تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم
مثل تو درد گرفته همهی بال و پرم
گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما
پاره پاره شده حالا همه جای جگرم
ترسم این است که زنهای حرم جان بدهند
گر ببینند که افتادهای از پا پسرم
چشم من تار شده یا که تو کوچک شدهای؟
علی اکبر، علی اصغر شدهای در نظرم
خبرش پخش شده: پخش شدی روی زمین
خبرش پخش شده: ریختهای دور و برم
من از این چند برابر شدنت فهمیدم
چقدر کینه به دل داشتهاند از پدرم
بغلت میکنم و از بغلم میریزی
آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم
با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست
که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم
دارد از سمت حرم عمهی تو میآید
ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#علیاکبرلیلا...😭
مثل تسبیح چرا یک صد و یک دانه شدی؟
با تنت ذکر گرفتم که چه سـازم پسـرم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لگدهای "سَنان" تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامهی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشهی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعهی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربههای خیزران افتاده بود
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی
بر زمین بودی و بر جسـم تـو پیـراهـن نبود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
کاش شام غم من را تو سحر گردانی
جنگ خونین مرا غرق ظفر گردانی
غصه ای نیست اگر زیور من غارت شد
چادر سوخته را کاش که برگردانی
وسط شهرعلی دخت علی هو میشد
پدرم را نکند تا که خبر گردانی
منم و اینهمه بچه وسط اینهمه لات
دارم امید خودت دفع خطر گردانی
پیش من با سر پاکت همه بازی کردند
به خدا کشت مرا غصه سرگردانی
یا بیا در بغلم یا که مرا ذبحم کن
تا سرم را روی نی بین گذر گردانی
#نــوكــر_نـوشــت:
#حـسین_جـان💔
به نی قرآن بخوان تا می توانی
که دیگر میهمان خیزرانی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
پس از حسين، جهان بر سرش خراب شده
برای حفظ حرم، زينب انتخاب شده
نشاند بوسه به حلق بريده، از آن رو
به خون تشنه لبی، معجرش خضاب شده
كسي كه داغ دو فرزند بر جگر دارد
نشسته سنگ صبورِ دلِ رباب شده
چه رفته بر دل زينب، كسی نمیداند
دمی كه وارد مهمانی شراب شده
اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر
پر از صدای رسای ابوتراب شده
هزار مرتبه تا روز آخِرَت، نفرين
به شام و بزم می و كوفه ی خراب شده
به صبر عمه ی سادات، شيعه مديون است
كه شرح كرب و بلا، مانده و كتاب شده
#نــوكــر_نـوشــت:
#حـسین_جـان💔
دختر حیدر کجا و کوچه و بازارها
مردن ما کمترین درک عزای زینب است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
شکایت میکنیم از هجر، از دوریِ طولانی
ولی رد میشویم از تو، ازین غربت به آسانی
نه پای کار تو هستیم، نه سرباز تو هستیم
فقط مشغول خود هستیم در زنجیر حیرانی
اگر هم گریهای کردیم، حاجت داشتیم از تو
برای غصههایت نیست این چشمانِ بارانی
تو ای یوسف نیا کنعان، بمان در مصرِ این غیبت
تورا هرگز نمیخواهند آدمهای کنعانی
خمیر نان ما بوی تعفن از ربا دارد
که مؤمن در نمیآید ازین نانهای شیطانی
به حق جد عطشانت دعا کن ما گدایان را
تو آقای فقیرانی، تو امید گدایانی...
