شيعتي مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذكروني (شيعيان من! هنگامي كه آب گوارا نوشيديد، مرا ياد كنيد.)
اَوْ سَمِعْتُم بِغَريبٍ اَوْ شَهيدٍ فَانْدُبُوني (و يا هنگامي كه از غريبي يا شهيدي خبري شنيديد، بر من ندبه كنيد.)
منسوب به سیداالشهدا
ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/3578658829C1f72395f25
تلگرام
@besharat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ورود نمادین کاروان اسرای کربلا به شام -کربلاییهای یزد
ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/3578658829C1f72395f25
تلگرام
@besharat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زینب زینب زینب ، کانون وفا زینب
ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/3578658829C1f72395f25
تلگرام
@besharat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین قدم
حامد زمانی
ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/3578658829C1f72395f25
تلگرام
@besharat_ir
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
🌹 اسارت افتخار زینب و رمز ماندگاری قیام عاشورا 🌹
🌟 پس از حادثه کربلا حضرت زینب (س)، حدود یک سال و شش ماه زندگی کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبری بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبری (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت.
✨ سخنرانی قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومی شد. وی در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مینازید و میگفت: "کار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟!" با شهامت و شجاعت وصف ناپذیری گفت: جز زیبایی چیزی ندیدهام. شهادت برای آنان مقدر شده بود. آنان به سوی قربانگاه خویش رفتند به زودی خداوند آنان و تو را میآورد تا در پیشگاه خویش داوری کند».
💫 آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب (س) با شهامت تمام، برادر زادهاش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستی او را بکشی مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.
☀️ کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومی را دگرگون نماید. جلسهای یزید به عنوان پیروزی ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریده حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوبدستی به صورتش میزد، زینب کبری (س) با سخنرانی خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.
🌺 در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پی تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخی حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخی دیگر گفتهاند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال 62 هجری درگذشت3،4".
3- لهوف، ص 218؛ مقرم، مقتل الحسین، ص 324؛ ارشاد، ج2، ص 144.
4- ارشاد، ص 116 117؛ بحار الانوار، ج 45، ص 117.
ایسنا
ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/3578658829C1f72395f25
تلگرام
@besharat_ir
ورود کاروان اسرای کربلا به شام
از جمله دردناکترین برهههای زندگانی اهل بیت امام حسین(ع) دوران اسارت آن بزرگواران در شهر شام بود، آنان در دوران اسارت خود در شام سختیها و مصایب فراوانی متحمل شدند که رنج آن کمتر از رنج میدان نبرد کربلا نبود. هم چنان که آمده است پس از ماجرای کربلا، شخصی از حضرت سجاد (ع) پرسید که دشوارترین مصیبت شما در کجا رخ داد؟ حضرت سه بار فرمود: «الشام! الشام! الشام!». این گفتار کوتاه به خوبی گویای عمق مصایب آنان در این سرزمین است.
سید مصطفی موسوی اصل
ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/3578658829C1f72395f25
تلگرام
@besharat_ir
#چرا_مختار_در_کربلا_نبود؟
مختار با لشکر خود، از راه شط به سوی کوفه در حرکت بود. در میانه راه شرطه های ابن زیاد راه را بر او بسته و خواستار تسلیم شدن او شدند.
مختار با وساطت بن حریث، تنها به کوفه بازگشت. وقتی چشم ابن زیاد به مختار افتاد، عصای خود را محکم به صورت مختار کوبید، به طوری که از نـاحیه یک چشم صدمه دید. ابن زیاد کمی آرام گرفت و دستور داد مختار را به زندان افکنند.
امام حسین(ع) در دوران حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) قسمت اول
دوران نسبتاً کوتاه خلافت امیر مؤمنان علی(ع) همراه با وقایع و رخدادهای مهمی در تاریخ اسلام بوده است. در طول ایام خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) که چهار سال و نه ماه به طول انجامید امام حسین(ع) به همراه برادر گرامیشان امام حسن(ع)، همواره همراه و یار و یاور پدر بزرگوارشان بوده و به مانند سربازی شجاع و جان برکف در صحنههای گوناگون سیاسی - اجتماعی عصر خلافت امیرالمؤمنین(ع) ایفای نقش نمودند. در مصادر تاریخی و روایی شیعه و سنی به بخشی از این حضورها اشاره شده است که از جمله این موارد میتوان به حضور آنان در وقایع مهمی چون جنگهای جمل و صفین و نهروان اشاره داشت.[1]
اولین موردی را که مورخان در کتب خود از حضور امام حسین(ع) در ایام خلافت امیرالمؤمنین(ع) بدان اشاره داشتهاند، سخنرانی آن حضرت(ع) هنگام بیعت مردم با علی(ع) به عنوان خلیفه است. نقل شده علی(ع) هنگامی که به عنوان خلیفه جلوس کرد و مردم جهت بیعت با او در مسجد اجتماع کردند، عمامه پیامبر(ص) بر سر و ردای پیامبر(ص) بر دوش و کفش پیامبر(ص) به پا و شمشیر پیامبر(ص) بر دوش، به مسجد آمد. از منبر، بالا رفت و استوار بر آن نشست. سپس از فرزندانش حسن(ع) و حسین(ع) خواست تا به منبر بروند و به ایراد سخن بپردازند. پس از سخنرانی کوتاه امام حسن(ع)، امام حسین(ع) از منبر، بالارفت و پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر(ص)، فرمود: "ای مردم! از جدّم رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: «علی(ع)، شهر هدایت است، پس هر کس به آن در آید، نجات مییابد و هر کس جا بماند، هلاک میشود." سپس از منبر پایین آمد و مورد استقبال گرم پدر قرار گرفت؛ علی(ع) به سوی او رفت و او را به سینهاش چسباند و وی را بوسید.[2]
دومین موردی را که موجبات یاد امام حسین(ع) در ایام خلافت امیرالمؤمنین(ع) را در کتب مورخان فراهم آورده، حضور حضرت(ع) در جنگ جمل است.[3] در این جنگ امام حسین(ع) در کنار برادرانش امام حسن(ع) و محمد بن حنفیه و به همراه تنی چند از مهاجران و انصار سپاه امام علی(ع) را در حرکت به سوی بصره همراهی میکردند.[4] در این جنگ حسنین(ع) با شجاعت تمام پیشدستی کردند تا پرچم را به دست بگیرند؛ اما امام علی(ع) به جهت خوف از جان فرزندان پیامبر(ص) آنان را از این کار برحذر داشتند و پرچم را به دست محمد بن حنفیه دادند.[5] سپس به آنان فرمودند: «انما دفعت الرایه الی اخیکما و ترکتکما لمکانکما من رسول الله(ص)؛ بدرستی که پرچم را به دست برادرتان-محمد بن حنفیه- دادم و شما را از آن برحذر داشتم از اینرو که شما دارای مقام ارجمندی در نزد رسول خدا(ص) هستید.»[6] در این جنگ امیرالمؤمنین(ع) پس از به صف کردن سپاه خود، فرماندهی جناح راست لشکر را به امام حسن(ع) و فرماندهی جناح چپ لشکر را به امام حسین(ع) سپرد.[7]
منابع :
[1]-ابنعبدالبر؛ الأستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1992، ج3، ص939 و العسقلانی، ابنحجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415، ج2، ص69.
[2]-شیخ صدوق؛ التوحید، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1398ق، صص307-308؛ دیلمی، حسن بن ابیالحسن؛ ارشاد القلوب، قم، شریف رضی، 1412، ج2، ص376 و شیخ صدوق؛ الامالی، کتابخانه اسلامیه، 1362ش، صص344-345.
[3]-البغدادی، ابنحبیب؛ المحبر، تحقیق ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دارالآفاق الجدیده، بیتا، ص293.
[4]-ابنعبد البر، پیشین، ج3، ص939 و البغدادی، ابنحبیب؛ پیشین، ص292.
[5]-الدینوری، ابن قتیبه؛ الامامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، 1990، ج1، ص95؛ طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الامم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1967، ج4، ص514؛ و البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1974، ج2، ص241.
[6]-معتزلی، ابن ابی الحدید؛ شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404، ج9، ص111.
[7]- شیخ مفید؛ الجمل، کنگره شیخ مفید، قم، 1413، ص348؛ خلیفه بن خیاط؛ تاریخ خلیفه بن خیاط، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1995، ص111؛ ابنعساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، 1415، ج14، ص187 و الذهبی؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، 1993، ج3، ص485؛
نویسنده سيد علي اكبر حسيني
پژوهشکده باقرالعلوم
ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/3578658829C1f72395f25
تلگرام
@besharat_ir
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
🌹 اسارت افتخار زینب و رمز ماندگاری قیام عاشورا 🌹
🌟 پس از حادثه کربلا حضرت زینب (س)، حدود یک سال و شش ماه زندگی کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبری بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبری (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت.
✨ سخنرانی قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومی شد. وی در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مینازید و میگفت: "کار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟!" با شهامت و شجاعت وصف ناپذیری گفت: جز زیبایی چیزی ندیدهام. شهادت برای آنان مقدر شده بود. آنان به سوی قربانگاه خویش رفتند به زودی خداوند آنان و تو را میآورد تا در پیشگاه خویش داوری کند».
💫 آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب (س) با شهامت تمام، برادر زادهاش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستی او را بکشی مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.
☀️ کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومی را دگرگون نماید. جلسهای یزید به عنوان پیروزی ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریده حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوبدستی به صورتش میزد، زینب کبری (س) با سخنرانی خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.
🌺 در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پی تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخی حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخی دیگر گفتهاند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال 62 هجری درگذشت3،4".
3- لهوف، ص 218؛ مقرم، مقتل الحسین، ص 324؛ ارشاد، ج2، ص 144.
4- ارشاد، ص 116 117؛ بحار الانوار، ج 45، ص 117.
ایسنا
ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/3578658829C1f72395f25
تلگرام
@besharat_ir
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
متن سخنرانی حضرت زینب (س) در شام (1)
متن عربی این خطبه که در لهوف آمده است این چنین است:
«فقامت زینب بنت علی ـ علیه السّلام ـ و قالت: الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله اجمعین. صدق الله کذلک یقول: «ثم کان عاقبة الذین اساءا السوی ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤون» (سورة روم، آیة 10). اظننت یا یزید ـ حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاماء ـ ان بناء علی الله هواناً و بک علیه کرامة!! و ان ربک لعظیم خطرک عنده!! فشمغت بانفک و نظرت فی عطفک، جذلا مسرورا، حین رایت الدنیا لک مستوسقة، و الامور متسقة و حین صفالک ملکنا سلطاننا، فمهلا مهلا، انیست قول الله عزوجل: «و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین» (سوره آل عمران، آیة 178).
عین متن لهوف در کتاب ابو مخنف نیز وارد شده است و ترجمة آن از ابومخنف چنین است:
«زینب دختر علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ برخاست و گفت: «سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و همة خاندان او باد. راست گفت خدای سبحانه که فرمود: «سزای کسانی که مرتکب کار زشت شدند زشتی است، آنان که آیات خدا را تکذیب کردند و به آن ها استهزاء نمودند.» ای یزید آیا گمان می بری این که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای، پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته تر. آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را «گمان نکنند آنان که کافر گشته اند این که ما آنها را مهلت می دهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه ایشان را مهلت می دهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک»
باشکاه خبرنگاران جوان
ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/3578658829C1f72395f25
تلگرام
@besharat_ir
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
متن سخنرانی حضرت زینب (س) در شام (2)
متن عربی این خطبه که در لهوف آمده است این چنین است:
امن العدل یابن الطلقاء تخدیرک اماء ک و نساءک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟! قد هتکت ستورهن، و ابدیت وجوهَهُنَّ، تحدوبهن الاعداء من بلد الی بلد، و یستشرفهن اهل المنازل و المناهل، و یتصفح وجوههن القریب و البعید، و الدنی و الشریف، لیس معهن من رجالهن ولی، و لا من هماتهن حمی، و کیف ترتجی مراقبة من لفظ فوه اکباد الاذکیاء، و نبت لحمد بدماء الشهداء؟! و کیف یستظل فی ظللنا اهل البیت من نظر الینا بالشنف و الشنآن و الإحن و الاضغان؟! ثم تقول غیر متاثم و لامستعظم: فاهلوا استهلوا فرحا. ثم قالوا: یا یزید لا تشل.
عین متن لهوف در کتاب ابو مخنف نیز وارد شده است و ترجمة آن از ابومخنف چنین است:
آیا این از عدالت است ای فرزند بردگان آزاد شده (رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ ) که تو، زنان و کنیزگان خود را پشت پرده نگه داری ولی دختران رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ اسیر باشند؟ پرده حشمت و حرمت ایشان را هتک کنی و صورتهایشان را بگشایی، دشمنان آنان را شهر به شهر ببرند، بومی و غریب چشم بدانها دوزند، و نزدیک و دور و وضیع و شریف چهرة آنان را بنگرند در حالی که از مردان و پرستاران ایشان کسی با ایشان نبوده و چگونه امید می رود که مراقبت و نگهبانی ما کند کسی که جگر آزادگان را جویده و از دهان بیرون افکنده است، و گوشتش به خون شهیدان نمو کرده است. (کنایه از این که از فرزند هند جگر خوار چه توقع می توان داشت) چگونه به دشمنی با ما نشتابد آن کسی که کینه ما را از بدر و احد در دل دارد و همیشه با دیدة بغض و عداوت در ما می نگرد. آن گاه بدون آن که خود را گناهکار بدانی و مرتکب امری عظیم بشماری این شعر می خوانی:
فاهلوا و استهلوا فرحاً ثم قالوا یا یزید لا تشل
باشگاه خبرنگاران جوان
@besharat_ir