eitaa logo
هیئت بیت‌ النبی (ص) | قم المقدسه
1.7هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
23 فایل
🏴حسینیه بیت النبی (ص) 🚩محفل بسیجیان و رهروان شهدا 🔸قرار هفتگی یکشنبه شب ها 🕗 ساعت ۲۰:۰۰ 🔻ارتباط با ادمین @beytonabi_admin 🔻خادم هیئت @beytonabi_khadem 📱@beytonabi_ir ▫️شماره کارت هیئت: 💳 ۵۰۴۱-۷۲۱۱-۱۱۶۴-۱۸۲۶ 📍قم،خ جوادالائمه،خ طباطبائی، ک۳
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻همه خسته بودند در کنار یک ساختمان نیمه ساخت ایستادیم تا همه جمع شویم . 🔸چون سفر خانوادگی بود باید بخوانید مجبور بودیم بیشتر صبر کنیم تا همه خانواده ها جمع شوند... 🔸طبق معمول مجردها زودتر کوله خود را زمین گذاشتن و شروع کردن به انتظار کشیدن آمدن متاهل ها و البته به قول مربی مان درک بعضی از برش های عمر فقط در همان جایگاه امکان پذیره
🔸انقدر خسته بودم که سرم را روی ماسه ها گذاشتم و حدود دو سه دقیقه خوابم برد ..
🔸به سوی گاراج(گاراژ) حرکت کردیم! گرد و غبار راه دیدن را سد کرده بود و چشم چشم را نمیدید، 🔸از علم ها چیزی معلوم نبود و من فقط به دنبال اقا میثم میرفتم که جلو تر از ما حرکت میکردند . 🔸به قول معروف : همه چیز به هم ور بود اینطرف. واقعا از این عراقی ها مدیریت در نمیاد...
💢انگار اینجا قیامت بود بعضی خانم ها گم شده بودند 🔸همه به یک سمت میرفتند اما کجا در این بیابان؟!! آخر پیاده روی هایمان به تپه نوردی تبدیل شده بود، یعنی برای رسیدن به اتوبوسی که هماهنگ شده بود کلی راه رفتیم از تپه ها بالا و پایین رفتیم تا بالاخره به اتوبوس ها رسیدیم اما... 🔸پدر بزرگ و مادر بزرگ آقا ازادوار معلوم نبود که کجایند.. ▫️همه نگران بودند و مخصوصا محمد آقای نصاری و نوه های ایشان و الحق که نگرانی هم داشت در این میان! فقط خیالمان راحت بود که زبان عربی را بلد هستند ، همین ! 🔸و بعد از کلی گشتن آن ها را نشسته در کنار چادری دیده بودند که مانده بودند چه کنند و الحمدالله همسفرانمان کامل شدند
🔻سوار اتوبوس شدیم و من دیگر چیزی نفهمیدم . با صدای اقا مهدی از خواب بیدار شدم که می گفت بدویید برید برای نماز الان حرکت میکنه . در موکب امام رضا (ع) نماز خواندیم با اعمال شاقه! یعنی مصیبت دسشویی ها شروع شد...، اینجا اقلب ایرانی بودند و جالب این بود که حدود ۱۰ بار نماز صبح خواندند . بعد از نماز خواندن ، در صف غذا ایستادم خواب بودم و اصلا نمیدانستم که غذا چیست .
▫️تازه بعد از اینکه غذا را گرفتم دیدم سوپی ست که اصلا دوست ندارم ، به یکی دیگر دادم و سوار اتوبوس شدم و خوابیدم تا خود مقصد ...
▫️پایان روز اول! 🚩 ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم 🎥 🎙 روایت سفر اربعین ▪️روز اول 🔸کاروان‌اصحاب خراسانی هیئت بیت النبی(ص) ۱۴۴۱ 🚩"هیأت‌بیت‌النبی‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم"🚩 🔸 ___ ▪️ @beytonabi_ir
🖋 فرازی از وصیت نامه شهدا 📝 من یقین دارم چشمی که به نگاه حرام عادت کند، خیلی چیزها را از دست می‌دهد، چشم گناهکار، لایق شهادت نمی شود... 🚩"هیأت‌بیت‌النبی‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم" 🔸 ________ ▪️ @beytonabi_ir
☀️صبح روز دوم 🔻با تلاش و هماهنگی های پیش غراولان گروه که یک هفته قبل برای هماهنگی کارها اعزام شده بودند، حوالی ساعت ۸ صبح به بغداد، شهرک الصدر رسیدیم، ابوعلی خانه‌اش و دو خانه دیگر از جمله ابو تحسین را هماهنگ کرده بودند برای کاروان، یک منزل برای خواهران و دو منزل برای برادران....
🔸از دیروز صبح تا الان بیش از ٢٩ ساعت بود که در راه بودیم...
🔸پیر و جوان و کودک و بزرگ خود را آماده کرده بودند برای ‌شروع سفری آسمانی...
🔻میزبانان منتظر بودند ظاهرا می خواستند گاوی را جلوی پای زائران قربانی کنند که به خاطر به هم ریختن زمان آماده نبود... 🔸اینجا را ظاهرا سال قبل هم زائرانمان تجربه کرده بودند...
💢دوبرابر جمعیت اتاق دور هم بودیم، بدون هیچ فاصله گذاری اجتماعی تا این که تقسیم مکانمان صورت گرفت! ▫️بعضی بالا، بعضی اتاق های بغل، بعضی یک خانه دیگر...
📌تعدادی از بزرگتر ها به همراه حاج آقای نصاری به اتاق کناری ما رفته و جایشان خیلی خوب بو‌‌د... والبته بزرگتر ها یک پوئن مثبت دیگر داشتند و آن حضور حاج آقای نصاری بود، چون ایشان عربی بلد بودند و با صاحبخانه ارتباط برقرار میکردند... ▫️شواهد از تلاش خادمین اینجا برای فراهم کردن صبحانه برای جمع ٧٠ نفری ما داشت! آری! و آیا ما در ایران حاضریم به این نحو و با این کمیت و کیفیت از محبین اهل‌بیت علیهم السلام پذیرایی کنیم؟! 🔸معجزه‌ی تصرف قلوب همه خادمین حضرت در اربعین کاملا مشهود است و اینان به معنای واقعی خود را در محضر امام و خدمت به میهمانان ایشان می دانند!
🍳صبحانه رسید و سفره پهن شد... برکت حسینی نیمرو، پنیر، مربا و نان + شای شیرین و پرشکر عراقی
🔻هنوز که اول کار است شرمنده می‌شویم! این همه زحمت را چگونه قدردان شویم و ندایی در جانت انگار شکل می‌گیرد و آرامت می‌کند تا راحت باشی! ▪️آری، اینجا تصرف قلوب را توسط امام راحت میتوانی حس کنی!
🔸بعد از صرف صبحانه با توجه به خستگی راه اکثرا تا ظهر استراحت کردند، برخی لباس هایشان را تعویض یا شستشو می کردند... امیرمهدی مسئول سرگرم کردن کودکان نیز مشغول کار خودش بود...
📸کم کم یخ میزبانان و خادمین در حال باز شدن بود و خب یکی از بهترین و خوشایند ترین راه ارتباطی عکس گرفتن با خدام عراقی بود... به قول یکی از بچه ها قرار به ۲ یا ۳ تا عکس بود، ولی مگه دیگه ما رو ول میکردند حدودا ۴۰، ۵۰ تاعکس انداختیم (مبالغه) و جالب این بود که در تمامی عکس ها همه به یک زاویه نا معلوم نگاه میکردند 😅