من با این شیطان چه کنم ؟!
یک شب شیخ مرتضی زاهد در نماز چند جا اشتباه در رکعت ها داشته معلوم بوده که حواسش جای دیگر است انگار که چیزی فکر او را به هم ریخته. سه چهار روز این طور بوده. تا اینکه عده ای از دوستان میرسند خدمت شیخ. حاج آقا تقی کرمانشاهی از شیخ می پرسد آقا شما حواس پرتی پیدا کردید.؟ ما نگران حال شماییم. او با آن حال زارش فرمود: راستش چند شب قبل حدیثی خواندم. حدیثی از رسول اکرم صلوات الله علیه. شیخ گفت: در آن حدیث پیامبر به امیر المومنین (ع) می فرماید: «یا علی به اندازه ای که تو با خوبیها و راههای هدایت آشنا هستی شیطان نیز به همان اندازه با همه بدیها و راههای گمراهی در زمین و آسمان آشنایی دارد ...» وسپس شیخ آرام زیر لب میگفت: من با این شیطان چه کنم؟!
حکایت خوبان ، شیخ مرتضی زاهد - ص153
📖 #فریبِ_عِبادَت
امیرالمومنین علیه السلام به کمیل فرمودند: ای کمیل شیفته کسانی که نماز طولانی می خوانند و مدام روزه می گیرند و صدقه می دهند و گمان می کنند که آدم های موفقی هستند مباش و فریب آنها را نخور ، زیرا ممکن است به این عبادات عادت کرده باشند یا بخواهند عمداً مردم را فریب دهند. ای کمیل شیطان وقتی قومی را دعوت به گناهانی مثل ، شراب خواری ، ریا و آن چه شبیه این گناهان است می نماید: عبادت زیاد را با طول رکوع و سجود و خضوع و خشوع، پیش آنان محبوب می گرداند. وقتی خوب آنها را به دام انداخت آنگاه آنان را دعوت به ولایت و دوستی پیشوایان ظلم و ستم مینماید. بحارالانوار، ج۸۱، ص ۲۲۹
آيا ياران زن امام زمان (عج) از جمله 313 یار خاص ایشان هستند؟
پاسخ :
مطابق برخى از روايات پنجاه نفرى كه از زنان در ركاب مهدى عليه السلام هستند از ميان 313 نفر از ياران خاص حضرتند:
جابر بن يزيد جعفرى ضمن حديث مفصلى از امام باقر عليه السلام در بيان برخى نشانه هاى ظهور نقل كرده كه فرمود: «و يجىء و الله ثلاثمائه و بضعة عشر رجالا فيهم خمسون امراءة يجتمعون بمكة ...(1)؛ به خدا سوگند! سيصد و بالاتر از ده نفر مى آيند كه پنجاه نفر از اين عده زن هستند و در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد ...».
از كلمه «فيهم» كه در روايات آمده استفاده مى شود كه اين 50 زن از جمله 313 نفرند. و تعبير به «رجلا» به جهت تغليب است. همان گونه كه در آيه تطهير ضمير «كم» كه براى جمع مخاطب مذكر است به كار رفته و به طور حتم حضرت زهرا سلام الله عليها نيز مشمول آيه است و اگر مقصود امام عليه السلام از وجود آن 50 زن همراهى آنان با آن 313 نفر بود بايد از تعبير «معهم» استفاده مى كرد نه «فيهم»
و اگر اشكال شود كه: پس چرا اسامى اين 50 نفر در بين نام 313 نفر نيامده است؟ در جواب میگوييم: با مراجعه به رواياتى كه اسامى ياران خاص حضرت مهدی (عج) را ذكر كرده اند پى مى بريم كه نام همه 313 نفر نيامده است و لذا ممكن است بقيه آنان از زنان باشند كه به جهت خاصى نام آنان برده نشده است.
پی نوشت: مجمع الزوائد، ج 7 ، ص 315؛ معجع الامام مهدى عليه السلام، ج 1، ص 500.
#دنیای_قضاوت_ها
در دنیای قضاوت ها تنها به این نکته توجه میشود که دیگران بر اساس نظر ما چگونه اند؟ فردی درترافیک جلوی ما بپیچد احمق است، ما جلوی دیگران بپیچیم زرنگیم. کسی جواب تلفن مارا ندهد بیمعرفت، ما جواب ندهیم گرفتاریم . فرد بلندتر از ما دراز است و کوتاه تر از ما کوتوله. فردی لیوان آب ما را واژگون کرد کور ، پای ما به لیوان دیگری بخورد شعور ندارد لیوان را سر راه قرار داده است. دنیای قضاوت ها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزش های خودمان.