#نـوكــر_نـوشـت:
#مـهـدی_جـان💔
خیری ندیده ام من از عمری که بی تو رفت
عمرم اگر به دیدنت آخر شود بس است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
پای ما تا راهِ دُشوار فراقش را گرفت
در میان هر حسینیّه سراغش را گرفت
عالَمِ ذر هر کسی ارثیّه از دلدار بُرد
این دل ما هم خدا را شکر، داغش را گرفت
خانهی تاریک قبرش روزِ روشن میشود
هر که روی شانهی خود چلچراغش را گرفت
پیش پایش پادشاهان نیز سَر خَم میکنند
نوکری که دامن شاهِ عراقش را گرفت
پردهی کعبه مُرید این سیاهیِ عزاست
از لوایِ روضهها سبک و سیاقش را گرفت
رفته رفته گرم شد بازار دُکّانداریاش
دست آن کاسب که کتریِ اجاقش را گرفت
گریه بر خونِ خدا، شیرینترین رُخدادِ ماست
خوشبحال هر که شورِ اتفاقش را گرفت
مادرم آنقَدْر روی مُهرِ تربت اشک ریخت
عاقبت عطر حرم کل اتاقش را گرفت
دست از عالَم کشیدن، اصل رُکنِ عاشقیست
طالبِ معشوق، از دنیا طلاقش را گرفت
عشق تعریفی ندارد جز #حسین_فاطمه
از نخستین روز، قلبم اشتیاقش را گرفت
#نــوكــر_نـوشــت:
#حـسین_جـان💔
در شلوغی قیامت، که کسی یاد کسی را نکند
بگذارید فقط اشک بریزیم و بگوییم #حسین
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
#بضعهُالحسین
راس تو را به روی نی، هرچه نظاره میکنم
سیر نمیشود دلم ، نگه دوباره میکنم
ز اشک و آه سینهام، میان آب و آتشم
چو با توام، از این میان کجا کناره میکنم
گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان
ز دور بسکه با سرت، به سر اشاره میکنم
به دختران خود بگو که گوشوارهها چه شد
گریه به گوشواره نی، به گوش پاره میکنم
هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت ز پی
گاه نگاه سوی مه، گه به ستاره میکنم
رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد
خنده ز آه خویشتن به سنگ خاره میکند
#نــوكــر_نـوشــت:
#حـسین_جـان💔
تا سرت بر نیزه دیدم ای هلالِ یک شبه
سر زدم بر محمل و روضه نمایان شد حسین
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
خوش بحال هرکسی که روضه دعوت میشود
#هیأتی از جانب #زهرا حمایت میشود
بس که شأن و منزلت در روضه خانه ریخته
هرکه یک دفعه بیاید، پیشکسوت میشود
این وسط آن عاشقی بُرده است که در این دو ماه
بی ریا میآید و مشغول خدمت میشود
یک پر کاهی اگر چشم کسی نمناک شد
کوه عصیان هم اگر باشد شفاعت میشود
گریه کن با گریهاش غسل تقرّب میکند
قطرهای از اشک، مُنجر به طهارت میشود
هرکه در ماه محرّم کاروبارش شد حسین
چون #رسول_ترک آخر با سعادت میشود
رازق ما کربلاییها حسینِ فاطمه است
روزی یکسال ما این ماه، قسمت میشود
در میان هیأتش انگار زیر قُبّهای
تا که لب وا میکنی فوراً اجابت میشود
تا به سجده میروم سمت خدا پَر میکشم
علّت معراجهایم مُهر تربت میشود
آنقدَر آقاست این آقا به عبّاسش قسم
ارمنی هم زیر این پرچم هدایت میشود
نالههای مادری پهلوشکسته میرسد
روضهخوان تا وارد ذکر مصیبت میشود
صبح محشر تا که میگوید حسین من کجاست؟
میرسد آقا، ولی بی سر، قیامت میشود
#نــوكــر_نـوشــت:
#حـسین_جـان💔
هرکَس که دید راس تو را رویِ نیزه ها
آهی کشید و گفت بیچاره مادرش😭
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدحسین_رضایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
بضعهُ الحسین ع ...
عمری گذشته از مَحَنَت گریه میکنم
از داغِ باغِ یاسَمَنَت گریه میکنم
روضه برای تو شب جمعه گرفته ام
همراهِ زینب و حَسَنَت گریه میکنم
بَرسَر زنان به کرب و بلا زائر تو گفت
بهر حسین بی کَفَنَت گریه میکنم
زخم زبان و زخم عطش زخم دل کنار
امشب برای زخم تَنَت گریه میکنم
بر لحظه ای که خواهر تو گفت یا اَخٰا...
