eitaa logo
به سوی ظهور
266 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
56 فایل
ان شاءالله بتوانیم در کنار هم گامی در جهت هموار شدن ظهور مولامون حضرت مهدی فاطمه عجل الله فرجه برداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨ هم بازیانم نیستند، امشب کنار بسترم قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، داداش اکبرم یادت می آید من چقدر آسوده می خوابیدم آن شبها که می خندید در گهواره ی خود اصغرم؟ امشب ولی بدخوابم و هی خواب می بینم چهل اسب بزرگ سرخ مو رد می شوند از پیکرم بر گونه ام جای چهار انگشت می سوزد عمو! زخم است، تاول تاول است انگشتهای لاغرم بابا! برای من نخر آن گوشوار نقره را حالا که هی خون می چکد از گوشهای خواهرم بابا لبش را بسته و دیگر نمی بوسد مرا دیگر نمی گوید به من «شیرین زبانم، دخترم» من دختر خوبی شدم آرام می خوابم فقط امشب نمی دانم چرا هی درد می گیرد سرم😭💔 🔘شعر از 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨ 🆔 @besooyezohur
لاله در باغ خزان، برگ و برش کم می شد شمع ویرانه فروغ سحرش کم می شد پلک بی حوصله اش خواست بخوابد، ای کاش اندکی هلهله ی دور و برش کم می شد زخم پاهای ورم کرده اگر خوب نشد لااقل کاش کمی درد سرش کم می شد بهر دلخوش شدن عمّه تبسّم می کرد شاید از دغدغه ی همسفرش کم می شد اشک و خاکستر و سیلی اثراتی دارد ذرّه ذرّه مژه ی پلک ترش کم می شد لگد لعنتیِ زجر زمینگیرش کرد کاشکی درد عجیب کمرش کم می شد سر هر کوچه که رفتند شمرد این دختر چند دندان ز دهان پدرش کم می شد عمویش عالم و آدم همه را می سوزاند تار مویی اگر از روی سرش کم می شد خوب شد شانه نزد موی سرش را زینب چون همین چند موی مختصرش کم می شد 😭💔 ▪️شعر از جواد پرچمی 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 🆔 @besooyezohur
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨ هم بازیانم نیستند، امشب کنار بسترم قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، داداش اکبرم یادت می آید من چقدر آسوده می خوابیدم آن شبها که می خندید در گهواره ی خود اصغرم؟ امشب ولی بدخوابم و هی خواب می بینم چهل اسب بزرگ سرخ مو رد می شوند از پیکرم بر گونه ام جای چهار انگشت می سوزد عمو! زخم است، تاول تاول است انگشتهای لاغرم بابا! برای من نخر آن گوشوار نقره را حالا که هی خون می چکد از گوشهای خواهرم بابا لبش را بسته و دیگر نمی بوسد مرا دیگر نمی گوید به من «شیرین زبانم، دخترم» من دختر خوبی شدم آرام می خوابم فقط امشب نمی دانم چرا هی درد می گیرد سرم😭💔 🔘شعر از 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨ 🆔 @besooyezohur