روز بهلول مردی را دید که زار زار گریه میکرد به او گفت چه شده است . آن مرد گفت بازرگانی هستم که با مقدار پول به این شهر آمدم از ترس این پولم را گم نکنم آن را نزد عطار به امانت گذاشتم و به گشت و گذار مشغول شدم بعد از چند روز که پیش او آمدم میگوید کدام امانت!
بهلول گفت نشانی عطار را به من بده فردا یک ساعت مانده به اذان ظهر در مغاز ه عطار هستم تو هم بیا. بازرگان گفت من چه کار باید بکنم؟ بهلول گفت: وقتی مرا آنجا دیدی اصلا آشنایی نده و حرفی با من نزن به عطار بگو آمدهام امانت خود را بگیرم. بهلول فردا نزد عطار رفت و گفت خیال دارم که سفری به سرزمین خراسان داشته باشم. عطار گفت انشاءالله خیر است. بهلول گفت خودم نیز چنین امیدوارم و یک ناراحتی دارم و آن اینکه مقداری جواهر دارم که قیمت آن معادل سی هزار دینار طلا است. باید آن را جایی امانت بگذارم تا زمانی که برگشتم آن را پس بگیرم.
عطار چیزی نگفت ولی بهلول گفت در این شهر از هر کس پرسیدم امانتدارتر از شما کسی را معرفی نکردند. عطار گفت به دیده منت دارم که امانتدار شما باشم. بازرگان در آن موقع وارد مغازه شد بهلول کیسه سربستهای را روی پیشخوان گذاشت. بازرگان گفت عطار آمدهام امانتم را پس بگیرم . عطار که ترسید خیانت در امانتش افشا شود به شاگردش گفت کیسه این بازرگان در فلان جای انباری است آن را بیاور و به او بده. بازرگان امانتش را پس گرفت و از مغازه خارج شد و بهلول هم بعد از او خارج شد.
کتاب قصههای بهلول نوشته رضا شیرازی
حضرت موسي عليه السلام فقيري را ديد كه از شدت تهيدستي ، برهنه روي ريگ بيابان خوابيده است . چون نزديك آمد ، او عرض كرد : اي موسي ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكي به من بدهد كه از بي تابي ، جانم به لب رسيده است . موسي براي او دعا كرد و از آنجا (براي مناجات به كوه طور) رفت . چند روز بعد ، موسي عليه السلام از همان مسير باز مي گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتي بسيار اجتماع نموده اند ، پرسيد : چه حادثه اي رخ داده است ؟ حاضران گفتند : تا به حال پولي نداشته تازگي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويي نموده و شخصي را كشته است . اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند !
خداوند در قرآن مي فرمايد : اگر خدا رزق را براي بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مي كنند پس موسي عليه السلام به حكمت الهي اقرار كرد ، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود
ولو بسط الله الرزق لعباده في الارض
شوري : ۲۷
#دفتر_مَشقِ_زندگی
مثلهمیشه مشغول نوشتن بود که پدر صداش زد و دفتر مشقش رو كه خیلی تميز و مرتب بود نگاه كرد. پرسید چرا در دفتر كلمات زشت و ناپسند ننوشتی و اون رو #كثيف نكردی؟
پسر با تعجب جواب داد چون معلم هر روز دفتر رو نگاه می كنه و نمره ميده. پدر گفت پسرم دفتر زندگی خودت رو هم پاک نگهدار ، چون معلم هستی هر لحظه آن را #نگاه میکنه و به تو نمره ميده
📚
#توجه_به_حلال_و_حرام
در #مغازه سبزی فروشی مشغول کار شد، یک روز آمد و گفت دیگه نمیروم. پرسیدم چرا؟ گفت آدم درستی نیست سبزی ها را میریزه توی آب که سنگین تر بشه
بعد رفت داخل #لبنیاتی ،آنجا هم زیاد نماند. گفتم چی شد؟ گفت کم فروشی میکنه، جنس بد و خوب رو قاطی می کنه
