#گره_اول_باز_شد
از زبان یک مادر
خسته شدم از بس پسرم گفته بود: مامان من یعنی دیگه نمیتونم درس بخونم؟ با این اوضاع از همه دوستانم عقب افتادم. یعنی از این زندگی حق ما یه گوشی نیست که من بتونم درس بخونم،خدایا....
اشکتو چشمام جمع شده بود، چند وقتی هست هرچی از خدا میخوام مینویسم رو کاغذ و میذارم لای قران:
قربون بزرگیت خدا... یه گوشی برای پسرم، شرمندم نکن.
زنگ زدم به یکی از هیئت امنای مسجد. گفتم ببخشید میتونید یه گوشی برا پسرم جور کنید؟ گفت تلاشمو میکنم...
دو روز بعد زنگ زد گفت بیاین مسجد یه تبلت براش جور شده. خدایا چقدر زود جواب بنده هات رومیدی...
🎁 تبلت توسط بچه های گروه شهید ابراهیم هادی یکی از گروه های کلاس دهم مسجد علیقلی آقا تهیه و تحویل داده شد