✨﷽✨
#پندانه
🌼مراقبت داریم تا مراقبت
✍مردی مادر پیرش را سالیان سال مراقبت میکرد و زندگی خویش بر خود تباه کرده بود.
روزی بزرگی را گفت:
به گمانم در دنیا من تنها فرزندی باشم که مادرم مرا هفت سال مراقب بود تا بزرگ شوم، ولی من بیست سال است که او را در سن پیری مراقب هستم که اتفاقی برای او نیفتد.
آن بزرگ گفت:
تو بیست سال است مادر خود را مراقبی؛ مراقبت تو انتظاری برای مرگ اوست. ولی مادرت هفت سال مراقب تو بود و در انتظار رشد و بزرگی و کمال تو!
پس بدان تو هرگز نمیتوانی زحمات مادر خود را
@Dastan1224
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠
ما غافلیم
روبهروی خوابگاه دانشگاه صنعتیشریف (خیابان زنجان) تعدادی از خونههای قدیمی و مخروبه وجود داشت که به ذهنمون هم نمیرسید کسی توی این خونهها زندگی کنه.
یه روز مصطفی دستم رو گرفت و برد کنار یکی از خونهها. اونجا یه اتاق خرابهی نمناک رو دیدم که به جای در، پرده جلوش آویزون بود؛ یه لامپ معمولی هم جلوی در روشن بود. این درواقع محل زندگی یه مادر، با سه تا بچهی قد و نیم قدش بود. مصطفی با ناراحتی گفت: "ببین اینا چهطوری دارن زندگی میکنن! ما ازشون غافلیم."
بعد تعریف کرد که چند وقته بهشون سر میزنه و برنج و روغن براشون میبره. وقتی هم خودش نمیتونه کمکی بکنه، چند تا از بچهها رو میبره تا اونا کمک کنند.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
یادگاران22، ص22
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠
@Dastan1224
#دفن_غریبانه_با_چاشنی_جنون_کتک!
🌷دو نفر از اسرا که در کاروان ما بودند، به دلیل تشنگی و جراحات وارده شهید شدند و از عراقی ها اجازه گرفتیم که آنها را دفن کنیم. آنها مانند بیمارانی که جنون کتک زدن و آزار دیگران را دارند گفتند: به شرطی اجازه میدهیم که کتک بخورید.
🌷من و دو نفر از برادران این شرط را قبول کردیم. پس از تحمل ضربات کابل و باتوم آن دو شهید را در یک قبر کوچک قرار دادیم و مقداری خاک روی آنها ریختیم. مدارکی که از آن دو برادر به دست آوردیم و یکی پاسدار وظیفه ای بود به نام کرامت پورحسینی و دیگری یک برگ مرخصی داشت به نام نادر رستمی که ظاهرا اهل مراغه بود.
🌹خاطره ای به یاد شهیدان معزز، کرامت پورحسینی و نادر رستمی
راوی: آزاده سرافراز
@Dastan1224
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍️حضرت موسی (ع) در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس که کلاه رنگارنگی بر سر داشت نزد موسی (ع) آمد. وقتی که نزدیک شد کلاه خود را (به عنوان احترام) از سر برداشت و مؤدبانه نزد موسی (ع) ایستاد. حضرت موسی گفت: تو کیستی؟ ابلیس جواب داد: ابلیس هستم.
موسی (ع) پرسید: تو ابلیس هستی؟!! خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند. ابلیس گفت: من آمدهام بخاطر مقامی که در پیشگاه خدا داری، بر تو سلام کنم. موسی (ع) پرسید: این کلاه چیست که بر سر داری؟ ابلیس پاسخ داد: با (رنگها و زرق و برقهای) این کلاه، دل انسانها را میربایم.
موسی (ع) پرسید: به من از گناهی خبر بده که اگر انسان آن را انجام دهد، تو بر او پیروز میشوی و هر کجا که بخواهی افسار او را به آنجا میکشی. ابلیس گفت: سه گناه است که اگر انسان گرفتار آن شود، من بر او چیره میگردم: (اِذا اَعجَبَتهُ نَفسُهُ، وَاستَکثَرَ عَمَلَهُ، و صَغُرَ فِی عَینِهِ ذَنبُهُ)
🔸1) هنگامی که انسان خودبین شود و از خودش خوشش آید.
🔹2) هنگامی که او عمل خود را بسیار بشمرد.
🔸3) زمانی که انسان گناه در نظرش کوچک گردد.
@Dastan1224
♻دلسوزی ملک الموت برای دو نفر♻
💚روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی رحم آمد؟
عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:
اولی روزی دریا 🌊طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی⛵️ غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت.
دومی هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات و💰 ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد
وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب🐎 پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم
آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد.
