانه محروم بودند و در زوایای بیغوله‏ ها و اتاقک های تنگ و تاریک و خرابه ‏ها به سر می‏ بردند؛ و چه بسا از درآمد ناچیزشان را بایستی برای‏ اجاره آن بپردازند... نظام اسلام چنین ظلم و تبعیضی را تحمل نخواهد کرد؛ و این از هر فرد است که باید مسکن داشته باشد. و همه بندگان محروم خدا باید از این موهبت الهی استفاده کنند. همه محرومان باید خانه داشته باشند. هیچ کسی در هیچ گوشه مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد. بر اسلامی است که برای این مسئله مهم چاره ‏ای بیندیشد، و بر همه است که در این مورد همکاری کنند...در این طرح به هیچ وجه نباید پولی در برابر خرید زمین پرداخت شود. ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ نکته مهم و جذاب داستان، مدلی است که حضرت امام برای عملیاتی شدن این امر مهم پیشنهاد می کنند. راهکاری به محوریت ها، و حضور حداکثری مردم( آیه۲۵سوره حدید) در ساخت و حتی تامین مالی این طرح از طریق حساب شماره صد. محور اساسی این طرح تمدنی اسلامی، اعطای رایگان زمین به عنوان حق مردم و موهبت الهی است(تهذیب الاحکام ج۷ ص۱۵۲). حال چرا پس از حدود پنجاه سال از انقلاب، قریب چهل درصد مردم ایران مستاجرند و کماکان محروم از نعمت خانه؟ دلیل اصلی همان مواردی است که امام در پیامشان اشاره می کنند: که نانشان در کالا شدن، احتکار زمین و های آپارتمانی است. همینطور که از همان ابتدا هم و امام، نامشان را در کنار غارتگران طاغوتی ذکر می کند. واقعیت های میدانی نشان می دهد که جز در برهه هایی اندک، این طرح گرانقدر فقیه تمدنی شیعه، آنگونه که باید و شاید مورد اهتمام واقع نشد. حتی کار به جایی رسید که وزیر مسکن بی درد و دولت توسعه گرای روحانی، امثال چنین طرح هایی را به صراحت خواند. همه ی این مصائب ادامه پیدا کرد تا اینکه 🖤🖤 به عنوان هشتمین رئیس جمهور ایران انتخاب شد و مسئول اصلی اجرا و پیگیری طرح . او که سلام خدا بر او باد، با خستگی ناپذیری مثال زدنی خود، توانست در اولین گام از طرح ، واگذاری یک میلیون قطعه زمین رایگان به مردم را در دستور کار دولت خود قرار دهد. نام و راه ، تا ابد زنده و پر رهرو. سایر اقدامات تمدنی آیه الله رئیسی @besalamen_amenin
۸ خرداد ۱۴٠۳/سال چهارم چرا رئیس جمهور باید استاد فقه نظام باشد؟! اداره کشور به شکل اسلامی! آنگونه که رهبری حکیم انقلاب فرمودند، این بزرگترین آرمان و هدف جمهوری اسلامی است. هدفی که در دهه هشتاد به عنوان از آن یاد کردند و طراحی آنرا دستور کار قطعی نظام شمردند. ناگفته پیداست که مقوّم و مبنای این هدف کلان، اعتقاد به است که باید در تمامی عرصه های زندگی به شکل طرح ها و ایده های عملیاتی دراید و مبنای عمل قرار گیرد. این مسئله آنقدر حیاتی و محوری است که حضرت امام پس از ده سال رهبری، از آن به عنوان ریشه اصلی تمامی درگیری های دنیای کفر با جمهوری اسلامی یاد می کنند و می فرمایند: من قبلاً نیز گفته ام که های جهانخواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره، برای این بوده است که نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسایل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم. ایشان در همین راستا می فرمایند: از همین مساله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند. امام خمینی ره ۳/۱۲/۶۷ بر این مبنا می توان گفت که از ابتدای انقلاب، یکی از مهم ترین مشکلات جمهوری اسلامی، نا آشنایی اصلی ترین مقام اجرایی کشور با طرح های فقه جامع اسلام بوده. در برهه های اندک مدیریت جریان انقلابی هم به صورت بسیار بخشی در عرصه هایی پیش روی داشته ایم. تنها در دولت رئیس جمهور شهید بوده که توانستیم عرصه های درگیری تمدنی را توسعه دهیم.(اینجا) حال باتوجه به نکات مذکور، ادامه مسیر مبارک رئیس جمهور عزیز، نیازمند فردی است که بیش از پیش مسلط به نظام جامع معارف اسلام باشد و توانایی درک نزاع تمدنی جبهه ایمان و کفر را در همه زمینه ها داشته باشد. چه اینکه حضرت روح الله فرمودند: حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه در بشریت است. حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است. فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است. این است که ما چگونه می خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات داشته باشیم. امام خمینی ره ۳/۱۲/۶۷ @besalamen_amenin
۱۷ خرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم مک دونالد یا اکبر جوجه یا....؟!؟! مک‌دونالد، شرکت آمریکایی فست‌فودهای زنجیره‌ای است که در سال ۲۰۲۱ با بیش از ۴۰٬۰۰۰ شعبه در ۱۰۰ کشور جهان، روزانه به ۶۹ میلیون مشتری خدمات داده است. این شرکت، کار خود را از ۸۴ سال پیش در نیویورک شروع کرد(اینجا). مدل خُرد و داخلی اش همین خودمان است که از حدود ۸٠ سال پیش وارد ذهن و خاطره ایرانی ها شد. سال ۱۳۲۳ که جوانی به نام علی اکبر کلبادی نژاد، یک غذاخوری کوچک در اطراف شهرستان گلوگاه راه اندازی کرد. می خواهم بگویم یکی از مهم ترین مشکلات جمهوری اسلامی در مسیر حل مشکلات مردم و حرکت به سمت ، همین دعوای مک دونالد و اکبرجوجه است. بسیاری از نخبگان و قاعدتا مردم ما تصور می کنند که مدل های نظام سرمایه داری و مدرن، الگوی مطلوب حکمرانی است و راه حل رفع مشکلات در ! نتیجه اینکه ما هم برای رسیدن به زندگی بهتر، تا می توانیم باید شبیه آنها شویم. در الگوی سیاست خارجی، تعلیم و تربیت، اقتصاد، سلامت و بهداشت، معماری و از جمله در مسائل مربوط به تغذیه و و . ریشه این یکسان انگاری مخرب هم در عدم رجوع حداکثری به و است. تا جاییکه بسیاری گمان می کنند که تفاوت مدل مدیریتی و در همان بسم الله آغازین است(قصص۴۱/سجده۲۴). حال آنکه اگر ، در همین مورد به خصوص از دوگانه مذکور در تولید غذا خارج شده و به مدل بسیار پیشرفته سومی خواهیم رسید. الگویی که بسیار نزدیک تر به سلامت، عدالت و امنیت است.(اینجا). اکنون که در ایام انتخاب اصلی ترین مسئول اجرایی کشور هستیم، مهم ترین شاخص انتخاب صحیح، مطالبه گری از نماینده های جریان انقلاب برای گذر از دوگانه مک دونالد و اکبرجوجه است. ما به جد نیازمند یک جدید هستیم. ما بیش از حساسیت درباره شخص رئیس جمهور، محتاج دقت در مسیری هستیم که می خواهد برود و طرح هایی که می خواهد عملیاتی کند. اینکه آن طرحها برگرفته از نظام کارشناسی خالق انسان است (قرآن و روایات) یا دست پرورده سازمان های کافر و کور بین المللی؟ الگوهای مدیریتی که خود آنها را هم به خوشبختی، عدالت، امنیت و سلامت نرساند! در همین راستا متنی تحت عنوان: قرار داد اجتماعی کارشناسان الگوی پیشرفت اسلامی، جریانهای تمدنی، گروه های جهادی مردم پایه و مخالفان بخش های ۱۷ گانه سند توسعه پایدار 2030 با رئیس جمهور آینده ایران تنظیم شده است. این متن شامل ارائه ده پیشنهاد تمدنی بسیار راهبردی در حل مشکلات مردم است. پیشنهادهای علمی جوشیده از چشمه زلال وحی الهی. مردم عزیزمان باید بدانند که تغییر راننده به تنهایی کفایت نمی کند و باید فکری به حال تغییر جاده ها کرد. تا می توانیم این متن را مطالعه، منتشر و از داوطلبان عرصه ریاست جمهوری مطالبه نماییم. بعضی از سرفصلهای این به شرح زیر است: ۱. اعطای زمین رایگان به مستاجران در راستای حکم مترقی احیای موات ۲. ساخت دار واسعه برای مردم و منع حداکثری آپارتمان ۳. برنامه ریزی برای مردمی کردن بهره برداری از معادن و اخراج آن از سیطره قارون های بخش خصوصی! ۴. تغییر جدی و بنیادین کتابهای درسی و حرکت به سمت محتوای برآمده از علم نافع ۵. تغییر جدی در مدل ارزیابی غذا بر اساس معیارهای غذایی قرآن و عبور از معیارهای غذایی پوسیده کدکس آلیمنتاریوس ۶. تمرکز بر پیشگیری از بیماری ها به جای محوریت دادن به درمان و داروفروشی و... متن کامل عهدنامه تمدنی مردم و رئیس جمهور @besalamen_amenin
