✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
"بسم الله الرحمن الرحیم"
#قصه_شب_مهدوی
#قصه_دوم
✨سعید چندانی✨
📝...سعید در حالی که با دستهای کوچکش اشکها را از روی گونه هایش پاک میکرد خیلی آرام گفت: «چَشم» و با بی حالی سراغ کارها رفت.
هنوز ناراحت بود، یاد روزهای خوشی که با پدرش بازی میکرد در دلش زنده شده بود. نزدیک چاله رسید، از شدّت ناراحتی قوطیهایی را که اطراف چاله ریخته بودند ندید و پایش به یکی از قوطیها گیر کرد و در چاله پر از روغن افتاد.
آقا جمال با صدای جیغ سعید، سریع خودش را به چاله رساند.
و سعید را که حسابی روغنی شده بود از چاله بیرون کشید و با عصبانیت گفت:
«حواست کجاست بچه؟! ما اگر نخواهیم تو اینجا کار کنی باید چکار کنیم. دلم به حالت سوخت قبول کردم اینجا کار کنی، امّا نمی دانستم که این قدر دست و پا چلفتی هستی، برو خانه لباس هایت را عوض کن و وقتی که تصمیم گرفتی مثل مرد کار کنی، بیا کار کن. »
سعید با چشمی گریان و بدنی روغنی راهی خانه شد.
مادرش وقتی سعید را با آن حال و روز دید خیلی نگران و مضطرب شد. علّت روغنی شدنش را از سعید پرسید، امّا سعید فقط گریه میکرد. وقتی مادر سعید لباسهای او را عوض کرد، متوجه شد بدنش پر از زخم و جراحت شده است.
سریع او را به دکتر برد. با کمی پانسمان و استراحت حال سعید خوب شد امّا دیگر نمی خواست به مغازه آقا جمال پا بگذارد.
چند روز بعد وقتی با مادرش برای باز کردن پانسمانها رفتند، مادرش به آقای دکتر گفت: «آقای دکتر! از آن روزی که سعید در این روغنها افتاده، بعضی مواقع دل درد میگیرد و خیلی بی تابی میکند. »
آقای دکتر گفت:《چیزی نیست، از عوارض همین روغن هاست، امّا برای اطمینان بیشتر یک آزمایش و عکس هم برایش می نویسم.》
#ادامه_دارد...
📚منبع:
🔺مسجد مقدس جمکران،ثبت کرامات. کتاب شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام،ج2،ص46.
🔺داستان هایی از کرامات امام زمان (عج) کتاب امید آخر، حسن محمودی
🌐 @beytol_zahra_hasaniye
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
🍃🌸تولدت مبارک با غیرت🌸🍃
#شب_بخیر_برادر
🌛⭐️ شب رو با صلوات خاصه حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها به پایان میرسانیم.
✨ اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ
✨ اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها
✨ اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.
🌷ثواب صلوات خاصه امشب هدیه به شهدا و شهید #محمود_رضا_بیضایی
#خادمه_امام_حسن_مجتبی_ع
💠 التمـــــاس دعـــــا💠
☑️ @beytol_zahra_hasaniye
1_146526755.mp3
7.54M
🍂کربلا....خیال نکن که بی خیالم
چه کارکنم شکسته بالم..
🎙مداحی کربلایی حمید علیمی
🌹فوق زیبا
🌹 راه کربلات بستن ،امشب شنیدم دیگه پرنده توحرمت پرنمیزنه
شنیدم تازه حرمتون شده مثل قبربی نشان برادرتون حسن😭😭😭😭
#زیارت_بیت_شهید
✨مادر شهید:
پسرم بین نماز ظهر و عصر زیارت عاشورا می خواند و بعد قرائت،با چشمانی پر التماس و سری که خم کرده بود نگاهم میکرد و می گفت: مادر حاجتی دارم دعایم کن ، من هم می گفتم الهی به بهترین و زیباترین شکل حاجت روا باشی پسرم...
حالا که به آن نگاه و التماس فکر می کنم متوجه می شوم پسرم چه در دل و سر داشت و من بی خبر بودم😔
✨اینجا اتاق آقا محمد حسینم هست ، اینجا جای خواب او...پسرم از دار دنیا یک کمد لباس داشت و تمایلی به داشتن بیش از این نداشت.. اینجا می نشست... اینجا نماز می خواند... با خانه ای روبرو شدیم پر از زخم ، که از هر زخم فریاد #یا_فاطمه بلند می شد...
چشم ، دنبال یک نشانه بود..
راستی حضرت آقا دقیقا کجا نشسته بودند؟ روی کدام صندلی؟؟ پیراهن خادمی شهید که بوسه ی رهبرم بر آن نشسته کجاست؟؟😭😭
اینجا بوی #عشق_ولایت_اطاعت_خدمت می دهد.
#امروز_سه_شنبه_19_آذر
#تهران_چیذر
#شهید_محمد_حسین_حدادیان
#خادمه_امام_حسن_مجتبی_ع
🌐 @beytol_zahra_hasaniye
🕊ز کودکی خادم این تبار محترمم🕊
زیارت پیراهن خادمی #شهید_محمد_حسین_حدادیان
پیراهنی که چند سال بر تن شهید بود و او را لایق پیراهن شهادت کرد...
پیراهنی که راه و رسم معرفت آموخت...
پیراهنی که بعد شهادت بوسه گاه رهبر عزیز تر از جان شد...
#اللهم_ارزقنا_شهاده
#افتخار_خادمی
#شهید_فاطمیه
#خادم_هیات_رایه_العباس_ع
#امام_زاده_علی_اکبر_چیذر(تهران)
🌷سه شنبه 19 آذر 98🌷
🌐 @beytol_zahra_hasaniye
31.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#راز_رد_خون_چشم_هایش
🎙صحبت های بسیار زیبای مادر شهید محمد حسین حدادیان بر سرمزار #نور
🌷امروز سه شنبه 19 آذر 98
👌حتما ببینید💔
#التماس_دعا
#شرمنده_ایم
#خادمه_امام_حسن_مجتبی_ع
🌐 @beytol_zahra_hasaniye
😔😔😔
🔺ایستاده بودم و نگاهت می کردم...
🌷سر از سنگ مزارش که برداشتی رد اشکت، روی سنگ را نقاشی کرده بود...
نمی دانم اشکت از سر دلتنگی بود یا ....!!!!
هر چه بود #مادرانه بود و فقط مادران شهدا می فهمند و بس...
#بوسه_بر_مزار_پسر
🌐 @beytol_zahra_hasaniye
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
🔸 نقش زنان در انقلاب زنان با خودباوری و تکیه بر ارزشهای اسلامی در گام دوم انقلاب نقش بسزایی دارند.
10 Dr_Nilchizadeh_Rasht 1398.09.07.mp3
5.13M
#جلسه_ماهانه_هیأت
🔊 سخنرانی سرکار خانم دکتر #نیلچی_زاده
🔺جلسه دهم
هیأت حسنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
#رشت
🗓 7 آذر 1398
🌐 @beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 لعنت خدا بر عمامه به سری که از رهبری فاصله بگیرد
💠 آیت الله شهید #عبدالحسین_دستغیب (ره): هر عمامه سری که از رهبر مکرّم فاصله بگیرد، #لعنت_خدا برش باد. تمام عمامه سرها همه باید #مطیع، همه باید مطیع یک #رهبر، امام یکی نائب امام هم یکی، دیگری هیچ تقدم ندارد. همه باید فرمان ببرند، همه باید اطاعت بکنند. یک نفر #میزان است. تعدّد غلط است.
🗓 به مناسبت 20 آذر سالروز شهادت آیت الله دستغیب
#روحانیت_بصیر
#روحانیت_متعهد
#شهید_دستغیب
#روحانیت_اصیل
#ولایت_فقیه
🌐 @beytol_zahra_hasaniye
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
"بسم الله الرحمن الرحیم"
#قصه_شب_مهدوی
#قصه_سوم
✨سعید چندانی✨
📝...مادر سعید بعد از چند روز، جواب آزمایش و عکس را پیش دکتر برد.
آقای دکتر تا عکسها را دید و جواب آزمایش را خواند رنگ صورتش تغییر کرد و به مادر سعید گفت: «پدر آقا سعید کجا هستند، چرا ایشان همراه شما به مطب نمی آیند؟ »
مادر سعید گفت: «پدر سعید در مسافرت است و معلوم نیست چه وقت بر می گردد. »
آقای دکتر حسابی در فکر فرو رفته بود و نمی دانست که چگونه به مادر سعید بگوید که یک غده سرطانی در ناحیه شکم سعید وجود دارد.
آخرش هم نگفت، فقط گفت:
«سعید باید بستری شود تا یک عمل کوچک روی شکمش انجام دهیم. »
اشک در چشمان مادر سعید حلقه زد. خیلی سعی میکرد که خودش را کنترل کند تا سعید او را ناراحت نبیند.
سعید را در بیمارستانی در شهر زاهدان بستری کردند. پس از عمل، غدّه ای نیم کیلویی از شکمش بیرون آوردند، امّا بعد از چند ماه باز غده سرطانی رشد کرد.
این بار به سفارش آقای دکتر، سعید را برای معالجه به تهران آوردند و او را در بیمارستان الوند بستری کردند. این بار غدّه ای به وزن یک کیلو و نیم از شکم سعید بیرون آوردند ولی باز هم بعد از مدّتی جای غدّه رشد کرد و دکترها از درمان اظهار ناتوانی کردند وگفتند: «از دست ما کاری ساخته نیست. »
این حرف مثل پُتکی بود بر سر مادر سعید، گویا دنیا برای او خیلی کوچک شده بود.
اصلاً نمی توانست این فکر را بکند که یک روزی باید بی سعید زندگی کند.
#ادامه_دارد...
📚منبع:
🔺مسجد مقدس جمکران،ثبت کرامات. کتاب شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام،ج2،ص46.
🔺داستان هایی از کرامات امام زمان (عج) کتاب امید آخر، حسن محمودی
🌐 @beytol_zahra_hasaniye
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
🔸شهید مهدی زین الدین:هرکس در شب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد میکنند.
🔸شهدا را یاد کنید حتی با ذکر یک صلوات.
💠شادی روح شهدا صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
#گلزار_شهدا_رشت
#التماس_دعا
🌷 @beytol_zahra_hasaniye
هدایت شده از هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
10 Dr_Nilchizadeh_Rasht 1398.09.07.mp3
5.13M
#جلسه_ماهانه_هیأت
🔊 سخنرانی سرکار خانم دکتر #نیلچی_زاده
🔺جلسه دهم
هیأت حسنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
#رشت
🗓 7 آذر 1398
🌐 @beytol_zahra_hasaniye
🌺 با سلام و ادب و احترام...🌺
✨ورود پر خیر و برکت و نورانی شما مادر عزیز #شهید_محمد_حسین_حدادیان را به کانال هیات حسنیه ی بیت الزهرا سلام الله علیها خیر مقدم عرض می نماییم.
✨محتاج دعای خیر مادرانه ی شماییم تا رهرو راه پسر شما و شهدا باشیم ان شاءالله.
#التماس_دعا
#قدومتان_گلباران_مادر
#خادمین_الحسن_ع
98/9/21
🌷 @beytol_zahra_hasaniye