بسوی ظهور🌱
❣قسمت هفتم 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #طوطی_و_تاول ✨اشاره می کند به همان جوان احرار بصری که قمه ای دستش گرفته، می گ
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
❣قسمت هشت
#طوطی_و_تاول
✨بعد به طوطی دم سرخ فکر کردم. به حرف هایی که می زد، به آخرالزمان. به قیامت و به پاسخ هایی که به آن صدا داده بودم.
🍁دراز کشیدم. یک لحظه شک کردم به این طوطی که می گفت: امام زمان یا آخرالزمان؟
بعد با خود گفتم: چه فرقی می کند؟ زمان که بدون امام معنایی ندارد. امام در آخرِ زمان ایستاده؛ هر کس به هر نحوی برسد به آخرِ زمان، طبیعتا می رسد به او. آخرِ زمان هر کسی هم در واقع، مرگ اوست. با خود گفتم: پس مرگ با امام زمان ارتباط دارد. من چرا تا به حال فکر نکرده بودم به این؟
دوباره به بیرون نگاه کردم؛ چند پای برهنه را دیدم که به آرامی روی ریگ راه می رفتند. با خود گفتم:خوش به حالشان، که راه را اینجوری لمس می کنند. به پاهای زخمی خودم نگاه کردم. با خود گفتم: کاش من هم می توانستم پابرهنه راه بروم.
یاد حضرت موسی(علیه السلام) افتادم در کوه طور که صدای فاخلع نعلیک را شنید. سریع کفش هایش را کَند. چه بسا اینها هم آن ندا را شنیده باشند. چندلحظه چشم هایم را بستم و به گوش ایستادم شاید من هم صدایی بشنوم. صدای طوطی به گوشم افتاد، صدای گاو میثم، صدای غرّیدن آن سگ زرد که به شکل غریبی گنده و چاق بود، اما خبری نبود از ندای خاص.
مگس زرد چند باری آمد سمت پایم. تاراندم اش. پاهایم را نزدیک تر کردم به پرّه پنکه تا خنکی با، حرارت زخم ها را بگیرد. به زخم های پای چپ هم نگاه کردم که هیچ کدام خوب نشده بودند. دنبال کسی بودم که کمک کند پوست های بی کاره را بکنم.
زخم ها را با بتادین بشویم، پانسمان کنم. زائر ایرانی زیاد بود، ولی نمی دانم چرا نمی توانستم از کسی بخواهم بیاید پوستم را بکند؛ شرم داشتم به نوعی. هم چنین فکر می کردم انداختن پوست، یک امر شخصی است. آدم نباید از کسی کمک بخواهد.
البته آن خواب چند دقیقه ای هم حسابی ذهنم را به هم ریخته بود. دنبال چیزی بودم که مدتی ولو کوتاه، من را از آن خواب و خیال بکشد بیرون. چشم هایم را بستم. به زنبورها فکر کردم؛ به باغ کیوی، به کتابخانه ای که چند سالی بود رهایش کرده بودم. به زنم فکر کردم که اخیرا با فروش عسل ها آخرین چک های مهریه اش را پاس کرده بودم.
دوباره ناگهان طوطی آمد به ذهنم؛ یک طوطی بی روح گِلی. طوطی ای که از گِل ساخته می شود با فوت کردن به منقارش جان می گیرد، پرواز می کند، می رود به آسمان. به زیستن در آخرِ زمان فکر کردم، به ایستادن در نقطه های آخرِ زمان. آیا در آخر زمان می توان در انتظار کسی بود؟ شاید زمان انتظار، زمان آخر باشد. هر چقدر انتظار شدید باشد زمان نزدیکتر می شود به آخر. پس آخر گره خورده به شدّت.
ادامه دارد...
🌼السلام علیک یا اباعبدالله✋
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر زیبا🥺👌🏻...
قسم خداوند در ایه چهارم سوره بلد...
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا چهارتا ازت میگیره
یه دونه بهت میده اندازه چهل تا....
دودوتای خـــــــــــــــــــــــدا چهارتا نمیشه!