۳٠ خرداد ۱۴٠۳/سال چهارم از تلخ ترین مسئله در ذائقه امام خمینی تا واردات امساله گندم از آمریکا!!!!!!!!!! مسائلی در زندگی وجود دارد که هرچند واقعی است، لکن آدمی را توان پذیرفتنش نیست و دوست ندارد که باشد. موضوعاتی که کام انسان را تلخ می کند و وجودش را ذوب! فقر، و بدتر از همه، اظهار نداری یکی از آنهاست. بویژه برای کسانی که در فضای تربیت فاخر قرآنی اند که فرمود: يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ(۲۷۳ بقره). حال اگر این نداری و وابستگی را ضربدر فضای کلان یک جامعه کنید، صدها برابر تلخ تر و غم انگیز تر هم می شود. رحمه الله علیه می فرمایند: همه ما موظفیم کشوری را که از گلوی استعمار بیرون کشیدیم، حالا خودمان اداره اش کنیم به طوری که دیگر محتاج به آنها نباشیم. این تلخ ترین چیزهائی است که در ذائقه انسان باید باشد. یک وقت انسان احتیاج دارد به برادرهای خودش، اینهم خوب نیست، لکن یک وقت احتیاج داشته باشد به دشمن خودش، یعنی آنی که در طول تاریخ، ما را استضعاف کرده، در طول تاریخ به ما خیانت کرده، جنایت کرده است، حالا ما محتاج به او باشیم در . دستمان را پیشش دراز کنیم که بده. این تلخ ترین چیزهائی است که در ذائقه انسان باید باشد که پیش دشمنش، پیش آنکه همه چیزش را از بین برده، دست دراز کند که ارزاق ما را بده. باید ملت ما این تحول را پیدا کند که بیاید که به آمریکا بگوید گندم بده... خودش باید دنبال کار خودش باشد، خودش باید قیام کند و حوائج خودش را برآورد(صحیفه نور ج۱٠ ص۱۱۲/ ۱۱ آبان چهل و پنج سال پیش!). در همین راستا یکی از تلخ ترین انواع وابستگی های کشور عزیزمان، آنهم پس از حدود نیم قرن، نیاز به واردات مختلف است. تلخ از آن جهت که به تصریح حضرت روح الله، اگر ما تنها در مثل خراسان، آذربایجان، خوزستان، و یا استان فارس، برای اصلی ترین شغل اسلام یعنی بستر سازی کنیم، می توانیم تمام نیازهای کشور را تامین کنیم و محصولات مابقی استان ها را صادر(صحیفه نور ج۱ص۲۱۲/ ج۳ص۲۱۵/ج۵ص۲۳). مصیبت آن است که برای اقسام مختلف واردات از جمله نهاده های دامی، نیازمند هستیم و قریب به اتفاق امورات کشور، بسته به زلف نابکار و پریشان دلار می شود. از اینجاست که پرسش درباره ، یکی از اصلی ترین سؤالات کارشناسی جریان انقلابی و غیر انقلابی شده است. انگار وابستگی کشور حتی از منظر انقلابی ها هم امری مفروض و لایتغیر است. حال آنکه از نگاه پیشرفت اسلامی و الگوی فقهی مهار تورم(مطالعه تفصیلی)، پرسش صحیح در مسئله ارزآوری این است: تلاش برای پیدا کردن راههای جدید ارزآوری یا تلاش برای کاهش نیاز به ارز؟(مطالعه اجمالی). فی المثل آیا باورتان می شود که به تصریح (سایت رسمی اتحادیه واردکنندگان نهاده های دام و طیور ایران)، در همین سه ماهه ۱۴٠۳، هزاران تن نهاده دامی مانند گندم، جو، سویا، کلزا و... از کشورهایی مثل آلمان، فرانسه، کانادا و حتی آمریکا وارد کرده ایم؟(اینجا). این قصه تلخ به همین جا ختم نمی شود و للأسف الشديد به تصریح این نهاد رسمی، کثیری از نهاده های وارداتی مذکور، (و البته سرطانی) بوده. یعنی کسانی که خود را از خدا هم عالمتر می دانند، خلقت الهی این محصولات را تغییر داده اند(۱۱۹ نساء). این است که وقتی دستگاه کارشناسی مبتنی بر نباشد، معیشت ها تلخ می شود و جان ها مریض و هدر(۱۲۴ طه)هر چند مجریان، انقلابی باشند و اهل نماز شب. به همین دلیل است که معتقدیم: بهترین کمک ها به داوطلبان محترم ریاست جمهوری، ارائه و تبیین راه حل های مبتنی بر آیات و روایات به این بزرگواران است(نمونه). @besalamen_amenin
۱۷ تیرماه ۱۴٠۳/ سال چهارم از مگامال تا مگا هیئت!!!! تا کنون بارها عرض کرده ایم که یکی از مهم ترین تفاوت های تمدن مدرن با تمدن اسلامی، در گزاره بنیادین و محوری: لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِ (۲۵حدید) است. مدل مدیریتی اسلام به این شکل است که واحدهای مدیریتی را کوچک، پراکنده و غیر متمرکز می کند. آنگاه وظایف را به همه می سپارد و ازین رهگذر، ایجاد میکند، مردم را رشد می دهد و ظرفیتها را فعال می کند. مدرنیته در مقابل، واحدهای مدیریتی را کلان و متمرکز می کند و با این روش، قریب به اتفاق مردم را از کنار می نهد و بسترهای رشد را عقیم می کند. فی المثل برای دفاع از کشور، یک منسجم متمرکز ایجاد می کند، انسانها را استخدام میکند و وظیفه دفاع را تنها به آنها می سپارد. اما اسلام، دفاع را بر عهده همگان می گذارد و مردمش را با: جَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ(۱۵حجرات) پرورش می دهد. امری که در اندیشه فقیه تمدنی عصر ما با عنوان ظهور و بروز یافت. باز در نظام تولید مدرن، کلان متمرکز را داریم با نتیجه ای واضح: یک ارباب و مالک با کسب سود حداکثری و صدها کارگرِ بله قربان گو و بی اختیار با سودی حداقلی. همین مدل تولید متمرکز، یکی از اصلی ترین ریشه های نظام سرمایه داری، نابود کننده عدالت و ایجاد کننده فاصله طبقاتی است. در اسلام اما با تربیت انسانها بر اساس مانند کشاورزی، باغداری و دامداری، مکروه دانستن اجیر و استخدام دیگران شدن(کافی ج۵ص۹٠) و لزوم هر فرد به غذایی که می خورد(عبس۲۴)، یک نظام تولیدی غیرمتمرکز، سبک، ارزان و بسیار باکیفیت طرح ریزی می شود. با نظام تولیدی اسلام، در تولید غذای طیب ایجاد می شود و ضمنا هر کسی آقای خودش است، همانطور که خدا او را آقا و آزاد آفریده(نامه۳۱ نهج البلاغه). مثال دیگر این نزاع تمدنی در مدل توزیع و بازار است. مدرنیته هرچه بیشتر پیش می رود، بازار هایی متمرکز تر، بزرگتر و در نتیجه گرانتر درست می کند. هایی که برای حدود نود درصد مردم، امکان خرید یک غرفه هم در آنها وجود ندارد. چرا که بسیار کم است و در نتیجه گران. به همین راحتی در عرصه توزیع و بازار هم را از دست می دهید. اما اسلام عزیز و مردمی، درست در نقطه مقابل تمدن طاغوتی انحصاری، بازار پراکنده فراوان می سازد و در اختیار همه مردم قرار می دهد(کافی ج۵ص۱۵۵) . میتوان دهها مثال دیگر هم آورد. مثلا می توان مدل معیوب و پر اشکال و متمرکز را با مدل پیشرفته، پراکنده و سبُک داری مقایسه کرد و امثله دیگر. در همین راستا و با توجه به اینکه در ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه السلام هستیم، باید توجه کنیم که اسلامی ترین مدل برپایی مجالس سوگواری، آنست که نیروهای بیشتری را درگیر خود کند و از ظرفیت انسان های بیشتری استفاده کند. با توجه به مسائل فوق الذکر، باید به دنبال تکثیر هیئتها باشیم نه تکبیر آنها! هیئت کلان متمرکز، جدای از اشکالات متعددی که دارد، نمی تواند بسترساز خوبی برای «لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِ» (۲۵حدید) باشد. اما هیئتهای کوچک و ، می تواند یکی از مهم ترین عوامل در مراسم انسان ساز محرم باشد. فی المثل فلان هیئت که بیست سی هزار نفر مستمع دارد و تنها با یک سخنران و یک مداح مدیریت می شود، در صورت تبدیل به روضه های خانگی کوچک بیست سی نفره، بسترساز تربیت حدود هزار و پانصد مداح و همین تعداد سخنران است. به جای پرداخت هزینه های سنگین سیستم صوتی، در بسیاری از موارد، حتی نیازمند یک بلندگوی ساده هم نیست. به جای استخدام یک یا چند تیم خبره آشپزی، مدل روضه خانگی هزاران هزاران نفر را درگیر پخت غذای مجلس سیدالشهدا علیه السلام می کند. بدیهی است که کیفیت غذای مجالس کوچک، بسیار بهتر از غذاهایی است که برای هیئت های بزرگ طبخ و آماده می شود. چه اینکه حجم کار اندک است و سبک. از دیگر سوی هرکسی برای اهالی خانه و همسایه های خودش غذا تهیه می کند که موجب دقت و اهتمام بیشتر است. باز برخلاف ها، برپایی جلسات خانگی کوچک، قریب به اتفاق کوچه خیابان های شهر را بهره مند از حال و هوای روضه و ذکر معارف اهل بیت علیهم السلام می کند. البته که می توان به فواید بی بدیل دیگری هم اشاره کرد. امید که با برپایی ، شاهد و بهره مندی حداکثری از این فرصت گرانقدر شویم. @besalamen_amenin
۳۱ تیر ۱۴٠۳/ سال چهارم علم انسان کشی و روضه های مکشوفه مدرنیته در ایران! پسری را گفتند: پدرت مُرده، رخت عزا بر تن کن به قبرستان رویم. گفت: حتما اتفاقی افتاده که شما نمی خواهید بگویید!!! فی الواقع مرگ پدر را خبر بد نمی دانست و منتظر چیز دیگری بود. راستش را بخواهید، بسیاری از اوقات این داستان برایم تداعی می شود. انگار خیل کثیری از های عزیز ما منتظر خبرهای دیگری هستند که به مصیبتهای زنده و در جریان نمی پردازند. مگر ما چقدر فرصت داریم که اینقدر راحت درگیر حواشی کم اهمیتی می شویم که به برایمان طراحی می کنند و بازیمان می دهند؟ بیش از ده ماه از نسل کشی شبه انسانهای صهیون در می گذرد. در این مدت حدود چهل هزار نفر در خاک و خون غلطیده اند. چه زخمهای زهرآلودی که بر قلبها نشسته و چه دیدگانی که بر خون. از آن سوی، داستان غزه میلیون ها نفر در جهان را بیدار کرده و به جبهه مقابل صهیونیستها کشانده. اما این تمام ماجرا نیست! شاید بیراه نباشد اگر بگویم: مصیبتهای بسیار تلخ و سنگین دیگری هم وجود دارد. غصه هایی که شاید عمیق تر، سازمان یافته تر و دیرپاتر از قصه غزه باشد. مثلا طبق اعلام رسمی ، هر سالی حدود ۳۸٠ هزار نفر در ایران می میرند که از این تعداد، مرگ صد هزار نفر به خاطر است(اینجا). تصور کنید: هشت سال با تمام دنیا جنگیده ایم و حدود ۲۵٠ هزار شهید در میدان جنگ داده ایم. حالا در شرایط صلح، سالی فقط صدهزار کشته فشار خون داریم. خود مسئولین هم مکرر اعلام کرده اند که از اصلی ترین عوامل فشار خون، همین هایی است که اتفاقا بر اساس استاندارد های غذایی خود وزارت بهداشت، تولید و توزیع می شود و هم دارد! مکشوفه ی دیگر، وضعیت جنین در کشور است. باز طبق اعلام رسمی مسئولین امر، سالی حدود یک میلیون و سیصد هزار سقط جنین در کشور اتفاق می افتد (اینجا). در ظاهر دشمنی به ما حمله نکرده، اما می بینید که چند ده برابر حالت جنگی کشته داریم و چندصد برابرش مجروح. آیا نباید بر این مصیبتها مانند دردهای غزه گریست؟ آنهم برای کشوری که در وضعیت جمعیتی نامساعدی است. بر این سیاهه می توان روضه های مکشوفه دیگری هم افزود: آمار حدود چهل درصدی ، بیست میلیون نفر جمعیت کشور و ورود سالانه حداقل پنج میلیون پرونده به قوه قضائیه. حال باید پرسید: ریشه این مشکلات سنگین و عمیق چیست؟ آیا می توان گفت که همه مسئولین در همه دولتها بی سواد بوده اند و علم مدیریت لازم را نداشته اند؟ یا اتفاقا مشکل از همان علم و سواد است که هرجا بیشتر و درست تر عملیاتی شده، کار را خراب تر کرده؟ اکنون که در آغاز فصل جدیدی از جریان مدیریت کشور هستیم، مهم ترین مسئله برای جریان های انقلابی بویژه ، توجه به این نکات بنیادین است: این علم اقتصاد مدرن است که منشا ایجاد بی عدالتی است. این علم سلامت و پزشکی مدرن است که منشا ایجاد بیماری است. این علوم تربیتی و روانشناسی مدرنند که منشا بی تربیتی ها و دور ماندن آدمی از فضائل انسانی است. این علم آموزش و پرورش مدرن است که منشا بیسوادی انسانها در اساسی ترین امور زندگی است. در این میان فاجعه حقیقی این است که انگیزه را ضربدر اجرایی کردن پیشنهادها و طرحهای این شبه علمهای مدرن کنیم. شاید این بزرگترین خطری باشد که تشکل های خودجوش مردمی را تهدید و در نهایت عقیم خواهد کرد که فرمود: اَلْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ اَلطَّرِيقِ لاَ يَزِيدُهُ سُرْعَةُ اَلسَّيْرِ إِلاَّ بُعْداً (الکافی ج۱ص۴۳). به همین منظور، شورای راهبردی در نظر دارد سلسله جلساتی را برای ارائه پیشنهادهایی کاربردی به دولت محترم و بویژه تشکل های مردمی برگزار کند. پیشنهادهایی برآمده از علم لایزال و روایات که عدالت می آفریند و سلامتی. قلوب را زنده میکند، حیات بخش است و بسترساز و قیام به . اولین آنها برنامه الگوی پیشرفت است که شامل ده سرفصل برنامه ای است(اینجا). @besalamen_amenin
۵ مرداد ۱۴۰۳/ سال چهارم اجتماع یکصد هزار نفری امت حزب‌الله! موضوع: ده پیشنهاد برای بهبود معیشت مردم!!!! پرهیز از ایجاد دوقطبی، امید آفرینی، مشارکت دادن مردم در کارها و ایجاد وحدت در میان آنها از مهم ترین کلید واژه ها و اصطلاحات رهبر انقلاب در سالهای اخیر بوده اند. حال پرسش مهم این است که چگونه؟ از چه راهی می توان به سمت تحقق این خواسته های مهم حرکت کرد؟ شاید بتوان گفت مهم ترین، آسان ترین و قابل تفاهم ترین راه برای تحقق این خواسته ها، توجه به و برتر از آن است. نکته مغفول در این میان، توجه به در رفع نیازهای انسانی است. به عبارت دیگر هر گروه، جریان و یا تمدنی که بتواند گسترده تری را لحاظ و برای آنها بدهد، توان بیشتری برای هدایت و بسیج مردم خواهد داشت. چرا که اساسا ارتباطش با مردم وصل است و محکم. با اینهمه می بینیم که متاسفانه جریان های و حزب اللهی توجه چندانی به اهمیت این مسئله ندارند. مثال واضح این رویکرد، تجمعات و مدل مطالبه گری های ما برای مسئله و است. البته که در اهمیت عفت و حیا کمترین تردیدی نداشته و نداریم. اما چرا در ما تنها حجاب و عفاف وجود دارد؟ چرا نیروهای انقلابی هیچگاه برای موضوعات بسیار مهم دیگر تجمع نمی کنند و بیانیه نمی دهند؟ فی المثل چرا تاکنون حتی یک تجمع برای مردم نداشته ایم؟ چرا نباید جریان حزب اللهی یک بار برای وضعیت غیرعادی، بسیار حزن انگیز و رقت بار تجمع کند؟ این کم مصیبتی است که سالی یک میلیون و سیصد هزارنفر در کشور به نام سقط جنین کشته می شوند؟(اینجا) آیا دغدغه جان انسان ها و جمعیت کشور از پرتکرار ترین مطالبات رهبری نبوده؟ چرا برای وضعیت بسیار بسیار کم ثمر آموزش و پروش نگران نیستیم و تجمع نمی کنیم؟ چه دردی بالاتر از این که دوازده سال از گُل ایام زندگی فرزندانمان، در ساختاری ضایع شود که فاقد ابتدائیات است؟ چرا جریان حزب الله کمترین نگرانی بابت ام الفساد ندارد، برایش تجمع نمی کند، وااسلاما سر نمی دهد و مردم را به تجمع صدهزار نفری ورزشگاه آزادی نمی کشاند؟ اینها و دهها مسئله دیگر که اگر مهم تر از حجاب نباشند، قطعا کم اهمیت تر از آن نیستند، ولی ما درباره آنها خاموشیم و اساسا آنها را نمی بینیم. باز هم تاکید میکنم که بحث ما ابدا در مطالبه گری به حق درباره حجاب نیست. پرسش در چرایی محدود شدن به این مسئله است. سخن آخر اینکه مطالبه گری های به حق دلسوزان انقلاب، اگر ضربدر جامعی نشود، به مرور خاصیت خود را از دست خواهد داد، مردم را بیش از پیش ناامید خواهد کرد و چه بسا بر شکاف های اجتماعی هم بدمد. حال تصور کنید در مقام مطالبه گری دست روی مسائلی بگذاریم که دغدغه همه مردم است، با هر نوع تفکر و باوری. می توانیم شکاف های موجود در جامعه را رفته رفته کاهش داده، وحدت ایجاد کنیم و امید. چرا که تلاش کرده ایم در همه چیز را لحاظ کنیم و همه دردها را ببینیم. ثانیا با موضوعاتی شروع کرده ایم که در اهمیتش کسی تردید ندارد. مسئله عفاف و حریم خانواده و در کنار آن سلامت مردم، معیشت آنها، تعلیم و تربیت فرزندان شان، نظام تفریحات سالم جامعه و مسائلی از این دست. در همین راستا روز چهارشنبه در شهر مقدس مشهد جلسه ای برگزار می گردد. یک گردهمایی مردمی، وحدت ساز و . چرا که دست روی مسئله ای گذاشته که احدی در اهمیتش تردیدی ندارد و درد همه است. در این جلسه مجموعه تصمیماتی کاربردی و عملیاتی بر اساس برای بهبود وضع ارائه خواهد شد(اینجا). ان شاءلله @besalamen_amenin
٠ ۱۴ مرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم دنیا زمین بازی پولداراست ما اومدیم که استادیوم خالی نباشه!!! حضرت آقا رسول الله سلام الله علیه می فرمایند: رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ و هو غَيْرُ فَقِيهٍ (تفسیرقمی ج۲ص۴۴۶): چه بسا کسی حامل و واجد فهم عمیقی باشد، در صورتی که اهل فقه و فقاهت و کارهای علمی عمیق هم نیست. شما را نمی دانم اما خودم، هربار که نوشته پشت بعضی از ماشین ها را می بینم، این حدیث گرانقدر برایم تداعی می شود. امروز وانتی را دیدم که از وجناتش خستگی می بارید و پشتش نوشته بودند: دنیا زمین بازی پولداراست، مام به دنیا اومدیم که استادیوم خالی نباشه!!! عجب جمله ای و چقدر توصیف کاملی از بی عدالتی ها در جهان داشت. دنیایی که در آن، عده ای بسیار معدود بازیگران اصلی اند و صاحبان همه چیز و در مقابل، میلیون ها انسان که جز تماشاگری و بازار گرم کنی آن عده معدود نقشی ندارند. دنیایی که چند نفر به اندازه چند میلیارد نفر است. دنیای قله های بلند ثروت و دره های عمیق فقر و در نهایت: دنیایی که و تمدن مدرن بر مردم جهان تحمیل کرده. تمدنی که می خواست بهشت را در زمین برپا کند اما آن را به جهنم بدل کرد. از منظر کارشناسی الگوی پیشرفت، تحلیل تمدن مدرن و وضع موجود را می توان در ۹ عرصه پیگیری کرد. از مهم ترین آنها نظامات اقتصادی و جامعه است و ، از اصلی ترین سرفصل های این عرصه. توضیح بیشتر اینکه می توانید با نوع مشاغلی که مبنای است، انسان ها را به سمتی ببرید که و صاحب اختیار اصلی زندگی خودشان باشند: آزاده، حرّ و مختار. هکذا آنها را در مسیری قرار دهید که اختیارشان سلب شده و صرفا، مکمل طرحهای دیگران باشند و خود به رشد و تکاملی نرسند. آموزش و پرورش کنونی ما به تقلید از غرب سرمایه داری، را در ذهن و قلب دانش آموزان بزرگ می کند و محبوب جلوه می دهد. مشاغلی که انسانها را در بهترین حالت، تبدیل به همان تماشاگران استادیوم می کند که در هیچ زمینی بازی داده نمی شوند. اما بسته نظام مشاغل برتر در اسلام(کشاورزی،دامداری،باغداری،خیاطی و تجارت)، انسان ها را مختار، مولد و مستقل بار می آورد. یکی از فوائد این بسته شغلی این است: خداوند متعال خواسته که انسانها در تامین اصلی ترین نیازهایشان(خوراک سالم و پوشاک) محتاج و گرفتار سرمایه داران نباشند. از دیگر سوی، کشوری که در این عرصه های شغلی پنج گانه خودکفا و مستقل باشد، می تواند در مقابله با تهدیدات هم بسیار قوی تر و مستحکم تر ظاهر شود، تا کشوری که _مثل ایران عزیزمان_ شصت درصد غذای مردمش وارداتی است(اینجا)!!! فایده دیگر اینکه نظام مشاغل مذکور در اسلام، زیرساخت و سرچشمه اصلی حکم گرانقدر و تمدنی است. در واقع تمدن مدرن با تحقیر و به حاشیه راندن و از طریق نظام آموزشی خود و اخیرا از طریق هدف سیزدهم ٠۳٠، به صورتی کاملا حرفه ای زکات را تعطیل کرده است. به بیان دیگر: سطح اعتقادات مردم یکی از مؤلفه های ضعیف در پرداخت زکات است که در صورت معتقد بودن هم، اساسا کثیری از آنها به دلیل نظام مشاغل صنعتی استخدامی کنونی مشمول حکم زکات و استفاده از برکات بی بدیل آن نمی شوند! این را بگذارید کنار روایاتی که می فرمایند: اگر را اقامه نکنید نمازتان هم پذیرفته نیست. اگر زکات تعطیل شود فقر و فقرا زیاد می شوند، اموالتان از بین خواهد رفت و مساجد خراب خواهند شد. اگر زکات تعطیل شود چهارپایان می میرند، ثروتهایتان را در راه باطل خرج خواهید کرد و هم ردیف شمرده خواهید. اگر زکات از بین برود برکت از زمین خواهد رفت و گرفتار خواهید شد(اینجا). اینها و دهها مسئله محوری دیگر که مستقیم و غیر مستقیم به این موضوع باز می گردد: جامعه چه کارهایی را به عنوان ترویج می دهد؟ مردم شما، دانش آموزان و خانواده ها چه شغلهایی را بیشتر می پسندند؟ مهم تر اینکه دستگاه کارشناسی حاکم بر دولت، برای کدام دسته از مشاغل می کند؟ @besalamen_amenin
۱۹ مرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم من و مشروب خواران اتاق حجامت!!!!! چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟ حدودا دو ماه پیش بود که گچکاری کوچیکی تو خونمون داشتیم. دو نفر اومدن، اوستا و شاگرد. ی نیم ساعتی که شروع به کار کردن، شاگرد خیلی طبیعی و عادی پرسید: ؟!؟!؟! اشاره کرد به دو سه بطری کنار پنجره و دوباره خیلی عادی پرسید: مشروبه؟! یک حس مخلوط از تعجب، خجالت، حزن و عصبانیت سراغم اومده بود و ی لحظه جا خوردم و اصلا نمی دونستم چی بگم..... گذشت تا حدودای س چهار هفته پیش. شنیدم یکی از جوونایی که باهاش آشنا بودم، زده تو کار تولید مشروب از ! به پدر مادرش گفته بود: شما عقب افتاده هستین و الان رو سفره ی خیلیا ازینا هست! باز گذشت تا اینکه دیروز رفتم . کنارم چهارتا جوان تقریبا زیر سی سال نشسته بودن. دقیقا به راحتی داشتن از عرق خوریشون می گفتن. سکوت کرده بودم و داشتم گوش می دادم. بیشتر ازین می سوختم که چقدر جوونهای رشید و داش مشتی بودن. حرفهای این آل محمد سلام الله علیه که تموم شد گفتم: ببخشید برادرا می تونم ی نکته ای عرض کنم؟ گفتن بگو. گفتم داداش: هر سالی تو دنیا حداقل دو میلیون نفر به خاطر مشروب خوری می میرن و بیش از دویست میلیون نفر هم گرفتار مریضی های دیگه میشن(اینجا). خدایی که آدم رو درست کرده و بندش رو بی نهایت دوست داره، گفته ازینا نخورین. بیماری سراغتون میاد، عقلتون رو از دست میدین و ممکنه تو عالم مستی کارایی کنید که ی عمر بسوزین و آبروی کل ایل و تبار و ناموستون رو ببرین. علاوه بر اینا، به مرور دندوناتون خراب و پوسیده میشه و دهنتون بدبو. داشتن دقیق گوش می دادن. اما نکته اصلی داستان ازینجا به بعد شروع میشد. گفتم حالا به جاش چی بخوریم؟ که هم لذت داشته باشه، هم هیچکدوم از ضررای مشروب رو نداشته باشه و کلی بهمون فایده بده؟ گفتم که نوشیدنی همه پیغمبرا بوده از بهترین های مشروبه. از بهترین داروها برای سلامت قلبه، عقل رو زیاد میکنه، لثه تون رو محکم و انگل های بدنتون رو هم دفع میکنه(المحاسن ج ۲ص۴۸۵). البته سرکه ای که خودتون درست کنید و تا حد ممکن هم به انگورش سَم نزده باشن، نه این سرکه های کارخونه ای. خود منم درست میکنم و همین الان چند بطری کنار پنجره مون گذاشتم!! اینارو نگفتم که بگم همه جوونا از دست رفتن. گفتم که بدونیم کم نیستن کسانی که گرفتار این چیزان و دلیلشم واضحه. هرچقدر بسترهای زندگی حلال، دیریاب تر و سخت تر بشه، احتمال اسارت در محرمات الهی هم بیشتر میشه. نمونه واضحشم . هرچقدر ازدواج سخت تر بشه، روابط نامشروع و... بیشتر میشه. اینجام به میزانی که بسته نوشیدنی های حلال از جمله رو رواج بدیم، برای مردم از فوایدش بگیم و مضرات مسکرات حرام رو تبیین کنیم، می تونیم مردم بویژه جوونارو از حرکت توی این ریلهای نجس مضر نجات بدیم. مطالعه بیشتر: بسته فقهی ارزیابی غذا @besalamen_amenin
۲۶ مرداد ۱۴٠۳/سال چهارم ماه، هم بر کازینوهای لاس وگاس می درخشد، هم بر حسینیه حاج همت در دوکوهه! دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را میبینی که برترین شهرهای جهان را اعلام می کند و این طرف را، یکی از اسرار آمیزترین نقاط عالم و از چهار شهر برتر جهان در نگاه قرآن(اینجا). دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی است و ، که خارهای سرسبد تمدن اومانیستی غربند و برای ایجاد امنیت، بیشترین دوربین های مداربسته جهان را در خود دارند. در این سوی است و و میلیون ها انسان که در اوج امنیت و آرامش، کیلومترها می روند و دوربینی نمی بینند. آنها کنترل حداکثری دارند و اینها آزادی حداکثری. دنیای عجیبی است مگر نه؟ آن طرف نوادگان را ببین که ندای «أنا ربكم الأعلى» سر داده اند و برای سلطه حداکثری بر بشر، سودای حذف مخلوقات گرانقدر الهی مثل گاو و گوسفند را در سر دارند و مفتخر به ساخت اند و این طرف، در ، روزانه دهها راس گاو و گوسفند ذبح می شود و به رایگان در اختیار زائران قرار می گیرد. دنیای عجیبی است مگر نه؟ آن طرف هتل «پالمز کازینوی لاس وگاس» قرار دارد با شبی چند ده هزار دلار حق اقامت، که تنها پذیرای های عصر مدرن است و این طرف، فراوان حسینی که به رایگان، پذیرای تمامی می شوند(اینجا). دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی به نام علم و به پشتوانه انواع کدکس های غذایی علمی!!، کهنه ترین و کپک ترین غذاها را می کنند و با انواع و اقسام افزودنی های مضر به خورد بشر می دهند و در این سوی، در مسیر تمدن اربعین، در جریان است و سلامت. دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی از تمدن شیطان، را می بینی که برای سلطه حداکثری بر بشر، تنها کردن و حذف می تازد و در این سوی، اربعین را، با واقعی ترین، زنده ترین و گسترده ترین روابط عمیق انسانی. دنیای عجیبی است مگر نه؟! دنیای قارونها و فرعونها را ببین که ثمره اقتصاد مریض و متمرکز نظام سرمایه داری اند و خیل عظیم بردگان بی اختیار را. و این طرف را نظاره کن! دنیای تمدن اربعین و خیل عظیم آزادگان مختار را. در اینجا هرکسی نقشی دارد و سهمی! آنقدر که یکی برای زائران می شود و آن مادر پیر، با تکه کارتنی رهروان را خنک می کند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را ببین که در دنیای ظلمانی سند۲٠۳٠ و چه می گذرد. ابلیس را که در تدارک نبردی تمام عیار با خانواده و انسانیت است. از سویی به دنبال احیای است و از دیگر سوی، با انواع روشهای علمی! برای اختلاط نطفه ها و حرام زادگی و تغییر جنسیتها در تلاش. این طرف اما در دنیای تمدن نور، مردان و زنانی وجود دارند که در دانشگاه اربعین، مشق جوانمردی، غیرت، عفاف و حریم می کنند و برای واژه مقدس جان می دهند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف پاریس را می بینی که مدعی بر شهرهای عالم است و برای میزبانی کمتر از بیست هزار ورزشکار دچار مشکل می شود و این طرف، نجف و کربلا را ببین که بیش از بیست میلیون نفر را به رایگان پذیرا می شوند و پذیرایی می کنند و مشکلی هم ندارند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را ببین که با انواع و اقسام دلایل علمی!! کندن از دیگران و له کردن شان را توجیه می کنند و این طرف را دل بده! هرچه دارند فدایت می کنند و باز خود را شرمنده و مدیون تو می دانند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! مطالعه بیشتر: تمدن اربعین التماس دعا برای جاماندگان @besalamen_amenin
۶ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم دختران خوب به آسمان می روند دختران بد به همه جا! یکی از مهم ترین موضوعات تاریخ پربرکت جمهوری اسلامی، است و مایتعلّق به! از آنجا که همیشه در صدر گفت و گوهای مردم، مسئولین، نخبگان و دشمنان بوده. از آنجا که یکی از اصلی ترین بازیگران افزایش و کاهش رای یک نفر، حتی در سطح ریاست جمهوری ها بوده و گاهی تعیین کننده تر از ! اما به همان اندازه که شاهد این حساسیتها در موضوع بوده ایم، به همان اندازه هم ناقص و سطحی با این پدیده مقدس مواجه شده ایم. بگذارید مثالی بزنم که بدانیم امثال این مواجهه های بخشی و ناقص، تنها محدود به حجاب نیست و حکایت از یک ضعف جدی در ما دارد. همین را دل بدهید. بارها و بارها درباره میزان هدررفت آن شنیده ایم و فراوان از مسئولین امر که: مردم نان را درست مصرف کنند، بد است و حرفهایی از این دست. می خواهند هدر رفت سالانه دو میلیون تن!!!!!!!! نان، که معادل سی درصد تولید نان کشور است را با حل کنند(اینجا). یعنی اینکه در میان این همه موعظه، یکی نمی گفت جدای از بی توجهی های مردم، آیا خود هم در ماندگاری آن تاثیر دارد یا خیر؟ آیا نمی توان تولید نان را به سمتی برد که بیشتر و بهتر بماند، ولو اینکه مردم اهل رعایت و مصرف صحیح نباشند؟ ضعف عمیق اندیشه یعنی اینکه بسیار کم می شنیدیم: مشکل نانی که هنوز از نانوایی به خانه نرسیده خشک میشود را نمی توان با نصیحت و موعظه حل کرد. تاااااازه بعد از چندین دهه، کپی کار ما به چند کارخانه محدود اجازه تولید دار داده و گامی به رهنمودهای پیشرفته اسلام، در تولید نان سالم ماندگار نزدیک تر شده (اینجا) حجاب نیز به همین اندازه بلکه بیشتر، گرفتار مواجهه های و صرفا حتی در سطح نخبگانی ماست. این را پس از بررسی بیش از ده جلد کتاب بسیار مهم که در تاریخ مبارک جمهوری اسلامی برای مدیریت نوشته شده می گویم. بعد از دیدن مهم ترین مناظره های سالهای اخیر که درین خصوص برگزار شده. بعد از بررسی حرفهای بارز این عرصه و.... نکته مغفول داستان حجاب، تفکر در باب این پرسش بسیار مهم است: آیا میان عفیف بودن مردم و ما نسبتی وجود دارد یا خیر؟ حقیقتا چگونه می توان دغدغه مند موضوع بود و یکبار نپرسید: آیا میان که آموزش و پرورش از بهترین ایام زندگی فرزندان ما می گیرد، و عفیف بار آمدنشان نسبتی وجود دارد یا خیر؟ اگر دارد که قطعا چنین است، آیا این در جهت تقویت عفت و حیاست یا تضعیف آن؟ اگر در جهت تضعیف است که هست، آیا می توان با کارهایی واقعا مبارک و ارزشمند مانند ، جلوی تاثیر شانزده هزار ساعت محتوای آموزشی را گرفت؟ چقدر عجیب بود که در همان ده جلد کتاب برتر حجاب، حتی یک سرفصل ندیدم که به بررسی نسبت میان و عفت و حیا پرداخته باشد، یا نسبت میان نوع و تاثیرش در عفت، غیرت و حیا. همین طور بررسی دیگر شاخصه ها و تربیت انسان. در همین راستا از سه هفته پیش، مباحثه و همخوانی کتاب « نظام سازی برای عفاف و حجاب» را آغاز کرده ایم. کتابی که علاوه بر ارج نهادن به تاثیر فعالیتهای بیانی و لسانی، به بررسی زیرساخت های موثر در هم پرداخته. مهمتر اینکه از شرح و توصیف مشکل فراتر رفته و هایی مشخص برای مدیریت این موضوع بنیادین و حیاتی ارائه داده. یادداشت مشابه: آپارتمان هایی که مانتوی جلوباز میپوشند شرمنده صدای اتاق خوابتان را میشنوم @besalamen_amenin
۱٠ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم سلطان خر ایران و مدرسه ای که افیون توده هاست!! ماهی نُه میلیون اجاره خانه می دهم و یازده میلیون اجاره مغازه. به اضافه سایر قسطهای دیگر که حدودا سی و سه میلیون تومان در ماه می شود. با مخارج روزمره زندگی، حدود چهل میلیون تومان که البته درآمد ماهیانه ام در همین حد است و الحمدالله راضی ام. حرفهای یکی از دوستان خوبم که آغاز آشنایی مان به حدود سال ۹۲ باز می گردد، در اردوی دانشگاه مازندران. او در آن زمان دانشجوی اقتصاد بود و من، دو سال از اتمام کارشناسی دانشگاهم می گذشت و در ابتدای راه و تبلیغ بودم. برادر عزیزم دو سالی می شود که افتتاح کرده، مشغول کار شده و الحمدالله ماهی حدود چهل میلیون تومان درآمد دارد. همیشه به شوخی می گویم: اغذیه شما جمع بین است! سعی کن به مردم بدهی نه (آیه۵۱سوره مؤمنون). البته که بیشتر همین است و نود درصد فروشی که دارد، های خیلی خوشمزه ایست که از چهارده نوع سبزی محلی درست می کند. دیشب که در شهر بابل مهمانش بودم می گفت: اگر دانشگاه نرفته بودم و اینکار را از همان موقع شروع کرده بودم، الان، هم بودم هم صاحب مغازه و خیلی از شرایط کنونی ام جلوتر. از دوستش می گفت که وارد کار شده و در ابتدای بیست سالگی، ماهی حدود دویست میلیون تومان درآمد دارد. هکذا از دیگر رفیقش که رتبه یک دکترای بیوتکنولوژی دانشگاه شیراز شده و بعد از عمری درس و معدل الف بودن، با ماهی پانزده میلیون تومان در یک شرکت داروسازی در کرج مشغول است. حدودا دو سال پیش بود که برادرزاده هایم را به استناد معارف گرانقدر اسلام، تشویق به یادگرفتن می کردم و اینکه وارد کسب و کار و شوند. از اینکه تجارت کردن عقل انسان را زیاد می کند و نود درصد رزق در کسب و کار است(کافی ج۵ص۱۴۸). بعد از آن بود که دو برادر_ سیزده و چهارده ساله_ دو سه روز در هفته بعد از مدرسه، در خیابان های شهر کوچک ما می کردند. یکبار برادرزاده ام گفت: عموجان دیروز یک میلیون تومان فروش داشتم! تابستان امسال هم در جایی مشغول شده با حقوق روزانه پانصدهزار تومان، هم انداره آن رتبه یک دکترای بیوتکنولوژی. شاید را دیده باشید. جوانی دهه هشتادی را معرفی کردند که پرورش الاغ داشت. سالی چهار میلیارد تومان درآمد دارد و خود را می نامد(اینجا). اینها و دهها نمونه دیگر که قطعا شما هم دیده و شنیده اید. خود من که سی و پنج سالگی را رد کرده ام، روزی نیست که به عمری که به پای تعالیم آموزش و پرورش و دانشگاه هدر داده ام، نیندیشم و از عمق جانم حسرت نخورم . با خود می گویم: اگر کسی مرا رهنمایی می کرد که والله بالله، تنها راه باسواد شدن و زندگی صحیح داشتن، از مدرسه و دانشگاه نمی گذرد، الان بسیار بسیار جلوتر از شرایط کنونی ام بودم. همیشه می گویم: در آن شانزده سالی که گُل ایام زندگی ام بود و گذشت، می توانستم حداقل دو سه زبان خارجی را مسلط شوم. در یکی دو رشته که خیلی دوست دارم استاد شوم. در کنارش که بسیار مورد علاقه ام است بیاموزم و حرفه ها و هنرهای دیگر را واجد شوم. خیلی زودتر ازدواج کنم و البته که یقین دارم در زمینه هم، بسیار بسیار از وضعیت کنونی ام پیش تر رفته بودم و قطعا تاکنون چندین جلد کتاب نوشته بودم. حال سخن درین نیست که مدرسه هارا تعطیل کنیم، ابدا. حرف این است که به کردن همه استعداد ها و بستن همه راهها به غیر از مدرسه پایان دهیم. آنهم در آموزش پرورش رو به فروپاشی مان. از طرفی معدل کل فرزندان ایران را به ده و زیر ده رسانده(اینجا) و از دیگر سوی، به نظام ظالمانه می ماند که روایت کرده. اگر پول نداشته باشی و از اشراف نباشی، باید بمیری و از همه چیز محروم شوی. تقسیم بندی رتبه های برتر کنکور، شاهدی بر این بی عدالتی آموزشی است. سخن در این است که به محدود کردن هزاران نوع استعداد و خلاقیت، در قالب تنگ مدارس پایان دهیم. حرف این است که بدانیم مدرسه، تنها و تنها یکی از گزینه های ساخت آینده فرزندانمان است نه همه چیز. طی کردن این مسیر را وحی منزل و ندانیم که بعد آمار دهند: قریب پنجاه درصد بیکاران کشور را تحصیلکرده ها تشکیل می دهند(اینجا). عمرشان رفته، سرمایه ای ندارند، قدرت ازدواج را از آنها گرفته ایم و دهها فساد لاینحل دیگر. مطالعه بیشتر: مشاغل برتر در اسلام @besalamen_amenin
۲٠ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم آیا منظور از شیطان در بعضی روایات همان میکروب است؟ نکند ملائکه پروتئین باشند!!!!!! شاید مهم ترین موضوع در ارتباط انسان با خداوند متعال، مسئله باشد. اینکه حضرت رب العالمین با چه اصول و قواعدی با بشر سخن گفته که در نتیجه، کلماتش برای مردم تمامی زمانها و مکانها، هدایت آفرین، قابل فهم و باشد؟ آنقدر مبین و روشنگر که آنرا می نامد(۱۳۸ آل عمران/۱۵مائده). یکی از مسائلی که در همین زمینه مطرح می شود، تطبیق بعضی از کلمات و توصیفات شارع بر موضوعات جدید است. از جمله مشهورترین تطبیقها این است که: مقصود از در بعضی از روایات همان است. مثلا: ۱. ناخن هایتان را کوتاه کنید که ناخن بلند، جایگاه شیطان است. (مکارم الاخلاق ص۶۶) ۲. آب را از کنار دستگیره و جایی که کوزه تَرَک برداشته نخورید، که اینها محل شیطان است. (کافی ج۶ص۳۸۵). طبق دیدگاه مشهور، شیطان درین نوع از روایات به معنی میکروب و کثیفی است. در این زمینه چند ملاحظه وجود دارد: : آیا زنی که ناخن های بلندی دارد و زیر آنها را تمیییییییز تمیییییز نگه می دارد، دیگر شامل این مسئله نمی شود؟؟ عین همین پرسش درباره کوزه هم وجود دارد. اگر دستگیره و محل تَرَک را قشششششنگ بشوییم و ضدعفونی کنیم، دیگر جایگاه شیطان نیست؟ اگر مسئله فقط میکروب و کثیفی باشد، آیا خیلی بهتر، قابل فهم تر و راحت تر نبود که امام علیه السلام بفرمایند: اینجاها کثیف است، ابتدا تمیز کنید و بعد...؟؟؟ : پذیرش این مدل تطبیقات، به ناکجا آباد مضحکی منتهی خواهد شد. فی المثل اگر منظور از شیطان، میکروب و کثیفی است، لابد آنجایی که فرموده اند خلال دندان باعث شادی می شود(تحف العقول ص۱۴)، مقصود از ملائکه یعنی !!!! : استدلال می کنند که چون میکروب بسسیاااااار ریز است و در آن زمان(تلویحا: عصر بدبختی و بی سوادی بشر) دیده نمی شد، اهل بیت علیهم السلام به جای آن، از لفظ شیطان استفاده کردند تا با مردم تفاهم کنند. حال پرسش مهم این است که مگر خود شیطان دیده می شود؟ آیا پذیرفتنی است که یک نادیدنی را، با پدیده بسیار نادیدنی تر از آن معرفی کنند؟ آن هم موجودی که قرآن کریم تصریح دارد: شمارا از جایی می بیند که شما . او و قبیله اش را نمی بینید(۲۷ اعراف). با همه اینها جالب است که خداوند متعال به یک موجود نادیدنی، می گوید. مخلوقی که مانند روز روشن، آشکار است و همه باید او را دشمن خود بدانند(۶فاطر/۱۴۲انعام). جالب تر اینکه از نظر کلام الله زندگی، این مسئله آنقدر مهم و بدیهی است که منکر آن کافر است و در عذاب جهنم(۱۴٠ نساء). : اگر مدرنیته در این دو سه قرن اخیر پدید نمی آمد، به معنای این بود که بشریت درک درستی از شیطان نداشت؟ اصلا اگر چندسال دیگر اثبات شد که چیزی به نام میکروب، وجود خارجی ندارد چه؟ آن زمان باید چه معنای جدیدی را بر روایات تحمیل کنیم؟ : اصل کلام این است که چون پدیده ای دیده نمی شود، پس فهمش ناممکن است. آیا این به معنای صحه گذاشتن بر اعتقاد جهنمی نیست؟مگر آنها چه می گفتند؟ حرفشان به انبیاء علیهم السلام این بود که اگر راست می گویید پدرانمان را بیاورید. ما آنها را بعد از مرگشان نمی بینیم، پس تمام شده اند و دنیایی پس از این عالم نخواهد بود(۲۵جاثیه). : مگر الهی قابل رؤیتند که خدواند متعال، حدود هفتاد بار در قرآن از آنها سخن گفته؟ نکند منظور از ملائکه باشد؟؟؟ آیا بهشت، دیدنی است که هفتاد و هفت بار در کلام الله، ذکر و توصیف شده؟ جهنم چطور؟ کسی چه می داند؟ شاید علم پیشرفت کرد و فهمیدیم منظور از جهنم، ویروس بوده!!!! اصلا خود حضرت باری تعالی چه؟ اگر قرار باشد نادیدنی ها غیر قابل درک باشند، خداوند غیب الغیوب از همه اولی تر به این مسئله است. همین نگاه ناقص است که برای توصیف خداوند متعال، دست به دامان کلمه سخیف و مبهم می شود. نمازی را که به فرموده امام صادق علیه السلام، چهار هزار حد دارد(کافی ج۳ص۲۷۲)، در حد ورزش و تحقیر می کند. مسئله پر رمز و راز را به تقلیل می دهد و قص علی هذا . پذیرش این ، ریشه در کردن و بخشی نگری به آیات و روایات دارد. در نداشتن یک نگاه به منظومه وحی. علاوه بر اینها واجد این معنای ضمنی ناصحیح است که ، برای تفاهم با مردم کافی نیست و به این منظور، باید دست به دامان دستگاه دانشی مدرن شویم. غافل از اینکه تغییر، تنها امر ثابت این دستگاه فکری است. @besalamen_amenin
۱مهر ۱۴٠۳/ سال چهارم راه وحدت از مسیر تمدن غرب می گذرد! تقریب عقاید یا تقریب نظام مسائل؟! این یکی از موضوعاتی است که ظاهرا به صورت فطری در انسانها وجود دارد: از آنجا که می فرماید: كُلُّ حِزبٍ بِما لَدَيهِم فَرِحونَ(۵۳مؤمنون)، هر کسی می خواهد دیگران را به مسیری که می رود، بخواند و بر عِدّه و عُده خویش بیفزاید. در واقع به ، امریست که در تمامی ابنای آدم وجود دارد. باتوجه به این مبنا تمام انسانها به دنبال هم افزایی و وحدت هستند و تفاوت، در روشهای دعوت است و آن محور نهایی توحید آفرین. در این نبرد هم، حزب و مسلکی بیشترین توفیق را خواهد داشت که به دو نکته بسیار بنیادین توجه کند و خود را تا حد ممکن به آن دو نزدیک. اول اینکه بر دست بگذارد که تا حد ممکن، عمومی تر است و برای افراد بیشتری اهمیت دارد. دوم اینکه برای آن ، راه حل های عملیاتی بدهد. بدیهی است که هرچه راهکارها از بیشتری برخوردار، ساده تر و ارزان تر باشند، موفقیت و وحدت هم بیشتر خواهد بود. با این نگاه می توان گفت که اکثر تلاشهایی که تاکنون در عرصه اتخاذ شده، از دو منظر دارای ضعف است. اول اینکه بیشتر متمرکز بر و اندیشه های ذهنی بوده که برای انسانها در درجه ی اول اهمیت نیست. نتیجه اینکه گفت و گوها و تلاشهای این عرصه، به صورت مبنایی نتوانسته از دایره معتقدان به این عقاید فراتر رود، چرا که این دست مباحثات برای بقیه اصلا مهم نیست. دومین ضعف اینکه مجموعه این فعالیتها، کمترین نگاهی به نظام مسائل مشکلات بشر نداشته و اساسا، در پی گره گشایی از زندگی نبوده(١٥٧ اعراف). در واقع با نگاهی که حضرت امام در ریل گذاری می کنند و اساسا را(۱۲۲توبه)، در ارتباط حداکثری با حل تعریف می کنند فاصله جدی دارد. این دو مسئله بنیادین، همان راهی است که اتفاقا در تلاشهای وحدت آفرین به شکل حداکثری دیده می شود. توضیح بیشتر اینکه غرب برای موحد کردن انسانها بر ، صرفا بر تمرکز نکرد و حتی به اسم آزادی آنرا وانهاد و گفت: تمام دیدگاهها محترمند. در مقابل به صورت حداکثری از شروع کرد و متمرکز بر حل نظام مسائلی شد که بشریت به صورت نقد، با آن مواجه و از آن در رنج است. در واقع از طریق حل مسئله، عقاید همسوی با خود را ساخت و نهادینه کرد! (فتأمل جیّدا) ولی ما در موارد بسیاری از شروع می کنیم و انگار که دین در نگاه ما یعنی عقاید صرف، بدون هرگونه . حال آنکه می توان از راه دیگری هم انسانها را در مسیر به توحید رساند و آن، سبک زندگی و ارائه راه حل برای مشکلات است. می دانید چرا با اینکه صبح تا شب و اسرائیل می گوییم، بسیاری از عرصه های زندگی خود را وامدار آنهاییم و مقلدشان؟ چون مدل و طرحی_هرچند غلط_ برای حل مشکلات ما و رفع ارائه داده اند. از نوشیدنی های روی سفره گرفته تا نظام اقتصادی، پزشکی، معماری، تغذیه، تعلیم و تربیت، ارتباطات و... . نتیجه این با غرب هم واضح است: تمام آثار منفی سبک زندگی غربی دامن مارا هم گرفته و در بسیاری از عرصه ها عملا غربی شده ایم. به عبارتی وحدت آفرین تمدن غرب، رو به جهنم دارد(٤١قصص) و همه را با چالشهای جدی روبرو کرده. از بی عدالتی های ساختاری جوامع تا افزایش فراوان بیماری ها، تا نابودی حداکثری محیط زیست و فروپاشی خانواده و روابط انسانی در جای جای دنیا از جمله ایران. حال با این مبنا می توان در نهضت مبارک ، یک جهش امیدآفرین جهانی رقم زد. توضیح بیشتر اینکه اگر بتوان اندیشه مبارک تقریب را، ضربدر بشر از پایگاه قرآن و روایات کرد (صحیفه امام خمینی ج۲۱ص۲۷۳)، می توان علاوه بر وحدت شیعه سنی، به دنبال وحدت همه ابنای بشر بود. یعنی با ایجاد سبک زندگی اسلامی و پس از آن ، انسانها را به یک وحدت رویه عملی صحیح _برخلاف مسیر غلط تمدن غرب_ رساند. ناگفته پیداست که ارائه این مدلها و طرحهای برآمده از قرآن و اهلبیت علیهم السلام در سبک زندگی، بهترین، عمومی ترین و قابل تفاهم ترین راه، برای اثبات آنها نیز خواهد بود. مطالعه بیشتر: نظام مسائل تقریبی @besalamen_amenin
