هدایت شده از سخنرانی های عالی
#دکتری برای #خواستگار_دختری رفت😍، ولی #دختر او را رد کرد 😢😢و گفت به #شرطی قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید😳!
آن #جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد 😞و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس میشست..
حالا #دختری که خیلی دوستش دارم♥️ شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است.به نظرتان چکار کنم🤔🤔!!
استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی.جوان به منزل رفت و..
ادامه داستان رو تو کانال زیر ببینید😱😱👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3935371281Cd13c109209
#چشم_چرانی_کوچک
کاش عاقبت بدی هایمان را در همین دنیا می دیدیم تا کار به #قیامت نکشد . مثلا ما فکر می کنیم یک نگاه حرام چیز کوچکی است در حالی که در تفسیر نمونه آمده وقتی جوانی در زمان پیامبر با زنی روبرو شد و با چشم او را دنبال کرد ، صورتش به دیوار خورد و با جسمی که در دیوار بود ، خون بر سرو سینه اش ریخت
#جوان سریع نزد پیامبر خدا رفت و ماجرا را گفت. در همین حین ملک وحی جبرئیل نازل و آیه زیر را آورد : قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ . به مؤمنان بگو چشم هاى خود را از #نگاه به نامحرمان فرو گيرند و دامان خود را از بى عفّتى حفظ كنند
باز هم دم آن جوان گرم که هنوز آیه نیامده فهمید کارش اشکال داشته و در همین دنیا هم نشانه های عذابش را دیده ؛ #خدا به داد ما برسد که ده ها برابر گناه می کنیم و عین خیال مان هم نیست و فقط دیگران را گناه کار میدانیم