#نیایش
🔸با تکبّر مقابلش ایستادم، دیدم خیلی بزرگ است، غرورم شکست، مقابلش دوزانو نشستم، می خواستم بگویم :
✋ببین، دستانم خالیست.
دیدم، دیدم دستانم خالی نیست، اتفاقاً لبریز و سنگین است از گناه.
💖گفت : دستانت را باز کن، به عرض شانه هایت، به من نگاه کن به این بالا، نترس، نامم را صدا بزن، کمکت می کنم، پایین را نگاه نکن، فقط نترس.
🕊پاهایم روی زمین نبود، دستانم سبکتر از هرلحظه، خالی بود، به عمق آسمان نگاه کردم، دلم خالی شد، از ترس صدایش کردم، پژواک صدایم همه جا پیچید، نگاهی به پایین انداختم، خیلی بلند بود، چیزی حالت سقوطـ...
💤ناگهان پریشان از خواب پریدم، یادم رفته بود، نترسم و نگاهم فقط به بالا باشد.
🙏خدایا، زندگی ام همه خواب است، لطفاً کمی بیداری...
#دست_خودم_نیست
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🆔 @besooyezohur