💟در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام میرساند و میفرماید:
به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ،
⚫️در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت میدهیم ولی آنها را رها نمیکنیم ‼️
📗[جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه 330]
@Dastan1224
💠 داستان حضرت شهربانو دختر یزد گرد سوم
🧕مادر امام سجاد (ع) به نام شهر بانو، یکی از دختران یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی بود، حضرت شهربانو پس از فتح ایران به دست سپاه اسلام، به صورت اسیر وارد مدینه شد!
امام باقر(ع) فرمودند: وقتی دختر یزدگرد را (شهربانو) به اسیری گرفته و وارد مدینه کردند، دختران مدینه برای تماشایش جمع شده بودند.
هنگامی که وارد مسجد شد از پرتوش درخشان گشتند(کنایه از اینکه حاضران در مسجد با دیدن جمال او، شاد و شگفت زده شدند)
عمر به او نگریست، او رخسار خود را پوشید و به فارسی گفت« اف بیروج بادا هرمز» ( وای! روزگار هرمز سپاه شد) عمر(که زبان فارسی را نمی دانست) گفت: آیا این دختر به من ناسزا می گوید؟ سپس متوجه او شد تا او را بفروشد.
امیر المومنینی (ع) به عمر گفت: تو این حق را نداری، اختیار انتخاب را به خودش واگذار کن، هر مردی را او به شوهری برگزید، مهریه اش را از سهم بیت المال همان مرد، حساب کن.
عمر رای علی (ع) را پذیرفت و به شهربانو اختیار داد، شهر بانو جلو آمد و دستش را به شانه امام حسین (ع) نهاد، علی (ع) به او فرمود: نامت چیست؟ او پاسخ داد: جهانشاه.
حضرت فرمود: بلکه نا م تو شهر بانویه باشد، سپس به حسین (ع) فرمود: « یا ابا عبدالله لیلدن لک منها خیر اهل الارض»
ای حسین! حتماً از این دختر، بهترین شخص روی زمین، برای تو متولد می شود 1 .
حضرت علی (ع) از شهر بانو پرسید:« از پدرت در حادثه فیل سواران (و شکست سپاه ایران) چه سخنی را به خاطر داری؟» شهربانو در پاسخ گفت: به خاطر دارم که پدرم درآن هنگام می گفت:« هرگاه ارده خداوند برچیزی غالب شد، همه آرزو در برابر آن خوار گشته و ناکام گردد، و هرگاه مدت عمر و شوکت به پایان رسید، مرگ خواهد رسید و چاره ای جز تسلیم شدن در برابر آن نیست.»
🌺حضرت علی (ع) فرمودند:« براستی پدرت چقدر نیکو سخن گفته است، همه امور در برابر مقدرات الهی خوار و تسلیم می گردند، تا آنجا که وقتی اجل فرا رسید، بر تدبیر و خواهشهای انسان، چیره و پیروز گردد.»
@Dastan1224
تحدیر(تندخوانی)جزء۲۸ قرآنکریم - <unknown>.mp3
3.99M
تندخوانی جزء بیست و هشتم قرآن کریم
با صدای استاد معتز آقایی.
•
🔴 ماجرای جیب خالی #رهبر_انقلاب
💠 همسر #رهبر_انقلاب در اوایل زندگی یک روز صبح به شوهر خود میگویند برای #ظهر چیزی نداریم فکری بکن! رهبر انقلاب موقع ظهر در کوچه پس کوچههای منتهی به مدرسه نواب یادشان آمد که همسرشان چه سفارشی کرده است. ایشان میگویند: "من دست کردم داخل #جیبم. جیبهای بالا که هیچ نداشت جیب پایین حدود چهار ریال یا چهار ریال و دهشاهی بود بیاختیار #خندهام گرفت و گفتم الحمدلله واقعاً هیچی نداشتم این طور نبود که مثلاً بتوانم بروم از فلان کس بگیرم یا از توی بانک بردارم نه. نه یک ریال #ذخیره نه یک امکان ... در چنین مواقعی خیلی به من فشار میآمد."
💠 روزی نبود که رهبر انقلاب دغدغه معاش نداشته باشند. همیشه #مقروض بودند و اعداد این دیون دائم افزایش مییافت. گاه اگر #منبری میرفتند و صاحب مجلس کرامتی نشان میداد صرف پرداخت قرضها میشد. در این مورد ایشان میگویند: "باز هم #پولم تمام میشد باز هم وضع زندگیام همانطور بود."
@Dastan1224
🔰 #کلام_شهید | #نیت
🔻شهید ابراهیم هادی: از خدا خواستهام همیشه جیبم پُر پول باشدتا گره از مشکلاتِ مردم بگشائیم.
هر كس به خدا توكل كند، خداوند هزينه او را كفايت میكند و از جايى كه گمان نمیبَرَد به او روزى میدهد.- كنزالعمال
@Dastan1224
🔴 اوضاع و شرایط قبل از ظهور، در منطقهٔ خاورمیانه...
