🌹#داستان_آموزنده
یکی از اقوام امام سجاد علیه السلام، نزد حضرت آمد و شروع به ناسزا گفتن کرد.
حضرت در جواب او چیزی نفرمود؛ هنگامی که آن شخص از آن مجلس رفت، حضرت به اهل مجلس فرمود: آنچه را که این شخص گفت شنیدید؛ الان دوست دارم که با من بیایید و برویم نزد او تا جواب مرا به دشنام او بشنوید.
آنان گفتند: ما همراه شما میآییم ولی دوست داشتیم که جواب او را میدادید.
حضرت حرکت کردند و این آیه شریفه را میخواندند: «آنان که خشم خود را فرو نشانند و از بدی مردم درگذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد».(آلعمران آیه134)
راوی این قضیه میگوید: ما از خواندن این آیه فهمیدیم که حضرت با او به خوبی برخورد خواهد کرد.
هنگامی که حضرت آمدند به منزل آن شخص رسید او را صدا زدند و فرمودند به او بگویید علی بن الحسین است.
چون آن شخص شنید که حضرت آمده، گمان کرد حضرت برای انتقام و جواب دادن دشنامها آمده است!
حضرت تا او را دیدند فرمودند: ای برادر تو نزدم آمدی و مطالبی ناگوار و بد گفتی، اگر آنچه از بدی گفتی در من است از خداوند میخواهم که مرا بیامرزد، و اگر آنچه گفتی در من نیست، خداوند ترا بیامرزد.
آن شخص چون این سخنان را شنید و برخورد امام را مشاهده کرد، میان دیدگان حضرت را بوسید و گفت: آنچه من گفتم در تو نیست، و من به این بدیها سزاوارترم.
@Dastanhaykotah
✨﷽✨
#پندانه
🔻داستان ضربالمثل "خرش از پل گذشت" چه بود؟
✍در زمان ناصرالدین شاه قاجار، پیرمردی اهل حنیفقان کنار رودخانه موردکی آسیاب آبی داشت که با آسیاب کردن گندم روزگار خوبی را میگذراند. پیرمرد یک گاو، هشت گوسفند و 40 درخت خرما و تعدادی مرغ داشت که در آن زمان وضع مالی خوبی بود. روزی، دزدی سوار خر خود بود که چند شتر و چند کیسه طلا را دزدیده بود و برای فرار از دست سربازان شاه به کلبه پیرمرد رسید.
دزد به پیرمرد گفت: میخواهم از رودخانه گذر کنم و اگر تو برای من یک پل درست کنی یک کیسه طلا به تو میدهم. پیرمرد که چشمش به کیسه طلا افتاد به رویاهایش فکر کرد که با فروختن طلاها، خانه بزرگی در شهر میخرد و ثروتمند زندگی میکند، برای همین قبول کرد. از فردای آن روز، پیرمرد شروع به ساختن پل کرد و درختان خرمای خود را برید تا برای ساختن ستونهای پل از آنها استفاده کند. روزها تا دیر وقت سخت کار میکرد و پیش خود میگفت دیگر به کلبه، آسیاب و حیوانات خود نیاز ندارم.
پس، هر روز حیوانات خود را میکشت و غذاهای خوب برای خود و دزد درست میکرد. حتی در ساختن پل از چوبهای کلبه و آسیاب خود استفاده میکرد، طوری که بعد از گذشت یک هفته ساختن پل، دیگر نه کلبهای برای خود جا گذاشت نه آسیابی. به دزد گفت: پل تمام شد و تو میتوانی از روی پل رد شوی. دزد به پیرمرد گفت: من اول شترهای خود را از روی پل رد میکنم که از محکم بودن پل مطمئن بشوم و ببینم که به من و خرم که کیسههای طلا بار دارد، آسیب نزند. پیرمرد که از محکم بودن پل مطمئن بود به دزد گفت: تو بعد از گذشتن شترها خودت نیز از روی پل رد شو که خوب خاطر جمع بشوی و بعد کیسه طلا را به من بده. دزد بلافاصله همین کار را کرد و به پیرمرد گفت: وقتی با خرم از روی پل رد شدیم تو بیا آن طرف پل و کیسه طلا را از من بگیر. پیرمرد قبول کرد و همانطور که دزد نقشه در سر کشیده بود اتفاق افتاد.
وقتی در آخر دزد با خر خود به آن طرف پل رسید پل را به آتش کشید و پیرمرد این سوی پل تنهای تنها ماند. وقتی سربازان پیرمرد را به جرم همکاری با دزد نزد شاه بردند، ناصرالدین شاه از پیرمرد پرسید جریان را تعریف کن.ذپیرمرد نگاهی به او کرد و گفت: همه چی خوب پیش میرفت فقط نمیدانم چرا وقتی خرش از پل گذشت، شدم تنهای تنهای تنها ...ضربالمثل خرش از پل گذشت از همین جا، شروع شد.
🔹نتیجه: توی زندگیت حواست باشه خر چه کسی رو از پل رد میکنی اگر کمی به این داستان فکر کنیم میبینیم که خیلی آموزنده است و ما خر خیلیها رو از پل گذراندیم که بعدش بهمون خیانت کردن.
@Dastanhaykotah
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : اتصالی بواسطه ایمان
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_شریفیان
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
@Dastanhaykotah
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 توصیه به خواندن دعای عظم البلا وانجام توبه
🎤 آیت الله بهجت
#سخنرانی_مذهبی
@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : ندایی که خیلی دوست دارم !
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی
@Dastanhaykotah
امام صادق (ع) فرمودند :
🌸نخستین چیزی که از بنده حسابرسی میشود نماز است ، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته میشود ، چنانچه نمازش رد شود بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد.
📚وسائل الشیعه ج۳ ص ۲۲
امام صادق (ع) فرمودند :
🌸فرشته مرگ ، شیطان را از کسی که مراقب نماز است دور میکند ، و شهادت بر وحدانیت خدا ، و رسالت پیامبر را در هنگام هولناک مرگ به او تلقین میکند.
📚وسائل الشیعه ج۳ ص۱۹
🌸✨ایت الله حق شناس ره میفرمود موقع اذان حضرت ملک الموت به شما نگاه میکنه ایا نماز اول وقت میخونین اگه اهل نماز اول وقت باشین زمانی که مرگ شما میرسه ملک الموت با شما مدارا میکند
@Dastanhaykotah
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹️ در مشکلات چه باید بکنیم؟
از کلام آیت الله بهجت رحمهاللهعلیه
#فیلم
#قالب_دوم
کمی
@Dastanhaykotah
🌹أهمّیت نماز توبه و استغفار🌹
آیةالله حاج سیّدمحمّدصادق حسینی طهرانی مدّظلّه العالی
🌱آقا رضوان الله تعالی علیه دربارۀ افرادی که وارد سلوک می شدند ولی نماز توبه و استغفار را نمی خواندند، می فرمودند: «این افراد نمی توانند بهره ای از سلوک داشته باشند، حتماً باید نماز استغفار را بخوانند.»
🌱نماز توبه، همین نمازی است که از رسول أکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در یکشنبۀ ماه ذوالقعدة الحرام وارد شده است.
🌱[بعد از نقل مفصّل روایت نماز توبه:]... این دربارۀ استغفار در روز یکشنبه این ماه بود. عنایت داشته باشید و این دستور توبه را انجام دهید؛ بعد از غسل و وضو در مکانی خلوت و با توجّه، این توبه را انجام داده و إن شاء الله امیدواریم از آثار و ثمرات این توبه بهره مند شوید.
📚«گلشن أحباب» ج ۴ ص ۵۳ و ۵۷
کمی
@Dastanhaykotah
تا رابطه ما با وای عصر(عج)قوی نشود کار ما درست نخواهد شد و قوت رابطه ما با ولی امر هم در اصلاح نفس است
کمی
@Dastanhaykotah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲فرازی زیبا از دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد (ع)
«خدای من! اگر وارد آتشم کنی، دشمن تو شاد میشود و اگر وارد بهشتم کنی، موجب سرور و شادمانی پیامبرت میشود و من به خدا قسم میدانم که تو شادمانی پیامبرت را بر شادمانی دشمنت ترجیح میدهی!
🎙#استادمسعودعالی
کمی
@Dastanhaykotah
💠 آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
کسی که زیاد استغفار کند 4 خاصیت دارد:
1️⃣ رهایی از غم و غصه
2️⃣ احساس امنیت
3️⃣ نجات از تنگناهای زندگی
4️⃣ زیاد شدن روزی
کمی تا
@Dastanhaykotah
📚#داستان_کوتاه
داستان زندگی بودا
در 500سال قبل از میلاد مسیح شاهزاده ای در هند زندگی میکرد به نام " سیذارتا گوتاما" که فرزند" شاه سیدوتا" بود , پدرش برای او سه قصر ساخته بود تا در هر فصل در یکی از آنها زندگی کند و خدمتکارانی برای او گمارده بود که حداکثر سنشان 30 سال بود. سیذارتا با یکی از زیبا ترین دختران سرزمینش ازدواج کرد , آنها فرزندی یافتند که نامش را" راهولا" به معنای زنجیر گذاشتند. سیذارتا آدمی بود بی درد ,مرفه ,وهمیشه زندگی اش در مسیر افقی (خواب و خور وخشم و شهوت)در حرکت بود ,ولی همیشه چیزی در وجودش میجوشید و نجوا میکرد که: سعادت حقیقی و ماندگار چیست؟
تا اینکه یک روز پنهانی از قصر بیرون آمد, دید مردی با عصا راه می رود. پرسید:چرا او این قدر خمیده؟ گفتند: او پیر است پرسید: پیری چیست؟ برایش توضیح دادند (زیرا مستخدمین او همه جوان بودند واو پیری را درک نمی کرد) روز دیگر از قصر بیرون آمد ,دید دو نفر زیر بغل کسی را گرفته اند و او را لنگان لنگان می برند .سوال کرد:این چیست؟ گفتند : این شخص بیمار است! پرسید: بیماری چیست؟ برایش توضیح دادند. روز دیگر که از قصر بیرون آمد. مردی را دید که در صندوق چوبی گذاشته اند و اورا سوار بر دست میبرند. پرسید: چگونه است حال این مرد؟ در جواب گفتند : او مرده است . پرسید :مرگ چیست؟ گفتند: مرگ قدرت مطلقی است که همه را در آغوش میگیرد بدون زمان مشخصی! پرسید :حتی به سن وسال هم توجه نمی کند؟ گفتند:نه!
سیذارتا گوتاما بر خود لرزید و گفت: اگر بیماری و مرگ هر لحظه در کمین است , وپیری آرام آرام از راه میرسد , چه حاصل از این زندگی که به خواب و خور بگذرد! بلافاصله قصر را ترک کرد و به زیر درخت سیبی در تپه ای خلوت خرامیدو برای همیشه زندگی اشرافی خود را بدرود گفت وبه اعتکاف و تفکر پرداخت .دیر زمانی نگذشته بود که به قله ی رفیع آگاهی و اشراق رسید و پیرامونش را شاگردانش فرا گرفتند. به این بهانه پیروانش ,شاهزاده سیذارتا گوتاما را "بودا" به معنی" از خواب بیدار شده " نامیدند.
آنگاه بودا در طول تاریخ , تندیس آگاهی انسان شد!
منبع: نوشته ی #محمود_نامنی
@Dastanhaykotah