eitaa logo
مقاومت تا ظهور منجی
410 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بعضی ﻭقتها ﺣﻖ ﺁﺩﻣﻮ ﻧﺎﺣﻖ ﻣﯽ‌کنند، ﺍﺫﻳﺖ ﻣﯽ‌ کنند ، ﺍﻟﮑﯽ ﺗﻬﻤﺖ ﻣﯽ‌ ﺯنند ، ﺑﺮﺍﺕ ﭘﺎﭘﻮﺵ ﺩﺭﺳﺖ می کنند ، ﻣﺪﺭﮎ ﺳﺎﺯﯼ می کنند ﻭ ﺗﻮ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ‌ ﮐﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﯽ ﺍﺯ ﺣﻘﺖ ﮐﻨﯽ ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﯽ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﺣﻘﺖ ﺿﺎﻳﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﻳﻦ مواقع ﻳﻪ ﺁﻳﻪ رو به یاد بیار، ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺨﻮﻧﻴﺶ، ﻧﺠﺎﺗﺖ ﻣﯽ‌ ﺩﻩ، ﺩﻳﺮ ﻳﺎ ﺯﻭﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﻩ. ﻟﺎ ﺗَﺤْﺰَﻥْ ﺇِﻥ ﺍﻟﻠﻪَ ﻣَﻌَﻨﺎ ، ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ، ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ. ﺁﻳﻪ ۴۰ سوره ﺗﻮﺑﻪ
هنگامی كه به خداوند گفت من از چهار طرف جلو، پشت، راست و چپ انسان را گرفتار و گمراه می‏ كنم. اعراف آیه ۱۷ فرشتگان کردند شیطان که از چهار سمت بر انسان مسلّط است پس چگونه انسان نجات می ‏یابد... خداوند به آنان فرمود راه‌ بالا و پایین باز است ، راه بالا و راه پایین سجده و بر خاک افتادن است بنابراین كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سَری بر آستان مقدس او بساید می ‏تواند شیطان را طرد كند...
تو آینه به خودت نگاه کردی؟ یه جفت چشم قشنگ داری . چشمای خوشگلی که اگه اون ها باشی ، هفتاد هشتاد سال راحت برات کار میکنن... این دو تا تیله ی رنگارنگ، خیلی چیزا دیدن... مگه نه؟! فقط خودت و خدا میدونین چیا دیده... اصلا به ما چه!! این تیله ها یه سیم کشی دارن به قلبت. گاهی وقتا میشه که با این دو تا مروارید، یه شوک فشار قوی میفرستی برا اون قلب بی زبون... رفیق! مواظب قلبت باش ، برق فشار قوی اذیتش می کنه . سیاهش میکنه. اگه خیلی سیاه بشه دیگه نمیشه کاری براش کرد ، میسوزه
انگلیس چند وقت پیش اسناد سوخته سال‌های دور سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا را منتشر کرد در یکی از این سند ها ، در با سنجش حماقت مردم ، مربوط به سال ۱۳۲۸ آمده که خزینه ای در شوش بوده که بسیار آب کثیف و متعفنی داشت مأموری انگلیسی از سازمان اطلاعات مخفی بریتانیا خود را به کوری میزند و در حضور مردم ساده آن زمان از آب گندیده می خورد و به چشم هایش می مالد و ادعا می کند که شفا پیدا کرده است بعد از این موضوع مردم برای به خزینه هجوم میبرند و با نوشیدن آب آلوده و مالیدن آن بر سر و صورت خود از آن شفا طلب می کنند در پایان این سند نوشته است: حماقت مردم هنوز به حدی هست که تا سال‌ها می شود آنها را داد و سوارشان شد.