🌕 يکی از حوادث قبل از ظهور، افزايش و تداوم قتل و غارت در ميان مردم، به خصوص در منطقه خاور ميانه است. اين مسئله، باعث ترس همگانی، سلب آسايش و سختی برای همه میشود.
🔹 عبدالله بن سنان روايت كرده است كه امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
«يَشْمَلُ اَلنَّاسَ مَوْتٌ وَ قَتْلٌ حَتَّى يَلْجَأَ اَلنَّاسُ عِنْدَ ذَلِكَ إِلَى اَلْحَرَمِ فَيُنَادِي مُنَادٍ صَادِقٌ مِنْ شِدَّةِ اَلْقِتَالِ فِيمَ اَلْقَتْلُ وَ اَلْقِتَالُ صَاحِبُكُمْ فُلاَنٌ.»
مرگ و کشتار، مردم را فرا میگيرد تا اينکه مردم درآن وقت به حرم الهی پناه میبرند. در آن هنگام خبر دهنده راستگويی به دليل شدت کشتار، ندا میدهد: برای چه قتل و کشتار؟! امامتان فلانی است»
🔹 در حديثي ديگر، امام رضا علیه السلام فرمودند: «قُدَّامَ هَذَا اَلْأَمْرِ قَتْلٌ بُيُوحٌ قُلْتُ وَ مَا اَلْبُيُوحُ قَالَ دَائِمٌ لاَ يَفْتُرُ.»
پيش از اين امر، کشتار بيوح است». پرسيدم: بيوح چيست؟ فرمود: «دائم لا يفتر دائمی است و قطع نمیشود». يعنی قبل از ظهور، کشتار و غارتی دامنگير مردم میشود که تمامی ندارد.
🔹 امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«الباقر علیه السلام: وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ وَ هُوَ أَنْ یَقْتُلَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ کُلُّ هَذَا فِی أَهْلِ الْقِبْلَهًِْ.»
شما یکدیگر را خواهید کشت و تمام این اعمال در میان اهل قبله (مسلمانان) صورت میگیرد.
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۹۶
📗الغيبة (للنعمانی) ج ۱، ص ۲۶۷
📗بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۲
📗قرب الإسناد ج ۱، ص ۳۸۴
📗تفسیر اهل بیت(ع)، ج۴، ص۴۲۲
📗بحارالأنوار، ج۹، ص۲۰۵
📗القمی، ج۱، ص۲۰۴
➥ | شیخ احمد ڪـافی
@Dastan1224
اعلام معجزه ای عجیب در نزدیکی قبر مطهر حضرت ابوالفضل
خواندن توضیحات شیخ عباس 74 ساله، که 36 سال خادم حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) بوده است، در مورد راز جریان آب در اطراف قبر علمدار کربلا خالی از لطف نیست.
وی گفت: قبلا دو چشمه در سرداب مطهر وجود داشت که از 400 سال قبل که آب لولهکشی نبود این آب مرتب میجوشید و از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج میشد که مزه و طعم آن آب از بهترین آب معدنی امروز هم بهتر بود و آن سرداب پله داشت مردم میآمدند و از آن آب به عنوان تبرک استفاده میکردند که آب در تابستان خنک و در زمستان گرم بود.
اما یک فرد از خدا بیخبر آمد به بهانه اینکه تَرَکی در دیوار حرم اباالفضل پیدا شده گفت، میخواهم آزمایش کنم این آب از کجا میآید و بعد آن دو چشم را کور کرد و هر چه تلاش کردند، آن دو چشمه احیا نشد.
اما بعد از دو ماه آب دوباره بالا آمد و به سرداب رسید و آن آب چشمهای کور شده را شفا میداد.از 50 سال قبل تا کنون این آب در یک سطح ثابت مانده و نه کم و نه زیاد میشود.
وی ادامه داد: شما به خوبی میدانید اگر آب به مدت 10 روز در یک جا بماند گندیده میشود، اما این آب با وجود اینکه در ورودی آن بسته شده مانند گلاب میماند و در اطراف قبر مطهر حضرت اباالفضل حلقه زده و همچنان بسیار تازه و معطر مانده است.
وی افزود: هم اکنون در بخش درب صاحبالزمان مرقد مطهر اباالفضل پنجره کوچکی قرار دارد که وصل به سرداب حرم است و اگر نگاه کنید از آن مرتب بوی گلاب میاید و این همان آبی است که متأسفانه خادمان کنونی در ورودی آن را و راه رسیدگی به سرداب را به روی زوار بستهاند.
این آب چند ویژگی دارد. اول اینکه اگرچه راکد است، هرگز رنگ و طعم آن از دست نرفته و گندیده نشده است.
ویژگی دوم آن که سطح آب بالاتر از قبر مطهر آقا ابوالفضل(ع) است آب از دیواره دور قبر به داخل نفوذ نمیکند./باشگاه خبرنگاران جوان
@Dastan1224