#معرفی_شهید 📚🔗
__________________________
نام:حسینمعزغلامے
محلتولد:امیدیهےخوزستان
تاریختولد:۱۳۷۳/۰۱/۰۶
تاریخشهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴
محلشهادت:حماهسوریه
آدرسمزار:بهشتزهرا.قطعهے۵۰
وضعیتتاهل:مجرد
خلاصهےزندگیشان:👇🏻🌿
این شهید که به پیروی از عموی شهیدش محمد حسین معز غلامی به سبز پوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و برای دفاع از حریم اهل بیت و اسلام به سوریه اعزام شده بود، سرانجام در چهارم فروردین ماه سال جاری در منطقه «حما»ی سوریه به مبارزه با تکفیری ها و داعش، به مقام والای شهادت نائل آمد تا بار دیگر ارادت و اخلاص مردم دارالمجاهدین و دارالمومنین همدان به اهل بیت عصمت و طهارت را به اثبات برساند و اولین شهید مدافع حرم سال 96 از جوانان غیور همدان باشد.
نحوهےشهادت:💔👇🏻
۳ تیر به چشم چپ، گونه راست و همان کتفی خورده شد که در فتنه مصدوم شده و وی را به شهادت رساند.
به دلیل موقعیت بد حضور وی در سنگلاخ، دندان ها و استخوان پایش نیز هنگام سقوط به زمین شکسته و پیکر وی چند ساعتی تا برگشت به نیروهای خودی بر زمین مانده بود.
هدیه خداوند در هشتم فروردین ماه به خاک سپرده شد و در جوار دوستان شیرمردش در قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران آرام گرفت.
#شھیدحسینمعزغلامی
#خاطره_شهید💌🔗
________________________
در کودکی برای خودش سنگر درست میکرد
.پدرش با ۳۲ سال سابقه، بازنشسته نیروی هوایی ارتش جمهور اسلامی ایران است تا همان اول بدانیم قصه علاقه حسین به مسیر جهاد از کجا آب میخورد. علاقهای که به گفته مادر شهید وارد بازیهای کودکانهاش هم شده بود: «از بچگی عاشق خدمت کردن و کارهای نظامی بود. در بازیهایش چند بالش روی هم میگذاشت و برای خودش سنگر درست میکرد. لوله جاروبرقی را هم مثل اسلحه در دستش میگرفت و تیراندازی میکرد. یکی از آرزوهایش این بود که پاسدار شود. با اینکه رشته خوبی هم در دانشگاه قبول شد اما چون میخواست پاسدار شود نرفت. در نهایت دانشگاه امام حسین(ع) امتحان داد و قبول شد. در کنارش مداحی کردن را هم دوست داشت. شعرهای مذهبی را با کمک پدر و خواهرهایش حفظ میکرد تا در هیئت بخواند. یادم میآید یکسال در محرم و شب حضرت علیاصغر شعر زیبایی خواند که اتفاق جالبی بود. از همان بچگی با این چیزها کیف میکرد. در اتاقش را میبست و برای خودش میخواند یا به مسجد میرفت تا مکبر نماز جماعت باشد. آخر هم با پولهای توی جیبش هیئتی را به نام منتظران مهدی(عج) راه انداخت. بعد هم بیشتر حقوقش را آنجا خرج میکرد و با این کار خیلی از بچههای محل را جذب هیئت کرد.
#شھیدحسینمعزغلامی
#سخن_شهید💙🔗
______________________
+هم به خانواده ام و هم دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی, اقتصادی و .... پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید.
+امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود.
#قسمتیازوصیتنامه
#شھیدحسینمعزغلامی
من همونم که تو همونم نیسی🤞🏻
:
[🕊🐾]
-
-
#شهیدانہ
شهیدمرادیمیگفت؛ ♥️🕊
دعاکنیدکهمبتلابشیم..
باخودتونمیگیدبهچیمبتلابشیم؟!
میگفت؛
دعاکنیدبهدردِبےقرارشدنبرایامامزمان
مبتلابشین:)🥀
میگفت
اونوقتاگهیهجمعهدعاےندبهرونخوندین...
حسکسےرودارینکه!"
شبانهلشکرامامحسین(؏)رو ترکڪرده!!💔
-
-
☁️⃟🔗¦⇢ #بدون_شرح
من همونم که تو همونم نیسی🤞🏻
:
#فرمایشات✌️🏻🚶🏻♂
سردارمےگفتاگہتویپادگانت،
دوتاسربازرونمازخونوقرآنخونڪردی
اینبراتمےمونہازاینپستهادرجہهاچیزیدرنمیاد...
• شھیداحمدڪاظمی
یه کانال میشناسم دیر تر از ما شروع کردند اما ..
الان خیلی بیشتر از ماهستند .. . حدودا 1,1K هستند ... چرا لفت میدید😔
لطفا دلیلشو بگید تا برطرفش کنیم
🥀🌸
🍃 #نامهای_برای_خواهرم😘
این نامه از طرف همهی ماست...
🌙 این شبها
حال مادرت خوب نیست...
پدرت هی سراغ تو را میگیرد و
«کجاستی کجاستی»کنان
باورش نیست که
نیستی... ⛅😭
دفترت 📖 را
🌹 که رنگ لالههای دشت را
گرفته بود ورق زدهاند
یک گوشهاش
نوشته بودی
❤ #یا_سیدالشهدا (ع)
و چه روضهای شد همین نوشتهات...
فصلها با هم نمیآیند؛ ماهها هم...
اما همین دوروز پیش بود
که با رفتنت😔
🍁 بهار، رنگ پاییز گرفت
💔 و عطر کربلا در رمضان پیچید
🌷مرزها
فاصلهی قلبها را
هرگز تعیین نمیکنند.... تو
خواهر همهی ما دختران بودی؛😍
خواهری، با
لهجهی زیبای کابلی
⚡ که در میان آتش🔥 و خون💔
مظلومانه... مظلومانه... مظلومانه... پر کشید . . . 🕊🕊
📷 ا. قاسم زاده
🏴افغانستان_تسلیت