۱۲ مهر ۱۴٠۳/سال چهارم همین؟!؟! مگر اسرائیل در تامین اف۳۵ مشکل داشت؟ بهتر است قبل از اینکه حرفم را با شما خواهران و برادران عزیز در میان بگذارم بگویم: بنده هم مثل میلیونها انسان آزاده در سراسر جهان افتخار می کنم. افتخار به اینکه در کشوری زندگی می کنم که در طرف یاری مظلومان، کودکان و مادران بی پناه و فلسطین ایستاده. اما مگر نه این است که خداوند متعال می فرماید: اگر از _که مصداق اَتَم آن قرآن است_ روی بگردانید، باید آماده زندگی سخت و دشوار شوید؟(طه۱۲۴). و مگر نه اینکه قاعده انتقام می فرماید: در همان سطحی که ضربه خوردید باید پاسخ دهید؟(بقره۱۹۴). فی المثل پاسخ واقعی شهادت حاج قاسم به عنوان فرمانده بین المللی اسلام، کشتن فرمانده وقت سنتکام آمریکا بود. با این وصف می شود بفرمایید در وعده صادق۲، دقیقا پاسخ کدام ضربه را داده ایم؟ آنهم بعد از دو ماه تلخ و زهرآگین. اینکه بعد این مدت، تنها سه چهار پایگاه نظامی را بزنیم و ژست انسانیت بگیریم که بله ما زیرساختها را نزدیم، دستاورد خیلی مهمی است؟ مگر اسرائیل مشکل تامین دارد که این فرصت تاریخی بسیار بسیار بی نظیر را تنها صرف آن کردید؟ دیروز در صفحه اینستاگرام شبکه اماراتی خواندم، که بلافاصله بعد عملیات موشکی ایران، آمریکا با سه فروند هواپیمای باری جنگی، یک بسته جدید از پیشرفته ترین امکانات را به اسرائیل فرستاده. یا سه چهار روز پیش نوشته بود: تمام هزینه جنگ یکساله برای اسرائیل، تنها چهل میلیارد دلار بوده. آیا برای آمریکا با بودجه نظامی حدود ۸۶٠ میلیارد دلار، تامین چهل میلیارد در سال کار سختی است؟ دلارهای بی نهایت شرکت سعودی هم به کنار. اینکه بگویید اگر اسرائیل غلط دیگری بکند چنین و چنان می کنیم... می شود بفرمایید سگ هار صهیون، دقیقا باید چه غلط دیگری بکند؟ در کمتر از پنج ماه، چند نفر از سرلشگران نظامی ما را که شهید کرده، وزیر ما را همچنین، رئیس جمهور بی نظیرمان را به آن شکل و مهمان عزیزمان را نیز. انسانهای اسطوره ای مانند و که جانشینان خلف بودند و ده فرمانده ارشد دیگرمان را، تنها در دو هفته به شهادت رسانده. نهایتا را و آه از داغ سوزان آن ولی الهی. در چنین شرایطی سخن از غلط دیگر می کنید؟!؟ تنها یک غلط مانده که پناه بر خدا از آن یک غلط. بله به عنوان کسی که هر روز مهم ترین خبرگزاری های دنیا را رصد می کنم، از وضعیت خراب اقتصادی اسرائیل مطلعم. البته که این وضعیت طبیعی همه جنگهاست. مگر سایر کشورهای درگیر جنگ، به لحاظ اقتصادی شکوفا می شوند که به وضع نابسامان اقتصادی صهیونها دل بسته اید؟ وعده صادق۲ می توانست کار را برای همیشه تمام کند که ظاهرا عزیزان منتظر حوادث دیگری اند. اگر به هر دلیلی توان به درک واصل کردن صهیونی را ندارید، چرا بهترین فرصت برای ویران کردن و فلج کردن مردمی دشمن را، به زدن چند پایگاه نظامی و امنیتی تقلیل دادید؟ کاش حداقل تاسیسات برقی و مخابراتی شان را نابود می کردید. در اینصورت پانصد هزارنفری که هرچند روز در اعتراض به نتانیاهو بیرون می آیند، به چند میلیون نفر تبدیل می شدند. مگر نتانیاهو بدون پشتیبانی مردمش چقدر می توانست ادامه دهد؟ بهترین راه برای زمین گیر کردن ماشین ترور و انسان کشی یهود، ایجاد است و بهترین راه آن، نابودی زیرساخت های زندگی مستعمره نشینان که متاسفانه از دست رفت. بله بنده هم مثل شما از همراهی نکردنهای بعضی ها مطلعم. بنده هم می دانم که عزیز در وصیت نامه اش می گوید: آیه الله خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها می بینم. به همین دلیل اینها را می نویسم برای ، برای همانهایی که در آخرین پیام، مورد خطاب رهبری قرار گرفتند. مردم عزیز: باید به مطالبه گری و تبیین ادامه دهیم. تصور نکنیم که کار تمام شده. پناه بر خد از روزی که و قتال با دشمنان خدا، اولویت اول زندگی ما نباشد(۲۴ توبه). @besalamen_amenin
۲۲ مهر ۱۴٠۳/ سال چهارم خسروان بخش خصوصی و فرهادان مدفون در بی ستون ها!!! عکسش را که دیدم، به ناگاه دستم را گرفت و به روزهای دبیرستان برد، دقیقا بیست سال پیش! را می گویم. آدمیزاد به میزانی که با دیگران احساس مشابهت کند، به همان اندازه هم نزدیکشان می شود و خودمانی. تحصیل را در همان مدرسه ای گذرانده بود که من: دبیرستان نمونه دولتی آیه الله خامنه ای(حفظه الله) . زاده روستا و جالب اینکه در همان رشته ای قبول شده بود که من: حقوق! تنها تفاوتمان در این که او در دانشگاه فردوسی مشهد و من در بابلسر. فرهاد پیرزاد، رتبه ۱۸٠ کنکور سراسری سال ۱۳۹۱ و یکی از جان باختگان حادثه تلخ در ۳۱ شهریور امسال. اینکه چرا و چگونه استعداد و موهبتی چون او، از عمق چند صد متری زمین سر درآورْد، اندوهی بس غم انگیز و تلخ است که چند و چونش را ندانم. به هر روی رحمت و رضوان خدا بر آن برادر نادیده عزیز، که از مصادیق بارز بود و به فرموده امام صادق علیه السلام، در زمره (الکافی ج۵ص۸۸). با خود می گویم کاش زنده می شد و جاه و جلال شگفت انگیز ظلم خسروانی را در عصر مدرن می دید. بارگاهی به نام با نقاب که از نسل فرهاد، هزاران هزار محروم می‌کند و مرحوم. محروم از حقی که خدا برایشان مقرر کرده و مرحوم در بیستون های و نا امن. حال آنکه از نظر شرع مقدس ، هر آنچه که از منابع و معادن مختلف در زمین است، حق تمامی ابنای بشر است. نباید به هیچ وجهی تبعیض و تفاوت در بهره برداری از آنها وجود داشته باشد، که این ویژه خواری است و . فی المثل آیه هفتم سوره حشر در نحوه تقسیم ، به عنوان یکی از مصادیق ثروتهای عمومی، به یک اصل بسیار بنیادین اشاره می کند: اینکه ساز و کارهای اقتصادی نباید به نحوی باشد که ثروت، تنها در دست جامعه در گردش باشد. از همین روی، حضرت نبی الله الاعظم به عنوان معلم اول و آخر بشریت می فرمایند: پنج نفرند که من و همه انبیای مستجاب الدعوه آنها را لعن کرده ایم. یکی از آنها است. یعنی کسی که اموال متعلق به امام جامعه و ثروتهایی که _به تعبیر امروز _ باید برای محرومیت زدایی عامه مردم استفاده شود را به خود اختصاص دهد(الکافی ج۲ص۲۹۳). حضرت آقا امیر المومنین علیه السلام در برنامه حکومتی که برای جناب می نویسند، به این امر مهم توجه داده می فرمایند: إيّاكَ وَ الاستئثارَ بِمَا الناسُ فيهِ أُسْوَةٌ . بپرهيز از ويژه سازى و انحصار طلبى در چيزهايى كه متعلق به همه مردم است و همه در آن برابرند (نهج البلاغه نامه ۵۳). این موضوع آنقدر مهم است که حضرت آقا امام رضا علیه السلام، اعلان برائت از را جزو شروط مسلمانی عنوان می کنند(عیون الأخبار ج۲ص۱۲۱). در اسلام عزیز به معنای اموال عمومی است که در اختیار پیامبر و جانشینان معصوم ایشان(علیهم السلام) قرار دارد و در زمان غیبت، اختیار آن با ولی امر مسلمین و تحت تصرف حکومت اسلامی است. اموالی که از آن باید در مصالح عمومی جامعه و به سود همگان بهره برداری شود. با این مبنا ، یکی از مهم ترین مصادیق انفال و ثروتهای عمومی و متعلق به همه مردم است. آنهم معادن بسیار غنی و ارزشمند کشوری چون ایران، که واجد یک درصد جمعیت جهان است و در مقابل، مالک هفت درصد معادن دنیا. از نظر احکام اقتصادی پیشرفته اسلام، که بخشی از آن در آمده، بهره برداری از معادن باید به صورت و به وسیله همه مردم باشد. در این مبناست که همه فقها و مراجع در بخش رساله هایشان، از احکام معدن هم سخن گفته اند. به این معنا که همه می توانند از برکات معادن بهره مند شوند و در مقابل، باید خمسش را به حکومت بپردازند. اما آنچه که مانع پیاده سازی این حکم حکیمانه می شود، وجود مسئله ای است به نام . سرمایه دارانی که تنها به دلیل سرمایه دار بودن، بهره برداری از معادن طلایی ایران را کرده و سالیانه مبلغ اندکی از درآمد فوق نجومی شان را، تحت عنوان حقوق دولتی معادن به حکومت می پردازند. اینجاست که فرهادهای مستضعف و مظلوم را که مالکان حقیقی معادنند، می کنند، به عمق چندصد متری زمین می فرستند و در مقابل آنهمه رنج و سختی، ماهیانه هشت نه میلیون تومان هم به آنان می دهند و تمام(اینجا). و مگر بردگی و برده داری چیزی جز این است؟ در عصر مدرن، فرعونها، خسروها و قارونها هم شکلهای مختلفی پیدا کرده اند. گاهی شبیه بمبهایی می شوند که بر سر اهالی شهر آوار می شوند و زمانی که بشدت خطرناک ترند، در قالب تئوری های اقتصادی در می آیند و کشورها را خراب و ویران می کنند. مطالعه بیشتر: مدیریت اسلامی معادن @besalamen_amenin
۵ آبان ۱۴٠۳/ سال چهارم مرگ بر اسرائیل، مرگ بر نان بی سبوس! کشاورزی: امنیتی ترین وزارتخانه قرآن! کشاورزی: اولین، مهم ترین و برترین شغل روی زمین و کاری که عاملان به آن را، در زمین نامیده اند(تهذیب الاحکام ج۶ص۳۸۴). جالب تر اینکه تنها شغلی است که خداوند متعال در قرآن به آن متصف شده که «نحن الزارعون»(سوره واقعه آیه۶۴). با یک حساب ساده می توان دهها آیه در قرآن عظیم یافت، که مستقیما درباره ی مشغولیت پربرکت و راهبردی سخن می گوید. بیست مرتبه تاکید و توصیف اصطلاح راهبردی ، تنها یک نمونه از آن آیات فراوان است. غایت الغایات عروج انسان، وارد شدن به بهشت و است(۳۲نحل/۷٠زخرف). زیباتر از همه اینکه حضرت باری تعالی در دستگاه ، برای محل کار کشاورز نیز، همین کلمه جنّت را کرده(۲۶۵و۲۶۶بقره). محوریت راهبردی کشاورزی در زندگی هدایت محور، مستلزم ایجاد دهها و صدها تغییر کوچک و بزرگ در حیات کنونی ماست. فی المثل اگر ما بر مبنای قرآن طراحی شده بود، پرطرفدارترین شغل و آینده ای که دانش آموزان برای خود تصور می کردند بود. در حال حاضر نه تنها اینگونه نیست که به عکس، کشاورزی به عنوان یک امر مزاحم آب دزد در ذهن دانش آموز تصویر می شود. این یکی از دلایلی است که طبق آمار، هنوز حدود پنجاه درصد غذای کشور وارداتی است(اینجا) و حتی امسال از آمریکا هم گندم وارد کرده ایم!!! آنهم پس از حدود نیم قرن از انقلابی که برای زندگی قرآنی شکل گرفته. آنهم در کشور ثروتمندی چون ایران که بزرگ می گفت: اگر درست کشاورزی کنیم، تنها یک استان خراسان می تواند تمام مایحتاج غذایی کشور را تامین کند(اینجا). در این سیاق یکی از قابل تأمل ترین مسائل پیش روی جامعه ایمانی، تمرکز و جهت گیری دستگاه های خواهد بود. چرا که به تصریح کتاب مبین، دشمن ترین دشمنان جبهه ایمانند(٨٢مائدة) و تنها یک هدف در زندگی دارند: ایجاد (٦٤مائدة). جالب و شگفت انگیز اینکه این هدف کثیف را بیش از همه از طریق کشاورزی دنبال می کنند(٢٠٥بقرة). بر این اساس می توان گفت: یکی از امنیتی ترین نقاط از نظر قرآن شریف، دستگاه کشاورزی است و غفلت از این موضوع، می تواند ضربات جبران ناپذیری به جبهه ایمان وارد کند. از میان صدها مسئله، تنها به یک مورد اشاره می کنم: اسرائیل لعین بعد از چند ده میلیارد دلار هزینه و کشتار شبانه روزی مردم مظلوم و بی دفاع غزه و لبنان، توانسته پنجاه هزار نفر را در یک سال جنگی به شهادت برساند. اما چندی پیش آماری هولناک از مسئولین مرتبط با و غلات منتشر شد که سالانه در کشور به خاطر بیماری های ناشی از می میرند!!!!!!(اینجا). البته پندار بنده این است که آمار واقعی بسی بیشتر از این است. نان و غذای کشور تحت نظارت استانداردهای سازمان تهیه می شود که تابع سازمان صهیونیستی بهداشت جهانی و است. به تصریح خود کارشناسان امر، یکی از اصلی ترین دلایل بیماری های گوارشی، جداسازی از آرد نانوایی هاست که در روایات ارزشمند ما بر آن تاکید شده. مصیبت اصلی این است که همه این جنایات به نام عِلم صورت می گیرد. آیا این که حداقل سی هزار نفر، آنهم در شرایط صلح، آنهم فقط به خاطر نان از بین رفته اند یک بحران امنیتی نیست؟ حضرت نبی الله الاعظم می فرمایند: بهترین غذای شما نان است(مکارم الاخلاق ج۱ص۱۶۷) و ما علاوه بر بازتعریف مفهوم جامع ، نیازمند تغییر جدی الگوی پخت نان نیز هستیم. این دقیقا همان کاری است که امام جامعه در دیدار با پیشکسوتان دفاع مقدس بر آن تاکید صریح داشتند: اجازه ندهید پرچم های نفوذ فرهنگی دشمن در در کشور برافراشته شود، بویژه در وزارت بهداشت، آموزش و پرورش و... مطالعه بیشتر: الگوی پخت نان در خانه بسته جامع فقهی کشاورزی نظریه جامع امنیتی سِلم @besalamen_amenin
٠ ۱۸ آبان ۱۴٠۳/ سال چهارم تو در مورد من چی فکر کردی؟ من اصلا به تو فکر نمی کنم حاج آقا!!! یکی از تقسیم بندی های کاربردی که می توان در مجموعه آیات و روایات گرانقدر انجام داد، سه گانه تعریف، تصویر و تصمیم است. این نگاه در ادبیات ، بیان مبتنی بر نامیده شده. در واقع یکی از مهم ترین ویژگی های بیان هدایت آفرین این است که: اولا یک مسئله را تعریف، و در مرحله بعدی فواید و احیانا جوانب مختلف آن تعریف را تبیین کند. نهایتا مجموعه ای از تصمیم ها را برای عملیاتی کردن آن تعریف و رسیدن به آن فوائد ارائه کند. فی المثل ابتدا صلات را تعریف، سپس فواید آن را تشریح و نهایتا، مجموعه ای از اقدامات را برای و بر زمین نشاندن نماز ارائه کند. از منظر این رادار پیشرفته، بسیاری از کتابها و سخنرانی های دینی فاقد آفرینی حداکثری هستند. چرا که در بسیاری از موارد، هیچ تصمیم و برنامه کاربردی روی میز مخاطب نمی گذارند. یعنی دقیقا در مرحله ای که فرد آماده عملیات و ایجاد تغییر در زندگی است، او را بدون تصمیم پیشنهادی رها می کنند. در واقع مباحث خوبشان در حد مبانی نظری باقی مانده و امتداد اجتماعی عینی پیدا نمی کند. با این مقدمه یکی از مهم ترین و محوری ترین مفاهیم در تعریف انسان، کلمه است. خداوند متعال در کلام الله زندگی می فرمایند: ای انسانها شما فقیر و محتاج به خدایی هستید که غنی و بی نیاز است(١٥فاطر). مرحله دوم کار، بررسی و جوانب مختلف مخلوقی به نام انسان، مبتنی بر اين مفهوم است. از همه مهم تر سومین بخش یعنی تصمیم است. ما با چه برنامه ها و طرحهای عملیاتی می توانیم فقر و نیازهای ذاتی و تمام ناشدنی انسان را به سمت غنی مطلق، پُر و مدیریت کنیم؟ یکی از مسائل مهمی که از این نگاه استفاده می شود، قرین بودن انسان با اوست. اگر انسان مجموعه ای تمام ناشدنی از نیازهاست، بنابراین تمامی کارهای او برای رفع حاجاتی است که دارد. در یک جمله می توان گفت: انسان ها تنها و تنها به رفع نیازهایشان می کنند. با این مقدمه می توان نتیجه گرفت: تمامی قطع و وصلها در روابط انسانی، مبتنی بر مسئله رفع نیاز شکل می گیرد. هر کسی، مجموعه ای، مدیری، امام جمعه و جماعتی، کشوری یا تمدنی بتواند با تصمیم هایی که ارائه می دهد، بهتر، سریع تر، آسان تر و ارزان تر نیازهای جامعه انسانی را رفع کند، توانسته تفکر و اندیشه ها را جهت دهی و طبعا آن جامعه را به سمت و سوی دلخواه مدیریت کند. زمانی به عزیزی می گفتم: حاج آقا می دانید چرا کثیری از جوانان و نوجوانان از کنار ما می گذرند و کمترین احساس و ارتباطی نسبت ما ندارند؟ به این دلیل که من طلبه، اساسا هیچ نسبتی با رفع نیازهای او ندارم. نه حرف و طرحی برای ارائه می دهم، نه فکر و برنامه ای برای آینده اش دارم، نه پیشنهادی برای تسکین فوران نیازهای روحی جسمی او. وقتی نیازی رفع نمی کنی، پس کمترین جایگاهی در تفکرات و اندیشه ها آنها نخواهی داشت. وقتی به تو فکر نکنند پس نمی توانی اندیشه آنها را جهت دهی کنی و مدیریت. با این توضیحات ارزش جمله تمدنی و محوری حضرت روح الله در مشخص می شود که: حوزه‌‌ها و روحانیت باید و آینده‌ی جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عكس‌العمل مناسب باشند. (صحیفه نور ج۲۱ص۸۸) بسیار قابل تامل است که امام خمینی عظیم الشان، مدیریت تفکرات جامعه را در کنار رفع نیازها مطرح می کنند. اساسا هدف بنیادین چیزی جز برآوردن نیازهای جامعه در قالب یک جدید مبتنی بر قرآن و روایات نبوده. امام خمینی ره در این زمینه می فرمایند: من قبلاً نیز گفته‌ام جهان‌خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است كه ما نگوییم اسلام جواب‌گوی جامعه است... . هدف اساسی ما این است كه چگونه می‌خواهیم اصول محكم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده كنیم و بتوانیم برای جواب داشته باشیم. همه‌ی ترس استكبار هم ازین مسأله است كه فقه و اجتهاد جنبه‌ی عینی و عملی پیدا كند. (صحیفه نور ج۲۱ص۸۸) کتاب مسجد و اداره جامعه که حاوی چهل طرح کاربردی بر مبنای آیات و روایات گرانقدر ماست، پاسخی به این پرسش است. بر این اساس، مسجدی که برای رفع نیازهای مختلف اهالی طرح و برنامه دارد، به راحتی توان ارتباط گیری با مردم، هدایت و مدیریت آنها در جهت اهداف اسلامی را خواهد داشت. @besalamen_amenin