از فرداش رفت سَرِ گُذَر برای بنایی، کم کم توی کارش جا افتاد و بعد از مدتی شاگرد هم میگرفت. دستمزدش هم از قبل بهتر شده بود. شهید عبد الحسین #برونسی به روایت مادر شهید
#صورتحساب_پدربزرگ
یکی از غذاخوری های بین راه ، سر در ورودی با خط درشت نوشته بود : شما در این مکان #غذا میل کنید، ما پولش را از نوه شما دریافت خواهیم کرد
رانندهای باخواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد و #ناهار مفصلی سفارش داد و نوش جان کرد
بعد از خوردن غذا سر خود را انداخت پایین که از غذاخوری بیرون برود ، که دید خدمت گزار با صورت حسابی بلند بالا جلوش سبز شده. با #تعجب گفت: مگر شما ننوشته اید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟
خدمت گزار با لبخند گفت : چرا قربان، ما #پول غذای امروز شما را از نوهتان خواهیم گرفت ، ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست. الهیکه دل همتون شاد باشه
#چرا_دو_سجده_در_نماز؟
موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: در شب معراج خداوند به رسول خود امر كرد كه وضو بگيرد و نماز بخواند. پيامبر #وضو گرفت و تكبيرة الاحرام گفت ، حمد و سوره را خواند و ركوع رفت و به دستور خدا سر به #سجده گذاشت و تسبيح خدا كرد
پس از برداشتن سر بدون اين كه خدا #مجدداً دستور سجده بدهد پیامبر به خاطر عظمت و جلالت خداوند سر به سجده گذاشت و خدا را تسبيح نمود. به همين خاطر خداوند امر فرمود همه در نماز در هر ركعتی دو سجده نمايند. صدوق، علل الشرايع، ج ۲، ص۳۱، ح۳
امام صادق علیه السلام فرمود : معنای سجده اول اين است كه #نمازگذار می گويد : منها خلقنی ؛ يعنی از زمين مرا آفريدی و وقتی سر بلند می كند ، می گويد : منها اخرجتنا ؛ از خاك خارجم كردی
سجده دوم که میرود میگويد: و اليها تعيدنا ؛ به سوی زمين ما را برگرداندی و وقتی سر بلند می كند ، در واقع می گويد: و از زمين بيرون مان ميسازی و منها تخرجنا . صدوق ، #علل_الشرايع
#خانم_ها_نخوانند ...
میخوام یک چیزی بگم فقط خواهشاً خانم ها نخونند . آقایون محبت کنید بخوانید
بعضی از آقایان انگار هنوز دارند داخل #غار زندگی می کنند، وقتی وارد خانه میشوند یه دادی میکشند که کل خانه می لرزه بعد هم لم میدهند روی مبل و پشت سر هم به خانم خونه دستور می دهند و نق میزنند
فکر می کنند که #کُلفَت گرفتند و باید با زبان زور با زنشون حرف بزنن. انگار خدا زن رو خلق کرده که تمام و کمال در خدمت مرد باشه و هیچی نگه ...
#خداوند چهارده قرن پیش فرموده با زن خونه به طور شایسته رفتار بکن. وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف. و با آنان ، بهطور شايسته رفتار كنيد! سوره نساء آیه۱۹
#در_آرزوی_نگاهی_نو
وقتی اتوبوس در ایستگاه ایستاد پدر با فرزندانش سوار اتوبوس شد. بچهها سر و صـدای زیادی راه انداختـه بودند و مسافرها هم کلافه و عصبانی بودند و حرص می خوردند.
یکی از همسفران به پدر گفت چرا بچه ها اینقدر #شلوغ می کنند . پدر گفت این بچه ها یک ساعته که مادرشان را از دست داده اند و خبر ندارند ، من به بچه ها گفتم اونها رو به پارک می برم.
بعد از شنیدن حرف های پدر همه آرام شدند وسعی کردند به نوعی #کودکان را شاد کنند
در مکان دیگری: فردی وارد شهری شد و برای نماز به مسجد رفت ناگهان دید که #مکبر در حالت دراز کش است در بین نماز بسیار عصبانی شد وقتی نماز تمام شـد دید که مکبر خـودش را روی زمین می کـشد. آری آن مکبر فلـج بود. عزیزان من سریع قضاوت نکنیم