داود رقی نقل می‌کند : من در حضور امام جعفر صادق علیه السّلام بودم که امام خواست. هنگامی که آب را آشامیدند ، حالت گریه به آن حضرت دست داد و چشمانش پر از اشک شد. سپس به من فرمود: خدا قاتل امام حسین علیه السّلام را لعنت کرده است، هیچ بنده ای نیست که آب بیاشامد و قاتل امام حسین را کند ، مگر اینکه خدا صد هزار حسنه در نامه عملش می‌نویسد و صد هزار گناه او را محو کرده و صد هزار درجه برایش بالا می‌برد و گویا چنین شخصی صد هزار غلام آزاد کرده است و خداوند فردای قیامت او را در حالی محشور می‌ کند که قلبش و آسوده است کامل الزیارات ، صفحه ۱۰۶ بحارالانوار ، جلد۴۴ ، صفحه ۳۶۸ اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‏
راه غلبه بر نفس اماره ، محاسبه است. بعضی از اولیاء خدا یک دفتری همراه خود داشتند و هر کاری که می کردند می نوشتند ، در آخر روز هم نشسته و کارهای خود را می کردند که ما در این روز چه کردیم ، چه مقدار اطاعت خداوند متعال را نمودیم ، چه مقدار سرپیچی و نافرمانی کردیم رسول اکرم صل الله علیه و آله فرمود: انسان نخواهد بود ، تا این که به حساب نفس خود برسد ؛ شدیدتر از حسابرسی شریک با شریکش و مولی با بنده اش . بحار الأنوار ، جلد ۷۲
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله خبر شهادت و مصائبی که علیه السلام دچار آن می شود را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داد ، خانم گریه شدیدی کرد و عرض کرد: پدر جان! چنین مصائبی در چه زمانی رخ می‌ دهد؟ فرمود: در آن زمان که من و تو و علی در دنیا نیستیم! حضرت زهرا شدیدتر شد و گفت: پدر جان! پس چه کسی برای حسین گریه خواهد کرد و چه کسی متصدی عزاداری وی خواهد شد؟ پیامبر فرمود: فاطمه جان! زنان امتم بر زنان و مردانِ ایشان بر مردان اهل بیت من گریه خواهند کرد، و همه ساله هر گروهی پس از دیگری عزاداری را تجدید می‌ کنند هنگامی که روز قیامت فرا رسد ، تو زنان امت و من مردان آنان را شفاعت خواهیم کرد. هر یکی از ایشان که در مصیبت حسینم گریه کند ، ما دست او را می‌ گیریم و وارد بهشت می‌ کنیم فاطمه جانم! هر چشمی فردای قیامت است ، غیر از چشمی که در مصیبت حسین گریه کند ، زیرا صاحب آن چشم خندان و مژده نعمت‌ های بهشت به وی داده خواهد شد . بحار الأنوار ، ٤٤/٢٩٣
شخصی از اهل سنت ﺑﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﺍﻣﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﻣﻨﺒﺮ پایین ﻣﯽ آﻣﺪ، ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﻠﯽ ﻏﻠﻮ می کنید ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﯾﺪﺍﻟﻠﻪ می گویید! ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﺍﻣﯿﻨﯽ فرمود: ﺍﮔﺮ ﻋُﻤَﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﮔﻔﺖ ﺳﺨﻦ ﻋُﻤﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ. ﻋﻼﻣﻪ امینی رحمت الله علیه ، ﺳﺮﯾﻊ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ کتاب‌های ﺍﻫﻞﺳﻨﺖ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺻﻔﺤﻪ ﺍی از آن ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﺭ آﻥ ﺑﻮﺩ: ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﯼ مشغول ﻃﻮﺍﻑ ﮐﻌﺒﻪ بود؛ ﺩﺭ همین مکان مقدس ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻣﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﺎﻣﺸﺮﻭﻋﯽ ﮐﺮﺩ و علی علیه السلام ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ، ﺿﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﮐﺮﺩ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻧﺰﺩ ﻋﻤﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ. ﻋُﻤﺮ بن الخطّاب به او ﮔﻔﺖ: ﻗَﺪ ﺭَﺍﯼ ﻋَﯿﻦُ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺿَﺮَﺏَ ﯾَﺪُ ﺍﻟﻠّﻪ ، ﺧﺪﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﺯﺩ منابع: ﮐﻨﺰ ﺍﻟﻌﻤﺎﻝ، ﺝ۵، ﺹ۴۶۲ ، ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺩﻣﺸﻖ، جلد۱۷، ﺹ۴۲، ﺟﻮﺍﻫﺮ ﺍﻟﻤﻄﺎﻟﺐ، ﺝ۱، ﺹ۱۹۹، ﺟﺎﻣﻊﺍﻻﺣﺎﺩﯾﺚ، ج۲۶،ﺹ۲۹
آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی مشهور به صاحب عروه یک کفن برای خودش خریده بود. در حرم علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته ، سپس در حرم امام حسین علیه السلام زیارت عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بودند. ایشان برای صله ارحام عازم یزد شد و در این سفر ،کفن را با خودش به یزد برد. در شب اول ورودشان به یزد ، در منزل یکی از دختران خود استراحت می کنند. حضرت علیه السلام به خواب ایشان آمده و فرمود یکی از دوستان ما فوت کرده و در یزد منتظر کفن است. ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود. ایشان بیدار می شود و می خوابد. دوبار دیگر این رؤیا تکرار می شود! ایشان لباس پوشیده به یزد می رود و می بیند شخصی فوت کرده ، او را غسل داده ، روی سنگ نهاده ، منتظر کفن هستند... تا ایشان با کفن در دست میرسد ، می گویند: کفن را آوردند. مرحوم یزدی از آنها می پرسد: شما کی هستید؟! می گویند: همان آقایی که به شما فرموده کفن بیاورید ، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم. مرحوم یزدی می پرسد: این شخص کیست؟ می گویند: او شخصی به نام است ، یک فرد معمولی! ولی عاشق امام حسین بود. در هر کجا مجلسی به نام امام حسین برگزار می شد ، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد.
شخصی، روزی به مهمانی بزرگی رفت. هنگام غذا خوردن فرا رسید. زاهد از عادت همیشگی غذا کمتر خورد. بعد از غذا ، نوبت خواندن رسید مشغول نماز شد، اما بر خلاف همیشه، نماز را طولانی به جا آورد. پس از آنکه به خانه خود رسید ، از همسرش طعام خواست پسرش با سوال کرد : مگر در مهمانی به اندازه کافی غذا نخوردی؟ پدر گفت: کم خوردم تا آدم پرخوری جلوه نکنم و برای روزهای آینده برای خود موقعیتی کسب کنم پسر با شنیدن شرح ریا کاری پدر به او گفت: پدر جان! نمازت را نیز کن که چیزی نخواندی که به کار آید
حضرت ولیعصر عجل الله تعالی‌ فرجه الشریف در نامه ای به شیخ مفید می فرمایند: سعی کنید اعمال شما طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید. امر قیام ما با اجازه خداوند به طور ناگهانی انجام خواهد شد و دیگر در آن هنگام توبه فایده‌ ای ندارد و سودی نبخشد. عدم التزام به دستورات ما ، موجب می‌ شود که بدون توبه از دنیا بروند و دیگر ندامت و نفعی نخواهد داشت. بحارالانوار ، جلد ۳ ، صفحه ۱۷۵
کاش عاقبت بدی‌ هایمان را در همین دنیا می‌ دیدیم تا کار به نکشد . مثلا ما فکر می‌ کنیم یک نگاه حرام چیز کوچکی است در حالی که در تفسیر نمونه آمده وقتی جوانی در زمان پیامبر با زنی روبرو شد و با چشم او را دنبال کرد ، صورتش به دیوار خورد و با جسمی که در دیوار بود ، خون بر سرو سینه‌ اش ریخت سریع نزد پیامبر خدا رفت و ماجرا را گفت. در همین حین ملک وحی جبرئیل نازل و آیه زیر را آورد : قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ . به مؤمنان بگو چشم‌ هاى خود را از به نامحرمان فرو گيرند و دامان خود را از بى‌ عفّتى حفظ كنند باز هم دم آن جوان گرم که هنوز آیه نیامده فهمید کارش اشکال داشته و در همین دنیا هم نشانه‌ های عذابش را دیده ؛ به داد ما برسد که ده‌ ها برابر گناه می‌ کنیم و عین خیال‌ مان هم نیست و فقط دیگران را گناه کار میدانیم