17.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_نشینی_با_شهدا4⃣
🌷روایت مادر شهید مجید مرآت از فرزند شهیدش
#بخش_اول
#خادم_الشهدا
#خادمین_الحسن_علیهالسلام
#شهید_مجید_مرآت_حقی
#شهید_امید_اکبری
🌷@beytol_zahra_hasaniye
3.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_نشینی_با_شهدا4⃣
🌷روایت مادر شهید امید اکبری از فرزند شهیدش
#خادم_الشهدا
#خادمین_الحسن_علیهالسلام
#شهید_مجید_مرآت_حقی
#شهید_امید_اکبری
🌷@beytol_zahra_hasaniye
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_نشینی_با_شهدا5⃣
ما گرد مداری از خطر می گردیم
تا صبح به دنبال سحر می گردیم
سوگند به لاله ها، که همچون خورشید
زرد آمده ایم و سرخ برمی گردیم
🌷کلیپی از آلبوم عکس های شهید مجید مرآت
#خادم_الشهدا
#خادمین_الحسن_علیهالسلام
#شهید_مجید_مرآت_حقی
#شهید_امید_اکبری
🌷@beytol_zahra_hasaniye
1.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_نشینی_با_شهدا
شهادت را نه در جنگ، در مبارزه میدهند
ما هنوز شهادتی بی درد میطلبیم
غافل که شهادت را جز به اهل درد نمیدهند...
🌷یاد و خاطره ای کوتاه از شهید امید اکبری و فعالیت اش در هیئت فدائیان حسین علیه السلام اصفهان
#خادم_الشهدا
#خادمین_الحسن_علیهالسلام
#شهید_مجید_مرآت_حقی
#شهید_امید_اکبری
🌷@beytol_zahra_hasaniye
15.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_نشینی_با_شهدا6⃣
پهلون های محله رفتن و
مادرا موندن کوه خاطرات
اونا که توی بهشت اند اما
طول عمر مادرشون صلوات
🌷روایت مادر شهید مجید مرآت از فرزند شهیدش
#بخش_دوم
#خادم_الشهدا
#خادمین_الحسن_علیهالسلام
#شهید_مجید_مرآت_حقی
#شهید_امید_اکبری
🌷@beytol_zahra_hasaniye
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_نشینی_با_شهدا6⃣
تو در رکاب حضرت زینب قدم زدی
من بر رکاب صبر تو، خاتم گذاشتم
این خانه بعد رفتن تو سنگر من است
این گونه پا به خطّ مقدّم گذاشتم
🌷روایت همسر و برادر شهید امید اکبری از این شهید عزیز
#خادم_الشهدا
#خادمین_الحسن_علیهالسلام
#شهید_مجید_مرآت_حقی
#شهید_امید_اکبری
🌷@beytol_zahra_hasaniye
#شب_نشینی_با_شهدا7⃣
🌷 شهید مجيد مرآت انس و علاقه عجيبي با قرآن داشت و با حزني خاص به تلاوت قرآن مجيد مي پرداخت گويي حکايت از فراقي مي کرد.
🌷یکی از نکاتی که همیشه دوست دارم از شهید امید اکبری نقل شود دغدغهمندی او است؛ از خصوصیات بارز او دغدغهمندیاش بود و از مواردی که برای عموم بچههای هیأت و دوستانش عادی بود و از آنها عبور میکردند به راحتی عبور نمیکرد و برای حل و جلوگیری از آن دغدغهمندانه کار میکرد.
#خادم_الشهدا
#خادمین_الحسن_علیهالسلام
#شهید_مجید_مرآت_حقی
#شهید_امید_اکبری
🌷@beytol_zahra_hasaniye
4.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_نشینی_با_شهدا7⃣
نوکر آن ست که ازخویش دعایی نکند
آنچه را خواسته ارباب!دعایم آن است
گره کورِ مرا دستِ رقیّه بدهید
هر چه سختیست، به یمن نفسش آسان است
🌷 روایت ارادت شهید امیدکبری به حضرت رقیه سلام الله علیها توسط کربلایی سید رضا نریمانی
#خادم_الشهدا
#خادمین_الحسن_علیهالسلام
#شهید_امید_اکبری
🌷@beytol_zahra_hasaniye
#شب_نشینی_با_شهدا7⃣
🌷در بخشی از وصیت نامه شهید مجید مرآت میخوانیم: «خدایا در حد توان سعی کردم در راه تو و برای تو کشته شوم هر چند تقصیر و گناه زیاد داشتم اما امیدم به الطاف و فضل توست که مطمئنا" میدانم بیشتر از گناهانم می باشد .همیشه دعایم این بود که بار پروردگارا! منهم جزء شهداء باشم و مرگم را خداوند به راهش قرار دهد».
#خادم_الشهدا
#خادمین_الحسن_علیهالسلام
#شهید_مجید_مرآت_حقی
🌷@beytol_zahra_hasaniye
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
#خانوادگی_دعوتید ◾️اقامه عزای ایام آخر ماه صفر◾️ 🌷 شهید مهمان #سید_نورخدا_موسوی 🌷شهید میزبان #حام
#شب_نشینی_با_شهدا1⃣
🌷 سید نور خدا موسوی مفرد 1 شهریور 1349 در شهر خرمآباد چشم به جهان گشود، وی در سن جوانی لباس سبز پرافتخار میهن را به تن کرد و پس از فارغالتحصیلی در دانشگاه علوم انتظامی تهران مشغول به کار شد.
🌷شهید حامد کوچک زاده در محله انبار نفت زندگی می کردند. پدر و مادرش توی بیمارستان الزهرای رشت (حمایت مادران سابق)هم کار بودند. پدر راننده بود و مادر هم پرستار همان جا. مادرش سیده بود. به همین دلیل به او می گفتند سادات خانم شوهر اول سادات که به رحمت خدا رفت، با سختی دخترها را سر و سامان داد. سال ۵۶ با محمدهادی کوچک زاده ازدواج کرد. چهار سال بعد از ازدواج سادات با محمدهادی، یکی دو روز مانده به اخر تابستان ۶۱ بچه یشان به دنیا آمد. اسمش را گذاشتند «مهدی» .
#خادم_الشهدا
#خادمین_الحسن_علیهالسلام
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#شهید_سید_نورخدا_موسوی
🌷@beytol_zahra_hasaniye
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
#شب_نشینی_با_شهدا1⃣ 🌷 سید نور خدا موسوی مفرد 1 شهریور 1349 در شهر خرمآباد چشم به جهان گشود، وی در
#شب_نشینی_با_شهدا2⃣
🌷 حاصل ازدواج سید نورخدا و کبری حافظی دو فرزند بهنام سیده زهرا و سید محمد است؛ وی بعد از اتمام دانشگاه افسری بههمراه خانواده مدتی ساکن تهران میشوند و سپس به خرمآباد آمده و پس از چند سال زندگی در خرمآباد به وی مأموریت داده شد که به زاهدان برود.
🌷سال ۶۸ حامد کوچک زاده پایش به پایگاه بسیج مسجد ولیعصر باز شد. آن روزها مسئولان بسیج برای جذب نوجوان های محل برنامه هایی ریخته بودند. می خواستند بچه ها را جهت دهی کنند و نخبه هایشان را جذب کنند. اوایل که گروههای سرود و تئاتر توی مسجد فعال بودند، حامد رفت توی گروه سرود. بعد از مدتی با تعریفهایی که حامد از بسیج کرد، علی هم مشتاق شد برود بسیج على رفت توی گروه تواشیح .
#خادم_الشهدا
#خادمین_الحسن_علیهالسلام
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#شهید_سید_نورخدا_موسوی
🌷@beytol_zahra_hasaniye
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
#شب_نشینی_با_شهدا2⃣ 🌷 حاصل ازدواج سید نورخدا و کبری حافظی دو فرزند بهنام سیده زهرا و سید محمد است
#شب_نشینی_با_شهدا3⃣
🌷سید نورخدا به زاهدان اعزام میشود و فرماندهی یگان تکاوری را به عهده میگیرد؛ مأموریت او در منطقه دوساله بود که حدود 1 سال و 7 ماه در زاهدان زندگی کرده و حدود پنج ماه به پایان مأموریتش باقیمانده بود که در 17 اسفندماه سال 87 در منطقه لار با گروهک تروریستی ریگی درگیر شده مورد اصابت مستقیم تکتیرانداز دشمن قرار گرفت و یک گلوله دو زمانه به سرش اصابت کرد.
🌷مهدی و حامد کوچک زاده به سن سربازی رسیدند. از آنجا که حامد، عضو فعال بسیج بود، محل خدمتش توی رشت افتاد. به پیشنهاد عیسی، در حوزه ی سه ی شهری با هم کار می کردند. او سرباز دفتر فضایی لشکر ۱۶ قدس بود. یک تیم از بچه های مذهبی شهر دور هم جمع بودند. فردی به نام رئوفی در آن جا کار می کرد که فرمانده قرارگاه و مسئول قضایی لشکر بود. سربازی حامد در جای سختی نبود. بچه های قضایی یک مقدار دست و بالشان بازتر بود و همه آنها را تحویل می گرفتند. مهدی یک سال بعد از حامد رفت خدمت.
#خادم_الشهدا
#خادمین_الحسن_علیهالسلام
#شهید_حامد_کوچک_زاده
#شهید_سید_نورخدا_موسوی
🌷@beytol_zahra_hasaniye