eitaa logo
مقاومت تا ظهور منجی
410 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢آیت الله بهجت اینگونه بود... برای بچه‌ها چند تا جوجۀ خریده بودم. آقا دوست داشتند بچه‌ها به‌جای عروسک، از حیوانات کوچک نگهداری کنند. وقتی فهمید، دائم می‌گفت: «مواظبشان باشید، بهشان رسیدگی کنید.» جدی هم می‌پرسید؛ می‌گفت: «اموراتشان باید تأمین شود.» جعبۀ مقوایی کوچکی درست کرده بودیم و جوجه‌ها را در آن گذاشتیم. زمستان از ترس سرما، جعبه را آوردیم داخل و آن را گذاشتیم گوشۀ اتاق. تا از در آمد، اول پرسید: «به اینها داده‌اید؟!» بعد هم گفت: «شاید آنجا دلشان گرفته باشد. درِ جعبه را باز کنید بیایند توی اتاق، یک گشتی بزنند!» یک روز دیگر را گذاشته بودیم بیرون، باخبر شد. گفت: «شاید امشب نزدیک صبح هوا سرد بشود، چرا اینها را بیرون گذاشتید؟ شاید هم گربه ببردشان.» گفتم: «خب شاید خدا اینها را برای گربه خلق کرده باشد؛ گربۀ چه باید بخورد؟» طوری نگاهم کرد که انگار آن گربه می‌خواهد انسانی را بخورد! رفت آنها را و آورد و گذاشت گوشۀ اتاق. 📚این بهشت، آن بهشت، ص٣٩و۴٠؛ بر اساس خاطرۀ حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•. .: . .: . .: @besamtaramesh
یکی از غذاخوری های بین راه ، سر در ورودی با خط درشت نوشته بود : شما در این مکان میل کنید، ما پولش را از نوه شما دریافت خواهیم کرد راننده‌ای باخواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد و مفصلی سفارش داد و نوش جان کرد بعد از خوردن غذا سر خود را انداخت پایین که از غذاخوری بیرون برود ، که‌ دید خدمت‌ گزار با صورت‌ حسابی بلند بالا جلوش سبز شده. با گفت: مگر شما ننوشته اید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟ خدمت گزار با لبخند گفت : چرا قربان، ما غذای امروز شما را از نوه‌تان خواهیم گرفت ، ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست. الهی‌که دل همتون شاد باشه