📣 در ابتدای جلسهی درس خارج فقه بیان شد:
👈 سخنان رهبر انقلاب درباره #شفافیت_مسئولین با #مردم و عدم پنهانکاری
🔻 حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی صبح دوشنبه گذشته (۹۷/۰۷/۲۳) در ابتدای جلسهی درس خارج فقه خود، در توضیح «نامهی حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) خطاب به مسئولان و فرماندهان نظامی»(۱) برخی وظایف آنان را برشمردند و این نامه را به مثابه دستورالعملی برای همه مدیران نظام اسلامی دانستند و با اشاره به فرازهایی از این نامه گفتند:
🔹️ در منطق حکومت علوی اگر کسی به خاطر مسئولیتش دارای امتیاز و احترامی شد، این موضوع نباید #اخلاق و #رفتار او را با مردم تغییر بدهد و او را از #مردم دور کند.
🔹️ حضرت آیتالله خامنهای افزودند: #مسئولان نظام اسلامی بدانند #شکر_نعمت مسئولیتشان در این است که به بندگان خدا نزدیکی بیشتری پیدا کنند، با آنان نشست و برخاست کنند و نسبت به آنها #مهربانی و توجه بیشتری به خرج دهند.
🔸️ ایشان سپس به فراز دیگری از این نامه درباره موضوع شفافیت مسئولان پرداختند: «اَلا وَ اِنَّ لَکُم عِندِی اَن لَا اَحتَجِبَنَّ دُونَکُم سِرّاً اِلّا فی حَرب».
🔸️ ایشان در شرح این فراز از نامه حضرت علی (علیهالسلام) گفتند: «این نکتهی بسیار مهمّی است؛ این شفّافیّتی که حالا سر زبانها است که «آقا شفّاف، شفّاف»، در کلام امیرالمؤمنین است.
🔸️ بعضیها عادت کردهاند هر چیز خوبی که در جامعهی اسلامی است را نسبت بدهند به غربیها. واقعاً انسان تعجّب میکند از کوتهفکری بعضیها! #توجّه به مردم، آراء مردم، #اهتمام به مردم، میگوید «ما از غربیها یاد گرفتیم اینها را»؛... وقتی مراجعه به منابع اسلامی نمیکنید، وقتی کلمات #امیرالمؤمنین و رسول مکرّم اسلام را نمیخوانید، بلد نیستید، خب بله، از غربیها باید یاد بگیرید. میگویند بعضیها، میشنوید که «بله، این شفّافیّت را هم آنها به ما یاد دادند»؛ نخیر، شفّافیّت را امیرالمؤمنین یاد داده؛ میگوید حقّ شما بر من -یعنی حقّی که شما پیش من دارید- [این است که] هیچ رازی را از شما پنهان ندارم، هیچ حرفی را از شما پنهان نکنم، مگر در جنگ و مسائل جنگ و مسائلی که با دشمن طرف هستیم، اینجا نمیشود حرفها را زد؛ چون حرف را وقتی که گفتیم، شما شنفتی، دشمن هم میشنود. بله در این مسائل حرب -حرب، اعمّ از همین حرب بهاصطلاح نظامی و مانند اینها است- در مسائل امنیّتی، در مسائل نظامی، در مسائل گوناگونی که جنگ داریم با دشمن، مقابلهی با دشمن داریم، بله اینجا جای افشاگری نیست، جای شفّافیّت نیست، امّا در غیر اینها، در مسائل عمومیِ مردم، اَن لَا اَحتَجِبَنَّ دُونَکُم سِرّاً.»
🔺️ رهبر انقلاب بر این نکته تأکید کردند که: مسئولان جز در موارد نظامی، امنیّتی و اموری که با دشمن مقابله داریم، باید شفاف باشند و هیچ رازی را از مردم پنهان نکنند.
🔍 ۱. نامه ۵۰ نهجالبلاغه
💻 @Khamenei_ir
🔴 قابل توجه غربزده ها و رسانه هایشان:
صدام مراسم پیاده روی اربعین را ممنوع کرد و زائران را به گلوله بست ، امروز پیاده روی اربعین در جریان است.
