🎯#مسابقه 3 (#تجدید_خاطرات_اربعین)
📍یکی دیگر از خاطرات ارسال شده توسط اعضاء کانال با چاشنی #طنز
2️⃣ ولیزاده:
نزدیک غروب بود و ما همچنان به راهمان ادامه می دادیم. تا اینکه به موکب امام رضا علیه السلام رسیدیم.
آنجا تسبیح های تبرکی و چای #زعفران با نبات میدادند.
چایی ها راخوردیم و مسیر را ادامه دادیم. احساس کردیم؛ در طول مسیر اتفاقات خندهداری رخ میداد و برای حفظ روحیه هم گاهی با هم شوخی میکردیم.
ولی بعد از خوردن چای زعفران احساس کردیم که به خاطر اتفاقات کوچک هم خیلی داریم میخندیم.
دیگه یواش یواش داشتیم مطمئن میشدیم که #زعفران اثر خودش رو گذاشته😂
درهمین حال به یک موکب رسیدیم که سینه مرغ و نان میدادن. من که خیلی گرسنه بودم به همراهانم گفتم بریم «#شینه» مرغ میدن!
اونا به من چندلحظه ای نگاه کردن😳 وزدن زیرخنده وگفتند: «تو
خودت برو «#شینه» مرغ بگیر بخور.😂
دیگه برامون قطعی شد که «زعفران» اثر خودش رو گذاشته😂
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🆔 @mahdimotahari