دوباره عرض ادب عرض احترام حسین
بنا به عادت هر روزه ام سلام حسین
دوباره مجلس تو آمدم خدا را شکر
دوباره آمده ام مثل یک غلام حسین
تمام دلخوشی ام گریه بر مصیبت توست
دوباره این من و اشک علی الدوام حسین
مرا به لطف تو این گونه میشناسندم
غلام فاطمه و نوکر امام حسین
به جز تو سنگ کسی را به سینه ام نزدم
که چون تو سنگ نخورده کسی ز بام حسین
نخواه رو به کسی غیر خواهرت بزنم
تویی که آخر انصافی و مرام حسین
به غیر چشم محارم کسی ندیده رخش
کجا عقیله کجا مجلس حرام، حسین
سرم فدای کسی که علی فدایش شد
پر است دور و بر زینب از عوام #حسین
#نــوكـــر_نـوشـــت:
#حـسین_جـان💔
می شود نیمه شبی گوشه ی بین الحَرمین
من فقط اشک بریزم تو تماشا بکنی
.
روی جسمش نیزه و تیر و سنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر، با چکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لگدهای "سَنان" تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامهی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشهی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعهی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت، بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد
چون که یاد ضربههای خیزران افتاده بود
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جـان💔
روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی
بر زمین بودی و بر جسـم تـو پیـراهـن نبود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين