eitaa logo
دوستانه
362 دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
11.9هزار ویدیو
341 فایل
بشتابیم سحر نزدیک است. *کپی مطالب با ذکر صلوات برای ظهور، آزاد است*
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مکتب جهانی اسلام
اینا دیگه کین؟ به ساحت مقدس #سیدالشهداء و به #مراجع عظام در لباس #هنر و #دین و #سیاست #توهین میکنند و دم از دین و دفاع از #مرجعیت هم می زنند از اون انگلیسی هم‌کمترید پست فطرت ها! #خاتمی #مهناز_افشار #مولاوردی #مایکل_براون #شبیری_زنجانی به #کانال_خط_شکن_بپیوندید.👇 Join🔜 @Khatshekan1🙏
بسم الله الرحمن الرحیم لطفا این پیام را در گروه ها بفرستید هموطن با گرانی شاهد پیام های دعوت به تجمع و تظاهرات هستیم دقیقا از هر تجمع عمومی ، منافقین استفاده میکنن و مدیریتش میکنن تا تبدیل به آشوب و کشتار بشه. حتی عده ای برای این روزها آموزش دیدن و در شلوغی ها به افراد شلیک میکنن. تفنگشون میتونه یه چیزی شبیه گوشی موبایل یا کمربند یا هرچیزی باشه. از اجتماعات دور بشید. پروژه کشته سازی در دستور کار سرویسهای جاسوسی بیگانه توسط افراد مزدور داخلی هست. هدف از گران کردن بنزین ایجاد همین شورش ها هست تا بتونن قدرت سیاسی خودشون رو تجدید کنن. دقت کنید روحانی دور آخر ریاستش هست لاریجانی میدونه دیگه رای نمیاره خاتمی ممنوع التصویر هست کروبی حصر میرحسین حصر خانواده هاشمی هم به دلیل فساد اقتصادی کنار زده شدن عده زیادی در دولت با روح الله زم همدست بودن بنابراین برای ماندن در قدرت نیاز به یک شورش دارن. هموطن شاهد بودیم که تا حد ممکن گرانی بوجود اوردن تا کشور رو به نابودی بکشن اما طرحشون در سال ۹۶ شکست خورد. بازهم گرانی بوجود اوردن و حالا تیر آخرشون گرانی بنزین هست هوشیار باشید اکثریت مجلس فعلی حاصل لیست تکرار هست اکثریت این مجلس با دولت همدست هستن پس انتظار نداشته باشید که مجلس روحانی رو استیضاح کنه. با انتخابات درست ، جوانان مومن رو به مجلس بفرستید تا دولت رو کنترل کنن. برادر و فرزندان سران دولتی در حال محاکمه یا در زندان هستن روند خوبی در قوه قضاییه شروع شده بعضی ها در دولت دارن عمدا به مردم فشار میارن تا هرج و مرج و تباهی به بار بیاد پس تنها راه قانونی مقابله با فشارهای این دولتمردان ، انتخابات مجلس هست. هوشیار باشید و نسبت به هر کمپین تظاهرات و شورشی بدبین باشید سختی ما فقط چند ماه باقیمانده از دوره این مجلس هست. خود خدا هم بعد از توصیه به راه حق میگه همدیگر رو به صبر دعوت کنید(سوره مبارکه عصر رو بخونید) این نیز بگذرد ولی مهم یکپارچگی و پایندگی کشورمون هست. ان شاءالله ✅ کانال استاد علی اکبر رائفی پور 👇 @aliakbareraefipour
هدایت شده از سم درصد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گرچه من کاره ای نیستم جناب آقای ؟!! بابت هر آه و‌ناسزایی که مردم بابت به کل مسئولین نظام می دهند، باید هم به مردم پاسخگو باشید و هم خون شهدا. اینقدر فیلم های را باز نشر می کنیم تا همه بیاد بیاورند مسبب اصلی ناکارآمدی هایشان چه جریانی بوده است. 💬 محمدسعید احدیان
🔻هیچ‌کس برای من هاشمی نمی‌شود! حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه در سال ۱۳۷۶ پس از آنکه رأی خود را به صندوق انداختند، در مصاحبه با خبرنگار صداوسیما فرمودند: که امروز، ان‌شاءالله رأی بیاورد و نامش از این صندوق‌ها بیرون بیاید، من با او همان‌طور رفتار خواهم کرد که در هشت سال گذشته با آقای رئیس‌جمهور، جناب آقای هاشمی رفسنجانی رفتار کرده‌ام. البته خب، برای شخص من، آقای هاشمی رفسنجانی نخواهد شد؛ اما امیدواریم برای ملت بشود و بتواند برای کشور همان‌طور شخصیتی باشد و همان‌طور تلاشی بکند و بلکه بیشتر و بهتر؛ چون باب رحمت الهی واسع است (۱۳۷۶/۰۳/۰۲). اما چرا رهبر حکیم انقلاب دربارۀ آقای رفسنجانی چنین جمله‌ای گفتند؟ حضرت آقا به این پرسش در جلسۀ پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه تهران‌ پاسخ گفتند 👇 🔸پرسش: در روز ، منظور شما از اینکه فرمودید "هیچ‌کس برای من مثل هاشمی نیست" چه بود؟ 🔹پاسخ رهبر حکیم انقلاب: علتش این است که از سال ۱۳۳۶ ــ یعنی چهل‌ویک سال ــ با من همکاری و رفاقت دارد. ، خیلی است؛ یعنی دوبرابر عمر شما. حالا تصادفاً نکتۀ جالبی وجود دارد. آن روزی که من این را گفتم، آقای که انتخاب نشده بود. عجیب است که آقای خاتمی هم اتفاقاً همین مقدار با من سابقه دارد؛ از سال سی‌وهفت. البته آن‌وقت ایشان کوچک بودند. سال ۱۳۳۷ که من می‌خواستم به قم بیایم، پدر ایشان، مرحوم آیةالله خاتمی ــ که مرد بسیار عزیز و بزرگی هم بود ــ مشهد بودند و ما با ایشان در آنجا آشنا شدیم. ایشان و برادرانشان، پانزده، شانزده‌ساله بودند؛ من هم سنّاً خیلی از آنها بزرگ‌تر نبودم ــ پنج، شش سال بزرگ‌تر بودم ــ لیکن در آن سنین، پنج، شش سال کاملاً مشخص است. با ایشان هم سابقۀ زیادی داریم. به‌هرحال، الان وضع خوب است. الان رئیس‌جمهورمان کاملاً به ما نزدیک است و الحمدلله روابط فیمابین، بسیار خوب و صمیمی است (۱۳۷۷/۰۲/۲۲). 👈 طبق تصریح خود حضرت آقا، علت آن جملۀ ایشان تنها و تنها با آقای رفسنجانی بوده، ولاغیر! ✍️ 🇮🇷 @Modafeonline 👈
. 🟦 رییسی، نگاهی به‌من انداخت و‌ لبخندی زد و گفت: خیلی عجیبه یه لک هم تو پرونده‌ات نیست، یعنی حتا خانم‌بازی هم نکرده‌ای؟! (نقش ابراهیم رییسی در نجات عباس معروفی از اعدام) سرانجام روز ۱۹ آذر ۱۳۷۰ بازجویم حکم توقیف موقت گردون را به دستم داد. از آنجا مستقیم به اداره مطبوعات ارشاد رفتم و آقای مدیرکل گفت کاری از دستش ساخته نیست. بعد به شرکت تعاونی مطبوعات رفتم و برای اولین بار با محسن سازگارا مدیرعامل شرکت تعاونی مطبوعات آشنا شدم. او آن‌روز خیلی با من حرف زد و گفت باید تلاش کنیم تا این حکم را بشکنیم. از یک‌سو او می‌دوید، از سویی حمید مصدق و از سوی دیگر خودم. یکی از غم‌انگیزترین دوره‌های زندگی‌ام همین ۱۸ماه تعطیلی گردون بود که همه رفت‌وآمدها، تلفن‌ها و ارتباط‌هایم قطع شد. یک‌باره احساس کردم چقدر تنها شده‌ام. نمی‌دانستم چه خاکی به سرم بریزم. تنها هر روز به من تلفن می‌زد و دلداری‌ام می‌داد. نامه‌نگاری، ملاقات، دیدار و گفت‌وگو هیچ‌کدام فایده‌ای نداشت تا اینکه قاضی پرونده‌ام در دادستانی انقلاب حکم مرا اعلام کرد: «اعدام». فروشکستم. حالا جز نگرانی از حکم اعدامی که قاضی‌ام داده بود، وزارت ارشاد هم کن‌فیکون شده بود. رفته بود. در همان زمان داشتم رمان «سال بلوا» را می‌نوشتم و این جمله جایی خودنمایی می‌کرد: «ما ملت انتظاریم!» و در انتظار سرنوشت گردون می‌سوختم. حکم اعدام را برداشتم و به طرف راه افتادم. او به من خبر داد که روزهای سه‌شنبه حجت‌الاسلام رئیسی، دادستان انقلاب، بار عام دارد و قرار شد که من از ساعت ۶صبح سه‌شنبه آنجا باشم. این سه‌شنبه رفتن‌ها، چندبار طول کشید و نوبت من نرسید، بار پنجم، ساعت۱۲ من توانستم آقای رئیسی را ببینم. در هر دیدار پنج نفر می‌توانستند به ترتیبِ شماره، وارد اتاق دادستان انقلاب شوند. نفر اول که آخوند پیری بود، به دادستان جوان و خوش‌تیپ انقلاب گفت اگر اجازه داشته باشد، بماند و به عنوان آخرین نفر با او خصوصی حرف بزند اما رئیسی قبول نکرد. گفت: بفرمایید! خودم را معرفی کردم. رئیسی کمی نگاهم کرد، با لبخند گفت: «همون عباسِ معروفیِ معروف؟» «بله همون کرکس شاهنشاهی! همون غول بی‌شاخ و دُم که هر روز کیهان می‌نویسه.» «شما بمونید. نفر بعدی؟» سه نفر بعدی هم مطلبشان را گفتند و رفتند. دادستان انقلاب گفت: «خب آقای معروفی، چه می‌کنید؟» «رمان می‌نویسم، کتاب چاپ می‌کنم. هر کار بشه! چون دفترم بازه اما گردون رو توقیف کردن.» «خب فکر می‌کنی چرا توقیف شده؟» «همکاران شما از من می‌پرسن چه جوری و با چه پولی این مجله رنگارنگ را منتشر می‌کنم؟» «این سؤال من هم هست.» «مجله روی پای خودش ایستاده، ۲۲هزار تیراژ داره.» «چند سالته؟» «۳۳سال» «این چیزهایی که درباره شما در روزنامه‌ها می‌نویسن، من فکر کردم بالای ۶۰سال رو داری.» آن‌وقت در کامپیوتر پرونده‌ام را نگاه کرد و گفت: «عجیبه! خیلی عجیبه! لک توی پرونده‌ات نیست.» گفتم: «می‌دونم. من حتی سمپات کسی یا چیزی نبوده‌ام.» با حیرت خیره‌ام شد و با خنده پرسید: «حتی خانم‌بازی هم نکرده‌ای!؟» گفتم: «نه! من زن و سه تا دختر دارم.» به پشتی صندلی‌اش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد. یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوش‌سیما و خوش‌تیپی است. گفت: «‌پریشب در قم منزل (یکی از علما) بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم. می‌خواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی بهم نداد. دلم می‌خواد بخونمش.» اتفاقاً نسخه‌ای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری!» ۳۰۰تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب می‌کنم! چرا این قدر راجع به شما بد می‌نویسن؟ امکانش هست فوری همه گردون‌ها را به من برسونید تا شخصاً مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟» گفتم: «با کمال میل. فردا میارم.» گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا!» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری!» و خواست که ناهار بمانم. تشکر کردم، یک دوره گردون را دادم و خداحافظی کردم. هفته بعد، پرونده‌ام به دادگستری ارجاع و گردون تبرئه شد. چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷. @tahlilvarasad