eitaa logo
بېسېم چې
871 دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
8.2هزار ویدیو
289 فایل
[بسم الله المھدې...] [سلام‌بر‌ېگانه‌مُنجې‌عـٰالم‌بشرېت..!🕊] {عشق یعنی استخوان و یک پلاک سال‌ها تنهای تنها زیر خاک..🥀} خرده‌ریزها⇦ https://eitaa.com/bisimt
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی برنامه هم میدونه که تو دلت شهادت میخواد🧑‍🦯💔
ـــ😍ـــ
. ___ شهید مصطفی صدر زاده ؛ امتحان خدا جلو رو مونه ، اونی بعدا سرش بالاست و سینه ش جلو که، اینجا نمره منفی نگیره . حواسمـــــــون باشه، شرمنــ❤️‍🩹ـده آقـا نشیم . . . |🔗🌿📸| .
‌به‌قول‌حاج‌قاسم؛ ماباشماعاقبت‌بخیریم‌حبیبنا♥️! چشم‌بددور،چشم‌بدکور... ✨️
خـیره‌بَرعَڪس‌حَـرَم، زیرلَـب‌مۍٖگویـَم . . نوڪَرَت‌دِلـتَنگ‌اَسـت، خودِت‌ڪآرۍکُـن . .!💔:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- ♥️✌️🏾🌱 -
وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون و خدا را فراوان یاد کنید شاید رستگار شدید . - سوره انفال ، آیه 45
-
یه بنده خدایی دختر کوچیک داشت دخترش مریض بود.....بچه فلج بود💔 همه گفتن نبرش اونجا.... گفت:نه!میبرم اونجا خود حضرت رقیه(س)شفاش میده😔 بردش دمشق حرم بی بی، خادم های حرم میگن هر روز بچه به بغل میومد زیارت😭 بعد چند روز می‌بینند اومده اما بچه باهاش نیست😱 باباهه داد میزنه😞میگه: کی گفته تو جواب میدی...💔): کی گفته تو شفا میدی....🥀): من پاشدم‌ اومدم حرمت.. همه گفتن نبرش...): گفتم نه!😭رقیه(س)دخترمو شفا میده....😔💔): الان بلیط گرفتم امروز دارم بر می گردم،آخه با چه رویی برگردم؟....💔): برگشت هتل... دید دخترش داره دور اتاق میدوه و گریه می کنه...😭 بچه ای که فلج بوده....): دختره به باباش میگه:چرا منو ول کردی رفتی؟....😞): باباهه میگه:تو چطور میتونی راه بری؟ دخترش میگه:تو که رفتی تنها شدم ترسیدم☹️ خیلی گریه کردم😭 یهو یه دخترکوچولو اومد....): گفت:چی‌شده؟ گفتم:بابام رفته...💔تنهام😟می ترسم...): گفت:بابات الان میاد.بیا تا اون موقع باهم بازی کنیم☺️ گفتم:من فلجم....😔): گفت:عیبی نداره بیا😇 دیدم می تونم راه برم😳باهم بازی کردیم....😍): قبل اینکه تو بیای گفت:بابات داره میاد....من دارم میرم ولی به بابات بگو دیگه سرم داد نزنه...💔):🥺 کسی سر بچه یتیم داد نمیزنه🙂•‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺رسول خدا صلّی الله علیه و ‌آله و سلم فرمودند : 📄إذا وُقِعَ فی الرَّجُلِ وَأنْتَ فی مَلَأٍ فَکُنْ لِلرَّجُلِ ناصِراً وَلِلْقَوْمِ زاجِراً وَقُمْ عَنْهُم. 📜اگر در میان جمعی بودی و از کسی غیبت شد، آن فرد را یاری کن و آن جمع را از بدگویی بازدار و از میانشان برخیز و برو. 📚کنز العمّال، ج ۳، ص ۵۸۶، ح ۸۰۲۸ 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پـدر و مـادر همـانـنـده سـوره ای از "قـرآن "هستن که هیچ کـس نمیتواندمانندش را برایت بیاورد قدر آئینه بدانیدچو هست نه در آنوقت که افتاد وشکست
🔖 بهترین هدیه برای اموات ✨رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: براى اموات خود هدیه بفرستید! اصحاب گفتند: هدیه براى آنان چیست؟ ✅ فرمود: صدقه و دعا. ✨همچنین فرمود: ارواح مؤمنان هر جمعه، به آسمان دنیا در برابر خانه ها و منزل هاى خود مى آیند و با صداى غمناکى ندا مى دهند که اى خانواده ما، اى فرزندان ما و اى پدر و مادر و خویشان ما! به ما مهربانى کنید; از اموالى که در دست ما بود (و اکنون در اختیار شماست) با دادن درهمى و قرص نانى و جامه اى نسبت به ما ترحّم آورید، که خداوند شما را از جامه بهشت بپوشاند! ◽رسول خدا(صلى الله علیه وآله) که این جملات را فرمود گریه کرد و صحابه نیز همراه او گریستند... 📚 مستدرک الوسائل، جلد 2 🖤پنجشنبه است یادی کنیم از مسافرانی که روزی در کنارمان بودند و اكنون فقط یاد و خاطرشان در دلمان باقیست با فاتحه وصلوات روحشان را شاد کنیم 🖤
_❤️‍🩹👌🏻
-رمان رفیق بسیجی _۱ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️ ☺️☺️ ☺️ امیر رضا : محمدددد محمدد داش ممد 😫😫😫 محمد: جاان محمد 🙂 امیر رضا: فرمانده چکارت داشت واسه ماموریت بود؟🧐 محمد:میخاست زمان تعیین کنیم واسه جلسه امیر رضا: جلسه؟ جلسه چی🧐 ماموریت گشت زنی نمیریم امشب؟ محمد: آره جلسه برای ماموریت 🙃 نه متاسفانه امروز نمیریم گشت امیر رضا: ای بابا کی میریم خب باشه 😕 محمد:زمان بگین من به فرمانده بگم راستی به علیرضا هم بگو امیر رضا: باشه میگم فردا بعد جلسه خوبه؟ محمد:اره خوب میگم ---------- پ ن: سلام امدم با رمان🙂🙃
رمان رفیق بسیجی _۲ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️☺️ ☺️☺️☺️ ☺️☺️ ☺️ راوی:قرار بود بعد جلسه بریم گشت زنی سید امیررضا:علیرضاااااااااااابریم دیگه دیر شد🙄 سید امیر رضا:آرمان توهم بیا محمد:امیر رضاا سید: جانم داداش😌 محمد:جانت بی بلا فرمانده زنگ زده بود میگفت اگه امکان داره زود بیاید امیر رضا:واااای از دست اینا بریم ارماان،علیرضاا دیر شد😡😠😠 علیرضا:چخبرتونه اومددم خونه بودم داشتم یه دوش میگرفتم🤭 سید:من از دست این دق میکنم 😵‍💫 سید:به آقا پیداش شد دوش میگیری انقد دیر نکن 😑 علیرضا:آرمان کووو🤦 علیرضا:بچه ها دیر شد بریم الان هرچی بشه فرمانده از چش من میبینه سید:بریم دیگه🚶‍♀ محمد: نترسین من به گردن میگیرم😶 سید:آرماان😩😩 سید:بریم بابا این نمیاد😰 سید:بریم علیرضا ماشین روشن کن😔 علیرضا:باش داداش محمد:من باماشین سپاه اومدم زود سوارشید بریم🚙🚙 _____ پ. ن: ارامش طوفان نزدیک
اینم رمان
✨﷽✨ ✨ آنقدردریادل باش که ازچیزی نگران نشوی آنقدربزرگوارباش که خشمگین نگردی آنقدرنیرومندباش که ازچیزی نترسی وآنقدرراضی باش که به هیچ مشکلی اجازه خودنمایی ندهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«شوق دیدن» استاد رائفی پور 🔅 آرزوی تمام ائمه خدمت کردن به امام زمان علیه السلام بود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسیجی.. یک کارت عضویت دارهـ.. که اونم سند شهادتشه.. :)
(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا