eitaa logo
🌹بہ‌سۅی نور🇮🇷
916 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
3 فایل
امام زمان عج الله می فرماید إنّی لاَمانٌ لاِهْلِ الاْرْضِ، کَما انَّ النُّجُومَ امانٌ لاِهْلِ السَّماءِ.([24])  فرمود: به درستی که من سبب آسایش و امنیّت برای موجودات زمینی هستم، همان طوری که ستاره ها برای اهل آسمان امان هستند. 
مشاهده در ایتا
دانلود
6.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بـشـــنـو از مـولا عــلــی عـــلـیـــه سـلام...♥️ خوشا که عاقبتم گره به زلف تو خورد ...💞
11.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ثواب عظیم دو سجده شگفت انگیز بعد از نماز وتر در نماز شب 🔵این همه ثواب ولی انسان غافل از این همه ثواب 🔴منبع: رساله باقیات الصاحات آخر کتاب مفاتیح الجنان،باب اول ⚡️ 🍀کانال به سوی نور؛ https://eitaa.com/besoyehnor
11.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقریباً چند ماه قبل از شهادتش بود... گفتم: چی شده؟ گفت: خواب دیدم سی چهل نفر دارن منو دنبال می‌کنن که بگیرن بکشن، بعد من رفتم قایم شدم دوباره منو پیدا کردن... دقیقاً هم همین شد؛ آرمان اینقدر پاک بود، شهادتش بهش الهام شده بود. ❤️ 🍀کانال به سوی نور؛ https://eitaa.com/besoyehnor
🔹️▪️🔹️ ▪️داستان تشرف 🔹️شیخ عالم متّقی، شیخ محمد تقی تربتی به ما خبر داد و فرمود: بعض از سادات مریدین متدیّنین از تلامذه من از اهل تربت به ما خبر داد و گفت: ▪️هنگام مراجعت از زیارت عتبات عالیات، از خانقین [شهری در عراق] خارج شدم و با یکی از طلّاب، عقب قافله، رو به قصر شیرین پیاده می‌رفتیم. من از شدّت عطش و تعب، از راه رفتن عاجز شدم. با زحمت زیاد خود را به قافله رساندیم. دیدیم دزدها قافله را غارت کرده‌اند، اموالشان را برده‌اند و بعضی مجروح در بیابان افتاده‌اند. محمل‌ها شکسته و روی زمین افتاده است. 🔹️▪️🔹️ 🔹️من و رفیقم به کناری رفتیم و در نهایت ترس از تلّی بالا رفتیم. ناگاه دیدیم سید جلیلی با ماست. بعد از ادای تحیّت بین ما، هفت دانه خرمای زاهدی به من داد و گفت: چهار عدد آن را خودت بخور و سه دانه آن را به شیخ بده. چون خوردیم، عطش ما رفع شد و گفت: این دعا را به جهت نجات و حفظ از شرّ دزدها بخوانید: اللهم إني أخافك و أخاف ممن يخافك و أعوذ بك ممن لا يخافك. با آن سید راه می‌رفتیم. جز مقدار کمی نرفتیم. ناگاه اشاره کرد و گفت: این منزل است. 🔹️▪️🔹️ ▪️پس نظر کردیم، دیدیم منزل، پایین آن تلّ است. چون وارد منزل شدیم، از شدّت تعبی که کشیده بودیم خواب ما را گرفت و ملتفت آن چه برای ما اتّفاق افتاده بود، نشدیم. وقتی بیدار شدیم، به قضیّه متنبّه گردیدیم و برای ما منکشف شد که حضرت ولیّ عصر—عجّل الله فرجه—بوده است. 📘العبقری الحسان در جلد ۲، عبقریه ۱۰ (در معجزات ولی عصر)، مسکه ۴۹ 🔹️▪️🔹️
ای کاش که برگی از بهارت باشم مانند کبوتران، کنارت باشم یک عمر تمام آرزویم این است یا شاهچراغ! کفشدارت باشم 🥀 🏴
◖‌ 🔗🌱 ◗‍ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ ؟!🌹🕊 ترمیم رفته بودیم، که وقتِ شد. شهید باقری گفت: نماز بخوانیم. یکی از بچه‌ها گفت: اینجا ؛ 🤨 بهتره وقتی جای اَمنی رفتیم بخونیم.😑 🔶️شهید باقری در جواب گفت: کسی که به جبهه میاد رو رها نمی‌کنه! ❌️ بعد خودش شروع به خواندن نماز کرد..😇 🔹️آتش دشمن بر سر ما لحظه‌ای قطع نمی‌شد! ما وحشت‌زده شده بودیم ولی اون و بدونِ عجله رو می‌خوند.. نمازش سرشار از لذت و به خدا بود ❤️🦋🌸 🧔🏻‍♂ شهید حسن باقری🌿 📎📰⇜
◖‌ 🔗🌱 ◗‍ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🌿 🌸امربه‌معروف ازاونجا هرکی‌هرکاری‌کردگفت: عیسی‌به‌دین‌خودموسی‌به‌دین‌خود آیا هردو نبود..!؟😮‍💨😮‍💨 ..❌️ 📎📰⇜
💎🔹️💎 💎توصیف آخرین لحظات عصر غیبت از زبان امیرالمومنین سلام‌الله‌علیه: 🔹️انگار آن لحظه را می‌بینم که مهدی سلام‌الله‌علیه، از وادی‌السلام راهی مسجد سهله شده و بر اسبی سپیدپا که کاکلی درخشان دارد سوار است و این گونه دعا می‌کند:  💎"ای عزّت‌بخش هر مومن تنها و ای ذلیل‌کننده هر ستمگر سرکش... در فرج من تعجیل فرما و  همین لحظه حاجتم را برآورده ساز که تو بر هر کاری توانایی!" 📘دلائل الامامة، ص۴۵۸. 💎🔹️💎
🪷 نقل است که روزی «معاویه» برای نماز در مسجد آماده می‌شد. به خیل عظیم جمعیتی که آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر غرور انداخت. «عمروعاص» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش نجوا کرد که: بی‌دلیل مغرور نشو! این‌ها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمی‌آمدند و «علی» را انتخاب می‌کردند. معاویه» برافروخت. «عمروعاص» قول داد که حماقت نماز‌گزاران را ثابت می‌کند. پس از نماز، بر منبر رفت و در پایان سخنرانی گفت: از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خود‌ را به نوک بینی‌اش برساند، خدا بهشت را بر او واجب می‌نماید و بلافاصله مشاهده‌کرد که همه تلاش می‌کنند نوک‌ زبان‌ِشان را به نوک بینی‌ِشان برسانند تا ببینند بهشتی‌اند یا جهنمی؟ «عمروعاص» خواست در کنار منبر حماقت جمعیت را به «معاویه» نشان دهد، دید معاویه عبایش را بر سر کشیده و دارد خود را آزمایش می‌کند و سعی می‌کند کسی متوجه تلاش ناموفقش برای رساندن نوک زبان به نوک بینی نشود. از منبر پایین آمد در گوش «معاویه» نجوا کرد: این جماعت احمق خلیفه احمقی چون تو می‌خواهند. «علی» برای این جماعت حیف است. . 🌻🍀کانال به سوی نور؛ https://eitaa.com/besoyehnor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا