#سیم_خاردار
یک نفر باید داوطلب میشد که روی سیم خاردار دراز بکشید تا بقیه از روی آن رد شوند ، یک جوان فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید.
همه رد شدند جز یک پیرمرد
گفتند: «بیا!»
گفت:« نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!»
چسبیدن به سیم خاردار کجا و چسبیدن به این دنیا کجا ....😔
#شهدا_شرمنده_ایم 🌷
@emammahdimontazerethastimz
با ویلچر آوردنش کنار قطعهای که مزار پسرش بود. بخاطر ارتفاع قبرها، نمیشد با ویلچر حرکت کنه. دور دستاش دستمالی پیچید و چهاردست و پا ، با کلی زحمت و نفس نفس و با تمام وجود ، از بین قبرها عبور میکرد. به مزار پسرش که رسید، خودش رو انداخت روی قبر و سنگ رو در آغوش گرفت
#شهدا_شرمنده_ایم
نشر با ذکر #صلوات🌹
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴صدای ماندگار از تیمسار خلبان «منوچهر محققی»
🔹خانمم زنگ زد که بچهمون داره میمیره، بیا ببین چیکار میتونیم بکنیم.
🔹گفتم هر روز جلوی چشم من ۲ هزار نفر میمیرن اگر بخوام بیام این ۲هزار نفر میمیرن.
#شهدا_شرمنده_ایم