eitaa logo
مقاومت تا ظهور منجی
409 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سخنرانی های عالی
برای رفت😍، ولی او را رد کرد 😢😢و گفت به قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید😳! آن در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد 😞و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس میشست.. حالا که خیلی دوستش دارم♥️ شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است.به نظرتان چکار کنم🤔🤔!! استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی.جوان به منزل رفت و.. ادامه داستان رو تو کانال زیر ببینید😱😱👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3935371281Cd13c109209
هدایت شده از  تبلیغات پر بازده هادی
⭐️ شب هنگام محمد باقر میرداماد _جوان در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه وارد اتاق شد و در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید. دختر پرسید :شام چه داری؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌ای از اتاق خوابید. 🌟صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد مأموران، شاهزاده خانم را پیدا کرده و همراه طلبه جوان نزد شاه بردند، شاه که از کار میرداماد عصبانی بود. 🌟پرسید:چرا شب به ما اطلاع ندادی؟....... شاه دستور داد تحقیق شود که آیا این جوان مرتکب خطایی شده یا نه؟ 🌟داستان کامل در کانال زیر شده 👇 👇 https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d