رضا شاه مراسم عزاداری امام حسین را ممنوع کرد و عزاداران را به گلوله بست ، امروز مراسم عزاداری از بزرگترین اجتماع های ایران است
صدام کجاست؟
رضا شاه کجاست؟
#عبرت_بگیرید
+امین اسدی+
🔴🔅🔴🔅🔴🔅🔴🔅🔴🔅🔴
🆔 @besooyezohur
#حدیث
🔴غصه نخور کربلا نرفتی،آه که میتوانی بکشی
💠شخصی نزد امام صادق علیهالسلام رفت و پرسید: ما که نتوانستیم به کربلا برویم چه می شود؟
🌹فرمودند: روز اربعین چه کار می کنی؟ گفت: دلم متوجه قبر حضرت می شود...
🌷امام علیه السلام زیارت اربعین را به او آموزش داد و فرمود: حتی اگر از راه دور در این روز این زیارت را انجام دهی ،خداوند در این روز فرشتگانی در عالم دارد که معلق اند و صبح سحر روز اربعین می آیند و تا غروبش در زمینند .
✨هر جای عالم و هر کس در قالب این کلماتی که من گفتم یعنی زیارت اربعین، ارتباط دلی و قلبی برقرار کند ملائک می آیند و آن زیارت را بر می دارند و تا دم غروب نزد سیدالشهدا علیهالسلام می برند.
🌷 و حضرت سیدالشهدا علیهالسلام به ملائک امر می کند که بنویسید اینجا آمدند و زیارت کردند...
🌺 امام صادق علیهالسلام در ادامه فرمودند: غصه نخور که نرفتی، فقط در این روز دلت به یاد کربلا باشد و غم کربلا داشته باشی یعنی رفتی،آه که می توانی بکشی؟چه بسا این آه ثوابش بیشتر از آن زیارت می شود...
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
🆔 @besooyezohur
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
#همراه_با_کاروان_حسینی
🌷باسم رب الحسین🌷
🍂سر بر خاک گذاشته و بخواب رفته بودم،
☀️خورشید، خرامان خرامان از پس افق دیده بیرون کشید،
💧نسیم صبحگاه صورتم را نوازش داد،
💥و به تیغ گرما بخشِ خورشید که بر کربلا می تابید،
🌿چشم گشودم و بیدار شدم،
✍دیدم نوشته ای بر زمین کربلا حک شده است،
🌱نگاهم را به آن دوختم.
💚سیدالساجدین به دست خود بر قبر حسین نوشته بود،
"هذا قَبْرُ الحُسَیْنِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِب اَلَّذِی قَتَلُوهُ عَطْشاناً غَریباً".
«این قبر حسین بن علی بن ابیطالب است، که او را تشنه و غریب کشتند.»
💧اشک در چشمانم خانه کرد و یاد عطش و غربت روز عاشور در خاطرم زنده شد.
🌙دیشب که رسیدم، شب بود و تاریک، هیچ ندیدم،
⚡️از فرط خستگی و در اندیشۀ سرنوشت عبیدالله بن حُر جُعفی،بر قبر و تربت پاک سالار شهیدان آرمیده بودم.
🍃نفسی تازه کردم و نگاه چرخاندم،
🍂در جای جای دشت وسیع کربلا، هنوز نشان از روز حادثه بود،
🏴پرچم در اهتزازِ بالای قبر عباس، در مجد و شکوه خودنمایی می کرد،
🌴و یاران دگر در دل خاک، در پایین پای امام خُفته بودند.
🌾زن و مردی گویی از دل زمین جوشیدند و قد کشیدند،پیش آمدند، نزدیک شدند،
💧زن سوی قبر دوید، بر قبر فرو افتاد و گریست،
🍂مرد شرمگین و سر بزیر، با فاصله از قبر ایستاده بود،
🌿مرد بر خاک زانو زد و گریست،
⏳قدری گذشت، به او نزدیک شدم.
🔹گفتم : از مردمان کوفه ای؟
بیشتر گریست.
🔸گفتم : بر این مصیبت باید خون گریست.
گریه و مویه اش بیشتر شد.
🔹گفتم : تو برایم نا آشنایی، از خودت بگو.
🔸گفت : من از یاران امیرالمومنین علی بن ابیطالب در صفین بودم، در بازگشت از صفین،در کربلا فرود آمدیم، پس از اقامۀ نماز، علی بن ابیطالب مُشتی از این خاک را برداشت و بویید،
🔹گفت؛ خوشا بحال تو ای خاک، گروهی از تو محشور می شوند که بدون حساب وارد بهشت خواهند شد.
مرد، جمله را به پایان نبرده بود، گریه امانش را بُرید.
🔸گفتم : تعزیت بر تمام شیعیان و محبین آل الله.
🍂سر بر خاک گذاشت،گریه کرد و نالید.
