eitaa logo
هنرمندان مرکزی
949 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
341 ویدیو
9 فایل
نظرات، پیشنهادات، انتقاد و مطالب مرتبط با حوزه فرهنگ و هنر خود را به این آیدی ارسال فرمایید @S_b_h_o_m
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 از چیزی نمی ترسیدم کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم»، زندگینامه‌ خودنوشت سردار سلیمانی است که توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منتشر شده است. این کتاب که شامل دست‌نوشته‌های شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانهٔ مبارزات انقلابی در سال ۵۷ است. کتاب ازچیزی نمیترسیدم، شرح زندگی مردی از دل روستایی دورافتاده در کرمان است که چند دوره از زندگی ساده و کوتاهش را روایت کرده و نشان می دهد که چگونه از چوپانی به جایگاه بلندی رسید. آنان که سردار سلیمانی را فقط با لباس نظامی دیدند خوب است ببینند که او چگونه پرورش یافته است. 📝درباره کتاب از چیزی نمی‌ترسیدم 🔻شرح رشادت‌ها و شجاعت‌های سردار سلیمانی بر کسی پوشیده نیست اما انتخاب نام کتاب در واقع برگرفته از داستانی است که خود ایشان در کتاب نقل می‌کند. شهید سلیمانی در این کتاب با اشاره به حادثه هتک حرمت یک مامور شهربانی در زمان شاه به یک دختر بی‌حجاب می‌نویسد:  «دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که درآن روزها یک امر طبیعی بود. در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد. این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام کرد. بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با او گرفتم. پاسبان شهربانی به سمت دوستش رفت که پاسبان راهنمایی بود و در چهارراه که جنب شهربانی مستقر بود. به سرعت با دوستم از پله های هتل پایین امدم. آن قدر عصبانی بودم که عواقب این حمله هیچ اهمیتی نداشت. دو پلیس مشغول گفت وگو با هم شدند. برق آسا به آن ها رسیدم. با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینی هایش فوران زد. پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک شهربانی بود. دو پاسبان به سمت ما دویدند با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تخت هها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریب دو ساعت همه جا را گشتند اما نتوانستند مرا پیدا کنند. بعد از هتل خارج شدم و به سمت خانه مان حرکت کردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی نمی‌ترسیدم.» 🔘کتاب از چیزی نمی‌ترسیدم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 🔺مطالعهٔ این کتاب را به کسانی که علاقه‌مند هستند دربارهٔ زندگی شخصی و کاری سردار قاسم سلیمانی اطلاعات بیشتری به دست آورند، پیشنهاد می‌کنیم. بخشی از کتاب از چیزی نمی‌ترسیدم ✍زینب سلیمانی، دختر شهید سلیمانی در مقدمه کتاب از چیزی نمی‌ترسیدم درخصوص یادداشت رهبر معظم انقلاب بر این کتاب می‌نویسد:  «صبح روز چهارشنبه ۲۶آذر۱۳۹۹، خداوند مهربان توفیق زیارتِ رهبر معظم انقلاب را که جانم فدایشان باد، روزی‌مان فرمود. دیدار معظمٌ‌لَه با اعضای ستاد بزرگداشت شهید قاسم سلیمانی و ما افراد خانواده‌اش بود.من، به‌نمایندگی از پدرم، برای ایشان هدیه‌ای برده بودم. این هدیه، زندگی‌نامه‌ای بود به‌قلم حاج‌قاسم که قصد داشتیم به‌مناسبت سالروز شهادتش، در قالب کتابی منتشر کنیم.آنچه همراهم بود، در واقع ماکِت یا نمونهٔ اولیه‌ای از کتاب بود.در پایان دیدار، متن را تقدیمِ آقا کردم. ایشان پرسش‌هایی دربارهٔ آن پرسیدند و این هدیه را با مِهر پذیرفتند. چند روز بعد از آن دیدار و در دقایق پایانیِ نهایی‌شدن کتاب، متنی از دفتر رهبر معظم انقلاب به دستم رسید. ایشان منّت گذاشته و قبل از مطالعه، یادداشتی به‌یاد «سرباز وفادار» خود نوشته بودند. متنی بود پُر از عطوفت و بزرگواری که چون روح بر کالبدِ این کتاب نشست.» 📜متن این یادداشت به شرح زیر است: «بسمه‌تعالی هر چیزی که یاد شهید عزیز ما را برجسته کند، چشم‌نواز و دلنواز است. یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفه‌ای داریم. کتاب حاضر را هنوز نخوانده‌ام اما ظاهراً میتواند گامی در این راه باشد. رزقناالله ما رزقه من فضله سیّدعلی خامنه‌ای ۹۹/۱۰/۷» @bhomarkazi
. 📖 حدود ساعت یک ‌جمعه حدود ساعت یک، نیمه‌شب، بغداد... این ماجرا صدبار در من بازخوانی شد هر بار با این جمله در اخبار جان دادم روح بلند حاج قاسم آسمانی شد تعداد موشک‌ها سه تا بوده‌ست، این یعنی تیر سه‌شعبه باز هم کار خودش را کرد از دست و انگشتر بگویم یا تن بی‌سر؟ با هر کدامش می‌شود یک روضه برپا کرد این دست یعنی دل بریدن از امان‌نامه این دست یعنی دست رد بر هرچه بدعهدی گیرم که دستی بر زمین افتاد؛ پابرجاست، دستی که داده حاج قاسم با ابومهدی... (محمدحسین ملکیان) ▪️کتاب «حدود ساعت یک» گزیده‌ای است از دل‌سروده‌های شاعران میهن عزیزمان در پاسداشت سردار شهید ▫️برای گزینش اشعار این کتاب، سروده‌های بسیاری مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و فاخرترین آن‌ها انتخاب شده‌ است. @bhomarkazi
رمان «من او» سومین اثر رضا امیرخانی است که در سال 1378 منتشر و برخی آن را بهترین کتاب این نویسنده می‌دانند. داستان مربوط به زندگی فردی به نام علی فتاح است و عشق پاک او با دختر خدمتکار خانواده اش به نام مهتاب که به دلیل اعتقاد علی به عشقی پاک تا زمانی که از عشق راستین خود مطمئن نشده از ازدواج امتناع می‌کند و در خلال داستان از راهنمایی‌های درویشی مصطفی نام، از سلسله‌ای نامعلوم کمک می گیرد که نقش مهمی در داستان نیز دارد. مهتاب و علی هر دو عاقبت ناکام از دنیا می روند تا در جهان آخرت با یکدیگر ازدواج کنند. دو راوی در داستان هستند، یکی خود رضا امیرخانی و دیگر قهرمان داستان (علی فتاح)و این دو ماجراهای زندگی علی فتاح را از کودکی تا لحظهٔ مرگ / ازدواج، روایت می‌کند. 📚 @arak_dastan @bhomarkazi
📚 از چیزی نمیترسیدم ؛ خاطرات خودنوشت حاج قاسم سلیمانی ؛ « دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که درآن روزها یک امر طبیعی بود. در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد. این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام کرد. بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با او گرفتم.  دو پلیس مشغول گفت وگو با هم شدند. برق آسا به آن ها رسیدم. با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم. به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تخت هها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. اما نتوانستند مرا پیدا کنند. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی نمی‌ترسیدم . » @bhomarkazi
هنرمندان مرکزی
📖بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم ✍بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم اثری ماندگار نادر ابراهیمی است. از این نویسنده‌ی به‌نام معاصر بیش از نود کتاب باقی مانده است، که از معروف‌ترین آنها می‌توان به یک عاشقانه‌ی آرام، خانه‌ای برای شب، چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم اشاره کرد. 📝درباره کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم: ✏️داستان بار دیگر شهری که دوست می داشتم عاشقانه‌ای از نادر ابراهیمی است که اولین بار در سال 1345 منتشر شد، داستان ترک شهر و محل زندگی بخاطر عشق، بی وفایی و در نهایت بازگشت دوباره به زادگاه است. نثری این کتاب شورانگیز و شاعرانه است، داستان عشق ممنوعه‌ی پسر کشاورز و دختر خان است که وقتی با مخالفت اطرافیان مواجه می‌شوند قدرت عشق آن‌ها را وسوسه می‌کند تا شهر خود را ترک کنند. عشق و غم و افسوس و اندوه در همه‌ی جای این اثر جریان دارد اما نویسنده به مسائل دیگری مانند عادات، معضلات و مشکلات اجتماعی و حتی سیاسی نیز در این کتاب اشاره کرده است، مشکلاتی که هنوز هم بعد از گذشت سالها و با برگشت راوی به زادگاهش، بر زندگی او سایه انداخته است. 🪆هلیا دختر خان است و راوی داستان پسر کشاورزی‌ که از کودکی هم‌بازی هم بوده‌اند. آن‌ها عاشق می‌شوند و تصمیم می‌گیرند ازدواج کنند اما خانواده‌هایشان مخالف هستند و در نهایت به چمخاله فرار می‌کنند و آنجا زندگی‌ جدیدی را شروع می‌کنند. هلیا درنهایت بین عقل و احساساتش، عقل را انتخاب می‌کند و به شهر زادگاهش برمی‌گردد؛ درحالی‌که مرد داستان در ابتدا حاضر نیست تسلیم شود ولی بعد از ۱۱ سال دوری به شهرش باز می‌گردد؛ به‌شهری که زمانی دوستش می‌داشت؛ به شهری که روزگاری از آنجا طرد شده است. 📓مرحوم نادر ابراهیمی چندین بار از اسم کتابش در جملاتش استفاده کرده بود تا شاید به‌طریقی بتواند بار عاطفی داستان را کمی سبک‌تر کند. شاید داستان این عشق مانند بقیه‌ی داستان‌های عاشقانه تکراری باشد اما چیزی که این اثر را تا این حد مشهور کرده است قلم توانای نویسنده در توصیف عشق و گفتگوهای عاشقانه‌ی پسرک با معشوقه‌‌اش است. 🖊قلم فرسایی بی‌نظیر نادر در این کتاب کاملا مشخص است. این کتاب برای گروه سنی بزرگ‌سال مناسب است. خواندن این کتاب برای طرفداران رمان‌های عاشقانه جالب است و قطعا از خواندن آن لذت خواهند برد. @bhomarkazi
هنرمندان مرکزی
📗کتاب صوتی #شاهرخ_حر_انقلاب قسمت 1⃣ #هنرمندان_مرکزی @bhomarkazi
📗📗 کتاب «شاهرخ حر انقلاب اسلامی» با قلمی روان و ساده به بیان خاطرات مربوط به سردار شهید مفقود الاثر، شاهرخ ضرغام میپردازد. شاهرخ ضرغام در اول دیماه ۱۳۲۸ در محله کوکاکولای تهران بدنیا آمد ، شاهرخ دارای هیکلی تنومند و کشتی گیری ورزیده بود اما به لات بازی و گردن کلفتی و کاباره گردی معروف بود تا حدی که به او لقب "شاهرخ غول" داده بودند. با دمیدن طلوع انقلاب به یکباره با چشیدن ولایت حضرت روح‌الله آن چنان تغییر و توبه کرد که به شاهرخ " حر انقلاب" معروف شد طوری که روی سینه اش فدایت شوم خمینی را خالکوبی کرد و میگفت: «اگر رگ‌های بدنم را بِبُرید نام حضرت روح‌الله را روی زمین می‌نویسد.» شاهرخ پس از انقلاب با آغاز جنگ به گروه فدائیان اسلام در آبادان پیوست و بعد از مدتی با جمعی از رفقای لوتی و با مرام جبهه گروهی را به نام " آدم خوارها " تاسیس کرد گروهی که رعب و وحشت را به دل عراقی ها می انداخت . شاهرخ سرانجام در ۱۷ آذر ۱۳۵۹ در شهر آبادان برات شهادت گرفت و خود را به یاران عاشورایی امام حسین (ع) رساند. @bhomarkazi
📚 | مرد ابدی 📣 چهل سال تلاش برای زدن اسرائیل 🔹️ چرا باید «مرد ابدی» را خواند؟ 🔹 کتاب «مرد ابدی»، روایتی است از زندگی شهید حسن طهرانی‌مقدم، از تولّد و کودکی و نوجوانی و جوانی تا جنگ و در ادامه هم از جنگ تا فرماندهی توپخانه و فرماندهی موشکی و ادامه‌ی مسیر موشکی شدن ایران تا انفجار آبان ۱۳۹۰ و شهادت وی. 🔹 سطربه‌سطر این روایت داستانی، نه بر مبنای تخیّل نویسنده که بر مبنای اطّلاعات و جزئیّاتی است که خانم سپهری نویسنده کتاب، در گفت‌وگو با افراد مختلف کسب کرده است. مصاحبه با بیش از ۱۸۰ نفر از خانواده و دوستان تا فرماندهان و همکاران شهید، در سطح توان و تحمّل هر فردی نیست. ماجرا وقتی سخت‌تر می‌شود که بدانیم نویسنده بعداً باید این حجم از مصاحبه‌ها را فهرست کند و انبوه اطّلاعات به‌دست‌آمده را در یک خطّ سِیر مناسب قرار دهد تا یک روایت داستانی از سوژه خلق شود. روایتی جذاب و پرکشش که اجازه بستن کتاب را به خواننده نمی‌دهد. 🔹 یکی از فایده‌های خواندن «مرد ابدی» و دیگر آثاری از این دست این است که بدانیم کار دارد روی دوش چه جنس آدم‌هایی جلو می‌رود. بی‌جهت هم نیست که مردان بزرگ تاریخ پس از انقلاب، از مصطفی چمران و ابراهیم همّت تا فخری‌زاده و قاسم سلیمانی و حسن طهرانی‌مقدّم، از این نظر، همه شبیهِ هم هستند؛ کسانی که بی هیچ منّت و توقّعی شانه زیر بار امانت الهی می‌دهند و پروژه‌ی تاریخ را پیش می‌برند. 🗓 سالگرد شهادت سردار عالی‌قدر، دانشمند برجسته و پارسای بی‌ادعا، سردار حسن طهرانی‌ مقدم 🔍 ادامه مطلب را بخوانید👇 khl.ink/f/58292 @bhomarkazi