چیزی نمانده از بَدَنَت گریه میکنم
از خاطرم نرفته سنان با دلم چه کرد
بر زخم نیزه بر دَهَنَت گریه میکنم
عریان شدی و هرچه که داشتی برده اند
بر پاره پاره پیرُهَنَت گریه میکنم
با تو چه کرده سُمِّ ستوران که سالهاست
از وقت زیرو رو شُدَنَت گریه میکنم
قاتل به ضربه سر زقفایت بُرید و رفت
با یاد دست و پا زَدَنَت گریه میکنم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
هرچه میخواهی بگیر از من، ولی ای باوفا
گـریههای روضـهی گـودال را از من نگیر
#صلي_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_صابر_حسين
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست
خوابمان برده ست، در اینجا کسی هشیار نیست
تو دعامان میکنی، ما بیمحلی میکنیم
هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست
بیقراری از غم هجر تو کار عاشق است
من که عاشق نیستم، وقتی که حالم زار نیست
آخرش میمیرم و رویت ندیده میروم
ظاهرا این نوکر تو لایق دیدار نیست
زحمتت دادم، برایت دردسر بودم، ببخش
در میان نوکرانت مثل من سربار نیست
باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین
توبه و بدقولی من که همین یکبار نیست
من فقیر و روسیاهم، بینوایم، بیکسم
همنشینی کریمان با فقیران عار نیست
این دل ویرانه را آباد کن #یابنالحسن
بهر این ویرانهدل غیر از شما معمار نیست
دست من در محضرت خالیست میدانم ولی
مطمئنم با کریمان کارها دشوار نیست
من که سر تا پا گناهم، غیر گریه بر حسین
مرهمی بر زخمهای این دل بیمار نیست
زینب و دروازهی ساعات و یک شهر شلوغ
یک مسلمان در میان این همه اغیار نیست؟
بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا
جای خواهرهای تو در بین این بازار نیست
مثل اینکه باز از زوار او جا ماندهام
قسمتم کرب و بلا در اربعین انگار نیست
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
ای رفیقی که همه زحمت ما گردن توست
ما محال است که دست از سر تو برداریم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدعلی_خادمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
به زخمِ قلبِ همه عاشقان نمک زدهاند
که نازدانهی ارباب را کتک زدهاند
یکی دوتاست مگر زخمهای آبلهاش
چه میشد این همه سنگین نبود سلسلهاش
چه میشد این همه بازوی او کبود نبود
دلیل قدِّ خمش کوچهی یهود نبود
در آسمان کبودش دگر ستاره نداشت
چه بود قصه؟ دگر گوش و گوشواره نداشت
خدا کند به زمین خوردهها نفس بدهند
عقیق سرخ پدر را دوباره پس بدهند
خدا کند که دگر سنگ بر جبین نخورد
سه سالهی احدی بی هوا زمین نخورد
سزای دخترکی بی پناه، توهین نیست
که دست هیچکسی مثل زجر سنگین نیست
خرابه حال و هوای خزان گرفته پدر
چقدر موی سرت بوی نان گرفته پدر
چقدر چشم به راهت شدم، کجا بودی
خدا نکرده مگر زیر دست و پا بودی؟
چقدر وضع تنت نامرتب است پدر
هنوز روی لبت رد مرکب است پدر
#نـوكــر_نـوشـت:
#بابا_حسین
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
زودتر سر میزدی بر دخترت بهتر نبود!
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت خانم سه ساله #حضرت_رقیه سلام الله علیها تسلیت◾
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_عنایت_احمدی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
چقدر مزّهی چايی روضهها خوب است
كنارِ لطفِ شما حال و روزِ ما خوب است
ميان #نافله وقتی #قنوت میگيری
برایِ حالِ دلِ ما كمی دعا خوب است
بده به راه خدا دستهاي ما خالیست
كنارِ خانهتان چندتا گدا خوب است
بكُش،حسين بگو، پارهپاره كن جگرم
قسم كه آخرِ كارِ من و شما خوب است
نوشته ام كه مرا در حصير بگذاريد
به آنكه اهلِ كفن نيست، بوريا خوب است
سفيد میشود اين تارهایِ مو كمكم
گذشتِ عُمر در اين زينبيهها خوب است
اگر تو باشی و يادِ تو باشد و اشكم
برای نوكرِ اين خانواده هركجا خوب است
#نـوكــر_نـوشـت
#مـهـدی_جـان
بر دلـم، گرد غمی ریخته از دوری تو
که به صد ابر پر از اشک، دلم وا نشود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_انصاری
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم