چیزی نگو تا نوحهخوان، بادِ صبا باشد
بگذار تاول، ترجمانِ ماجرا باشد
آخر رها کردم دلم را اوّلِ این راه
حیف است آهوبچّهای در تنگنا باشد
فتحُ الفتوحِ ما عمودِ آخرِ راه است
فرصت بده فرماندهی کشورگشا باشد
بسیار میآید پس از ما اربعینهایی
ای کاش خاکم کوزههای سرجدا باشد
صبحِ ازل این سوی ما، شامِ ابد آنسو
شاید جهان، راهِ نجف تا کربلا باشد
عاشق کجا را دارد الّا کوچهی معشوق
این اربعین آنجا نباشد پس کجا باشد؟
ای دل! مَضیفِ حضرتِ موعود نزدیک است
شاید دوای ما در این دارالشّفا باشد
اینک منم آن روسیاهِ رانده از درگاه
ای دوست! در بُگشای؛ شاید آشنا باشد...
#اربعین
#آرش_پورعلیزاده
با ما همراه باشید👇
@besooyetoo