بهش اعتماد کن😌✋🏻
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥حضرت زینب (سلام الله علیها) رو اینجوری به بچههامون معرفی کنیم
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
🔴 مهدیِ امروز همان حسینِ دیروز است
🔵 بدون شک یاری امام معصوم و خدمت به او از بزرگترین توفیقات الهی است
🔺 در این میان یاری امام حسین (ع) به قدری عظمت دارد که امام زمان (ع) در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به جد بزرگوارشان میگویند:
🔺 اگر روزگار مرا به تأخير انداخت و مقدّرات، از ياری و نصرت تو [در روز عاشورا] باز داشت، هر آينه من صبح و شام بر تو ندبه میكنم و به جای قطرات اشك، بر تو خون میگريم
🔺 آرزوی همه ما هم این است که ای کاش روز عاشورا در رکاب ارباب بودیم و در آغوش ایشان به شهادت می رسیدیم. به همین دلیل در زیارت وارث خطاب به امام حسین (ع) عرض میکنیم:
🔸 يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً: ای کاش با شما بودم و به رستگاری بزرگ میرسیدم.
🔹 خدمت به امام زمان (ع) و یاری ایشان هم به اندازه یاری امام حسین (ع) عظمت دارد. از کلام امام صادق (ع) می توان این مفهوم را دریافت که فرمودهاند:
🔹 اگر او [مهدی] را درك مي كردم، همه عمر را با خدمتگزاری او سپری میكردم. (بحارالانوار، ج ۵۱ ص ۱۴۸)
🔹 اگر می خواهیم ببینیم در آرزویی که برای یاری امام حسین (ع) می کنیم صادق هستیم یا نه؛ باید ببینیم امروز چقدر به امام زمانمان خدمت میکنیم؟
آری .....
🌕 مهدیِ امروز همان حسینِ دیروز است
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
🟢 شهیدی که هیچ کس را ندارد که برایش صلواتی بفرستد
🔵 شهید سیف الله شیعه زاده از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید که او خانواده ای ندارد. کم سخن می گفت و با سن کم، سخت ترین کار جبهه یعنی بیسیم چی بودن را قبول کرده بود
سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از شهادت رساندن وی، برای به دست آوردن رمز و کد های بیسیم سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد ...
🔴 شادی روحش صلوات
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
بسوی ظهور🌱
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت هشت #طوطی_و_تاول ✨بعد به طوطی دم سرخ فکر کردم. به حرف هایی که می زد، به آخرالزمان.
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
❣قسمت نه
#طوطی_و_تاول
✨می خواستم بلند شوم بزنم بیرون؛ کمی هوا بخورم. درمانگاهی پیدا کنم مرهمی چیزی بگذارند روی زخم هایم.
🍁شاید زهر خواب تپه های تاول و آن سگ زرد بپرد از کله ام.
تاتی تاتی کنان در وسط موکب خودم را می کشاندم سمت در که پیرمردی حدودا شصت ساله، با یک کاسه آش در دست وارد شد. سلام کرد و با صدای بلند گفت: زیارت قبول، کربلایی.
با لبخند سلامش را جواب دادم. نیم خیز شدم. بعد نشستم. یک لحظه سنگینی طوطی را حس کردم بر شانه ام. دستم را بردم سمتش، ولی خبری نبود ازش. فقط رد پایش را حس کردم.
بعد به ریش های سفید پیرمرد نگاه کردم که شبیه بود به دُم و پرِ طوطی. کیف کمری اش را باز کرد. کاسه اش را گرفت سمت من و گفت: بفرما، فکر کنم خوشمزه باشد. من می روم دوباره می گیرم. نخودهای این ها هم خوشمزه است.
تشکر کردم. نزدیکتر آمد؛ تا باد پنکه را بخوراند به تن اش. چند قاشق چشید، بعد کاسه اش را گرفت سمت پنکه تا خنک اش کند. هم چنان که آش سمت پنکه بود، با ملچ ملچ چند قاشق خورد. بعد گفت: من شُله قلم کاری به این خوش طعمی نخورده ام. غذای بهشتی است واقعا.سرش را تکان داد: لبلی هم خوشمزه است.
پای چپم را جمع کردم که کمتر زخم داشت. گفتم: نوش جان، حاج آقا. چند دقیقه پیش چای عراقی خوردم. الان اشتها ندارم.
همین طور با قاشق آش را هم می زد و با خود واگویه می کرد: قربان آقا بروم. به برکتش، هر چه در این مسیر می پزند، طعم می گیرد. می دانستی طعم از آسمان می آید؟ مخصوصا برای غذای نذری. با قاشق اشاره کرد به بالا: طعم و مزه از آن بالا می آید.
دوباره با ولع چند لقمه دیگر خورد و قاشقش را گرفت سمت آسمان: یک مسیحی فرانسوی دیروز در همین مسیر از من پرسید: امام کیست؟ استکان چای روضه دست بود. قلپی خوردم، گفتم: امام؟ کسی است که به امر الهی به غذا، طعم و مزه بدهد. استکان چای را گرفتم سمتش و گفتم: اگر این چای در خانه دم شود یک مزه دارد، اما وقتی در روضه دم می شود مزه دیگری پیدا می کند؛ مزه ای که هیچ کس نمی تواند توضیح بدهد چی است، ولی همه فقط لذتش را می چشند. البته من اعتقادم را گفتم.
مرد مسیحی جا خورد. با همان لهجه فرانسوی گفتم: سلام بر حسین. بعد دوربین اش را روشن کرد و از من خواست حرفم را تکرار کنم. تکرار کردم. حتی وقتی کلمات را تکرار می کردم، احساس می کردم کلمات هم طعم پیدا کرده اند. دخترش مترجم بود. در دانشگاه تهران فارسی یاد گرفته بود. به من گفت: پدرم جامعه شناس دینی است. آمده درباره مناسک اربعین تحقیق کند. قرار است گزارشش را در کتابی منتشر کند. از من هم آدرس گرفت که کتابش را بفرستد برایم.
ادامه دارد...
🌼السلام علیک یا اباعبدالله✋
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
【با ما همراه باشید】👇
═━━⊰❀⊱━━═━
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
🍀 پاسخ به شبهه👇
#سوال
شبهه میکنند
شیعیان میگویند: حسین(ع) می دانست و علم داشت که کشته میشود
اگر امامان شما علم غیب دارند، چرا حسین(ع) خود را به کشتن داد؟
این کار، مخالف قرآن است زیرا قرآن از هلاک شدن خود، منع کرده است!
پاسخ:
اولش بیا یه مثال بزنیم. فرض کن یه آتشنشانی رو که میدونه اگه بره توی یه ساختمون آتیش گرفته، ممکنه جونشو از دست بده. ولی با این حال میره تو، چون میدونه اگه نره، چند تا بچه اونجا میسوزن و میمیرن. حالا سوال اینه: آیا این آتشنشان خودشو به کشتن داده؟ یا کار درستی کرده؟
خب، حالا بریم سراغ امام حسین (ع):
1. درسته، امام حسین میدونست که اگه بره کربلا کشته میشه. ولی این فقط یه بخش از ماجراست.
2. امام همچنین میدونست که اگه نره و سکوت کنه، اسلام واقعی از بین میره. یعنی یه چیزی خیلی مهمتر از جون خودش در خطر بود.
3. حالا یه نکته مهم: قرآن میگه خودتونو به هلاکت نندازین. ولی منظورش چیه؟ یعنی اینکه الکی و بیخودی خودتونو به خطر نندازین. نه اینکه اگه یه چیز مهمتر در خطر بود، هیچ کاری نکنین.
4. مثلاً همین الآن، اگه ببینی یه بچه داره تو رودخونه غرق میشه، میپری نجاتش بدی یا میگی "نه، قرآن گفته خودمو به هلاکت نندازم"؟ معلومه که میپری نجاتش بدی!
5. کار امام حسین هم همین بود. ایشون دید که اسلام واقعی، همون دینی که جدش پیامبر (ص) آورده بود، داره از بین میره. یزید داشت همه چیو خراب میکرد.
6. امام حسین میدونست که اگه بره کربلا و شهید بشه، مردم بیدار میشن. میفهمن که چه اتفاقی داره میفته. و همینطور هم شد.
7. ببین، بعد از شهادت امام حسین، کلی قیام علیه حکومت یزید شد. مردم فهمیدن که چقدر اوضاع خرابه. اگه امام این کارو نمیکرد، شاید الآن از اسلام واقعی چیزی باقی نمونده بود.
8. یه مثال دیگه بزنم: فرض کن یه دکتری که میدونه اگه بره پیش یه مریض مبتلا به یه بیماری خطرناک، ممکنه خودش مریض بشه. ولی اگه نره، اون مریض میمیره و بیماری به کل شهر سرایت میکنه. خب این دکتر چیکار باید بکنه؟ معلومه که میره، چون جون یه نفر (خودش) رو فدا میکنه تا جون هزاران نفر رو نجات بده.
9. امام حسین هم همین کارو کرد. جون خودش و خانوادش رو فدا کرد تا دین اسلام رو نجات بده. این کار نه تنها مخالف قرآن نیست، بلکه دقیقاً همون چیزیه که قرآن ازمون میخواد: فداکاری برای چیزای مهمتر.
10. آخرین نکته: وقتی میگیم امامان علم غیب دارن، معنیش این نیست که باید از هر سختی و خطری فرار کنن. بلکه یعنی میدونن چطور از این علم برای هدایت مردم و حفظ دین استفاده کنن.
خلاصه اینکه، امام حسین با علم به شهادتش، رفت و جونشو فدا کرد تا یه چیز خیلی مهمتر رو نجات بده. این نه تنها خودکشی نیست، بلکه بالاترین درجه ایثار و فداکاریه.
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
☀️السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ...
🌸سلام بر تو ای نور خداوند که هدایت یافتگان به مدد آن ، راه را از بیراهه می شناسند و مومنان به یمن آن نجات مییابند...
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
✨امام حسین علیه السلام فرمودند:
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.
#السلام_علیک_یااباعبدالله
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
بسوی ظهور🌱
🍀 پاسخ به شبهه👇 #سوال شبهه میکنند شیعیان میگویند: حسین(ع) می دانست و علم داشت که کشته میشود اگ
❣قسمت ده
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#طوطی_و_تاول
✨پیرمرد چند لحظه دست از خوردن آش کشید.خیره شد به چشم های من، ولی من به ظرافت ذهن پیرمرد و به طعمی فکر می کردم که به غذا می دهند.
🍁گفت: خوشم آمد از شعور و فهم آن فرانسوی. بعضی از این خارجی ها از آدم های ما، امام و پیغمبر را بهتر می شناسند.
دخترش شماره من را گرفت که یک روز در تهران بیاید به هیات ما. گفتم: همین بیست و هشت صفر بیایید. من می دانم طعم چای، آن مرد را دوست دار اهل بیت می کند. طعم چای اربعین معجزه می کند.
مکثی کرد، آش را با قاشق دوباره به هم زد: البته من به خارجی خیلی اعتماد نمی کنم، ولی این آدم فرق می کرد.
به طعم چای چند دقیقه پیش فکر کردم. گفتم: بله، طعم می دهد.
پیرمرد گفت: نه فقط به غذا، به زندگی طعم می دهد. به همه چیز طعم می دهد. تو تصور کن این دنیا طعم و مزه ای نداشته باشد؛ می توان اینجا زندگی کرد؟
به طعم و مزه زندگی خودم اندیشیدم. از وقتی کارمندی کتابخانه عمومی را در رشت رها کردم، رفتم در تالش کیوی بکارم، بعد از آن هم منصرف شدم. رفتم سراغ زنبورداری که شغل پدری بود، تا زندگی ام از یکنواختی و خنثایی بیاید بیرون؛ نادانسته دنبال طعم بودم.
ولی زنم ماجراهایی را به وجود آورد که همه چیز فراموش ام شد. همه طعم ها پریدند از کامم. اگر جای پیرمرد بودم، حتما زن ها را موجودی در صفحه طعم تعریف می کردم که در قبض و بسط طعم زندگی نقش اساسی دارند. در زندگی من که قابض طعم بوده، ولی در زندگی پیامبر اسلام، حتما باسط طعم بوده اند که بر زن دوستی تاکید ویژه می کنند.
خلاصه من با زنبورداری ناخودآگاه دنبال طعم شیرین بودم، هم چنان که پدرم از پدرش این شغل را به ارث برده بود. شعارشان این بود که با شیرین کردن کام انسانها، خوشبختی را تضمین کنند برای خودشان.
پیرمرد کاسه را گذاشت زمین و اشاره کرد به جماعتی که مثل رودخانه در راه می خروشیدند، موج می خوردند و می رفتند جلو. گفت: اینها طعم را می چشند. می بینی؟
یاد حمید و میثم افتادم که قبل از اینکه بروند صف غذا، اول بو می کشیدند، بعد از مزه اش می پرسیدند. خنده ام گرفت. پیرمرد فکر کرد به حرف او می خندم، حرف را عوض کرد: بار چندم است که می آیی؟
گفتم: به یک حساب، بار اول. به یک حساب، هیچ. بعد کمی فکر کردم و گفتم: به یک حساب هم بار آخر.
اخم کرد و طلبکارانه گفت: چرا؟ دوست نداری؟ گفتم: دوست دارم. گفت: پس چرا اینجوری حرف می زنی. با خنده گفتم: حاجی، خودت که می دانی، اول همان آخر است. چه بسا آخر همان اول باشد.
ادامه دارد...
🌼السلام علیک یا اباعبدالله✋
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
🔰موجی نو
🟣بزرگترین و برترین همایش کنکور و انتخاب رشته در گلپایگان
🔷مخصوص پایه های ۱۰ و ۱۱و ۱۲
۵ مرداد ۱۴۰۳ در سالن ارشاد اسلامی
🔹جهت ثبت نام وکسب اطلاعات بیشتر با شماره ۰۹۳۳۳۶۷۳۶۰۶ تماس حاصل فرمایید
#آکادمی نخبه پرور هوشتانه
#پایگاه شهید طیبه واعظی
#کنکور
@golpabasijpress
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یاران #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه) در عصر حاضر
چهار حلقه از افراد همیشه و در هر عصرے در ڪنار حضرت هستند...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
#تسهیل_امور
✍ امام صادق ؏
براے قضاء حوائج و تسهیل امور
مهمه ۴۰ روز و هر روز یڪ مرتبه
"سوره حشر" را بخواند و چنانچہ
در طے ۴۰ روز قطع شود
دوباره شروع ڪند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال خوب تقدیم به شما🌷
در این روزها👇
🌱 امیدواریم که خدا شما
رو لایق هدفی که دارید
بدونه و به اون برسونه.
امیدواریم که لیاقتش رو
هر چه زودتر در وجود
شما پیدا کنه و شما رو
مستحق این بدونه که به اون
هدف جامه عمل بپوشونید...
#استوری
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
#سلام_امام_زمانم 💔
🔹هرصبح بہ رسمنوڪرے ازما تورا سلام
اے مانده در میان قائله تنها،تو را سلام
🔹ما هرچہ خوبو بد، بہدرِخانہے توییـم
از نوڪـران مُنتـظــــر آقـا تـو را ســلام
السلامعلیکیااباصالحالمهدی ≽
✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اگه
امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)نیاد چی؟!
🔊استادپناهیان و شجاعی ☘
#امام_زمان
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
بسوی ظهور🌱
❣قسمت ده 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #طوطی_و_تاول ✨پیرمرد چند لحظه دست از خوردن آش کشید.خیره شد به چشم های من، ولی م
❣قسمت یازده
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#طوطی_و_تاول
✨ابرو بالا کشید. زیر لب اول آخری گفت. رد شد. احساس کردم نمی تواند خوب تصور و تصدیق کند، اول بودن آخر را.
🍁بعد تند و تند قاشق زد به آش، زیر و رو کرد. چند دانه نخود را جدا کرد و گذاشت توی دهانش، نرم نرم جوید و قورت داد.
بعد گفت: من هم قرار بود فقط یک بار بیایم، ولی هر کس فقط یک بار بیاید مبتلا می شود. البته این را بدانید، در روی زمین این شیعه است که مبتلا می شود چون فقط او است که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) دارد. بعد گفت: البته امام زنده.
در ذهنم زنده را گذاشتم کنار زمان؛ اندیشیدم به رابطه این دو.
گفت: قبول نداری؟
لبخندی زدم و گفتم: من از روز اول، مبتلای تاول ها، هستم. هنوز فارغ نشده ام. البته این تاولی شدن هم بی حکمت نیست؛ شاید شکلی از شیعه بودن باشد، مرتبط است با ابتلا.
اشاره کردم به کف پایم. دوباره آن چند تامگس را تاراندم. به مزه آش فکر کردم که شاید طعم زندگی باشد. هوس کردم که بروم برای خودم یک کاسه بگیرم. تکانی خوردم. ایستادم روی نوک انگشتانم. پیرمرد متوجه منظورم شد. فورا کاسه اش را گذاشت زمین. از جا برخاست و گفت: بنشین آقا.
گفتم: من راضی به زحمت شما نیستم.
همین طوری با تُک پا دو قدمی رفتم. مچم را گرفت. فشرد. نشاند و گفت: مگر نگفتم بنشین؟ من می گیرم. برای خودم هم می خواهم ادویه و نمک بردارم.
به شوخی و شکایت گفتم: آخر شما جوری مزه آش را چسباندید به زندگی که من فکر کردم زندگی همان چشیدن آش است؛ گرسنه ام شد.
بلند بلند خندید. وقتی از در که می رفت بیرون گفت: توی اربعین من همه اش هوس زندگی می کنم. زندگی برایم غلیظ می شود. متوجه هستی؟ تا به حال حس کردی بعضی وقت ها زندگی غلیظ شود، بعضی وقت ها رقیق؟
تا من جوابی جمع و جور کنم، از موکب زد بیرون. فکر کردم انسان وقتی مبتلا و دچار می شود زندگی اش غلیظ می شود وگرنه زندگی اغلب رقیق است. به ده سال زندگی کارمندی خودم فکر کردم که هیچ غلظت و وزنی نداشت.
با احتیاط نشستم. عرق سر و گردنم را با چفیه گرفتم. دوباره مگس ها را دور کردم از حوالی خودم. با کلیدهای پنکه ور رفتم که سرعتش را زیاد کنم که از بیرون، پسر جوانی اشاره کرد بادش زیاد نمی شود بیش از این. ولی پنکه جوری باد می زد که حس کردم هیچ غلظتی ندارد.
ادامه دارد...
🌼السلام علیک یا اباعبدالله✋
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
تاکید بر خالی نبودن زمین🌏
از امام معصوم؛ نشانه ی اهمیت و نقش حیاتی وجود امام، در آفرینش است❕
#امام_زمان | #حدیث_گرافی
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱کلیپ بسیار زیبا
👈دعوای دو عراقی سر زائر امام حسین و عاقبت آن😭
❇️بعضی ها خوب بلدند ببخشند چون میدانند امام حسین چطور
جبران میکنه
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
💔یوسفتریننشانهے
یعقوباهلبیتــ
شد پاره پاره قلبـــ زلیخا
ظہور کن...
🏴باپرچمیکہنام
حسیناست
نقش آن
با مشڪ ساقی از
دل دریـا ظہور کن...
✋️سلام بر تـو ای پرچم برافراشته...
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
🌹-میگفت؛
درزندگیآدمیموفقتراستکه
دربرابرعصبانیتدیگرانصبور باشدوکاربیمنطقانجام ندهد!
#شهیدابراهیمهادی
═━━⊰❀⊱━━═━
❀↶【به ما بپیوندید 】↷❀
#بسوی_ظهور
#اسراء
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan