✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
"بسم الله الرحمن الرحیم"
#قصه_شب_مهدوی
#قصه_پایانی
✨ #سعید_چندانی ✨
📝...چند نفر دیگر از خادمان هم، با خبر میشوند و محفل روضه ای در اتاق سعید بپا میشود و بعد از روضه، همگی برای شفای سعید دعا میکنند.
شب از نیمه گذشته و مسجد از جمعیت خالی شده بود. سعید با همان دل درد به خواب رفت، مادرش هم که خیلی گریه کرده بود در کنار سعید آرام گرفت.
نزدیکیهای سحر، سعید از خواب پرید و با صدای او مادرش بیدار شد.
سعید رو به مادرش کرده و میگوید:
«مادرجان! دیگر ناراحت نباش صاحب این مسجد مرا شفا داد. »
مادرش که فکر میکرد سعید این حرف را برای دل خوشی او میزند گفت: «امیدوار باش پسرم حتماً شفایت میدهد. »
سعید گفت: «مادرجان! باور کن او مرا شفا داده است. دیشب که خوابیدم دیدم نوری از پشت دیوار بلند شد و به طرفم آمد، آن نور شخصی بود که من فقط نورش را میدیدم، آهسته نزدیک من
شد تا اینکه به سینه من خورد و برگشت. باور کن مادر، من شفا گرفتهام و آن نور هم صاحب همین مسجد بوده است».
مادر سعید او را در آغوش گرفت و در حال گریه مدام صلوات میفرستاد، به سعید گفت: «عزیزم پاشو یک کمی راه برو. »
سعید هم سریع بلند شد و خیلی عادی بدون هیچ دردی برای مادرش راه رفت. »
مادر سعید خیلی خوشحال شده بود ولی هنوز یقین نداشت که پسرش کاملاً خوب شده باشد. به خاطر همین با سعید عازم تهران شدند و به بیمارستان الوند رفتند.
آقای دکتر «باهر» که ظاهر سعید را سالم میدید تعجب کرد و او را برای عکسبرداری فرستاد. بعد از دیدن عکس ها، مشاهده کردند که هیچ اثری از غده بدخیم سرطانی وجود ندارد. وقتی مادر سعید جریان را برای آنها تعریف کرد دکترها منقلب شدند و خدا را شکر کردند.
سعید و مادرش بعد از دو هفته که کارهایشان در تهران تمام شد برای عرض تشکر راهی مسجد مقدّس جمکران شدند.
وقتی به مسجد رسیدند مادرش خیلی بی تابی میکرد. خادمی که آنها را شناخته بود وقتی متوجه شفای سعید شد آنها را به دفتر مسجد برد تا جریان را از زبان خودشان تعریف کنند، مادر سعید مدام برای سلامتی امام زمان علیه السلام صلوات میفرستاد و با حالت خاصی میگفت: «من نمی دانم الآن امام زمان علیه السلام کجاست؟ آیا در دریاها، کشتیها را نجات میدهد و یا در آسمانها هواپیماها را... »
سعید چندانی، به برکت این دیدار شیعه شد ولی تعصب بزرگان فامیل او را به بالاترین مقام یعنی شهادت رساند و اکنون در کنار بارگاه ملکوتی امامش علی ابن موسی الرضاعلیه السلام آرام گرفته است. سعید جان شهادتت مبارک باد.
#پایان
📚منبع:
🔺مسجد مقدس جمکران،ثبت کرامات. کتاب شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام،ج2،ص46.
🔺داستان هایی از کرامات امام زمان (عج) کتاب امید آخر، حسن محمودی
🌐 @beytol_zahra_hasaniye
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