🔹به آه و ناله گفت : خدایا توبه! خدایا توبه!
🔸گفتم : تو که در فراق او بی تابی، توبه ات از چه رو است؟
🔹گفت : در روز عاشورا، در سپاه ابن سعد بودم،حُر بن ریاحی که از سپاه جدا شد و به حسین پیوست،
🍃خاطرۀ بازگشت از صفین، و کلام علی در خاطرم نشست،
🐪بر شتر نشستم و اندکی بعد از حُر، سوی حسین آمدم،آنچه را از علی شنیده بودم برایش بازگو کردم.
💚حسین گفت؛ حال با ما هستی یا علیه ما؟
باز گریه امانش را بُرید و مجال ادامۀ سخن نداد.
لحظه ای گذشت و قدری آرام شد.
🔹گفت : به حسین گفتم، نه با شمایم نه بر شما!
دختران و همسرم در شهر تنهایند و من نگران حالشان.
💙حسین گفت؛ پس به جایی برو که کشته شدن ما را نبینی و صدای دادخواهی ما را نشنوی،
🙏سوگند به خدایی که جان حسین در دست اوست، هرکس استغاثه ما را بشنود و ما را یاری نکند،
🔥خداوند او را به روی در آتش جهنم می افکند.
گریه کرد و فریاد زد،
🔹گفت : ای وای بر من! وای برمن! او با زنان و کودکان خود به کارزار آمده بود،
اما من با عذر نابجا، بهانه آوردم، تنهایی زن و فرزند را دستاویز خود کردم، به او پشت کردم.
❌حسین را تنها گذاشتم و یاری اش نکردم.
ای وای برمن! ای وای برمن!
🔸پرسیدم : نامت چیست؟
🔹گفت : هَرثَمه بن ابی مسلم! و آن زن، همسر من است.
فریاد زد و گریست.
💜قلبم در التهاب و هراس از امتحان، بر دیوارۀ سینه ام می کوبید،
سرا پای وجودم می لرزید،
با او هم ناله شدم و گریستم، اما نه برای او،
💧بر خود گریستم و بر آیندۀ خود!
💫سخن زینب با کوفیان از خاطرم گذشت،
👈که گفت؛ ای مردمان حیله و نیرنگ،
نه پیمان تان را بهایی است و نه سوگندتان را اعتباری.
جز لاف، جز خودستایی، جز دشمنی و دروغ،
جز در عیان مانند کنیزکان تملق گویی و در نهان با دشمنان ساختن چه دارید⁉️
و من در هراس و اضطراب، سراپای وجودم می لرزید،
زبانم بند آمده بود و می ترسیدم،
مباد که من هم در حیات دنیا اینچنین باشم،
🚫مباد که سرنوشتم چنین باشد،
مباد که من هم مدیحه سرای او باشم، فقط در لاف و تملق،
نه پیمانم را با او بهایی،
نه سوگندم، نه اخلاقم، نه اخلاصم، نه رفتارم، نه فکرم، و نه دینم را اعتباری،
❌مباد بر من چنین روزی!
مباد بر من چنین روزی!
مباد که همچو طِرمّاح و عبیدالله بن حُر جعفی و هَرثَمه باشم.
🔥چقدر این دنیا پُر است از اینان و کوفیان و حاجیان بی عمل گِرد طواف،
چقدر این دنیا پُر است از محبین بی معرفت،
و چه اندکند، افرادی همچو حبیب و بُریر و زهیر و عابس و انس،
حُر و جناده و عمرو، حتی وهب‼️
📚قافله سالار
✍به روایت مجتبی فراورده
🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴
🆔 @besooyezohur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 برخورد پلیس عراق با زائرین ...😳😳
حالا دوست داری بری
💠 یاحسین (ع) 💠
🆔 @besooyezohur
❤️مناجات شبانه با حضرت دوست❤️
🌸 وقتی اسم #تو بیاید ؛ از نقطه سر خط
شروع خواهم کرد ؛
و بعد از اسم تو ؛ نقطه تمام.
میدانی ؛
اصلا بعد از تو همه چیز تمام میشود ؛
هوا ؛
نفس ؛
زندگی ؛
دنیا ؛
☘ نور و حتی عشق....
اگر یاد نام زیبایت نباشد ؛ زندگی از گلویم پائین نمیرود. 😊
#الا_بذکر_الله_تطمئن_القلوب
💜❣💜❣💜❣💜❣💜❣💜
🆔 @besooyezohur