مذهبے عاشــ❤️ـق ترند...
اینکه میگویم دما دَم مذهـ🧡ـبـے ها عاشق ترند...
با دلیل میگویم که آنها واقعا عـاشـق ترند...
هر که الگویش مولاوعــ❤️ــلـےو فـاطـمـھ💚 است...
بر یقین هم میتوان گفت که آنها عــاشــق ترند...
🍀بیسیم چی🍀
┄┄┅┅❅༻☑️༺❅┅┅┄┄
https://eitaa.com/ghasen
┄┄┅┅┅❅═❁═❅┅┅┅┄┄
تو آن بــلــاۍ قــشــنـ😍ــگــے که آمدۍ به ســرم
🍀بیسیم چی🍀
┄┄┅┅❅༻☑️༺❅┅┅┄┄
https://eitaa.com/ghasen
┄┄┅┅┅❅═❁═❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از فاطــꨄــمه
#تلنگر
#زندگیزیباست
یڪ روز .. یڪ ساعت .. یڪ دقیقه ..
"هرگز بر نمیگردد"
پس لطفا عُـــمرت را با دغدغہی حرفهای
مردم خراب نکن‼️
#همینکہ_خـدا_خوشش_بیاد_کافیہ
(https://eitaa.com/ghasen)
🥀🖤عاشقان ظهور 🖤🥀
☘بی سیم چی ☘
#پروفایل
#نظامی
#باکیفیت
منتظران ظهور صلوات:
#بیو🌼
♡خدا:
تو با من قدم بزن!
من تا ته دنیا جاده میسازم...♡
#سـرباز_حضرت_عـشق😍
┄┄┅┅❅༻☑️༺❅┅┅┄┄
https://eitaa.com/ghasen
┄┄┅┅┅❅═❁═❅┅┅┅┄┄
#پروفایل
# نظامی
#با کیفیت
┄┄┅┅❅༻☑️༺❅┅┅┄┄
https://eitaa.com/ghasen
┄┄┅┅┅❅═❁═❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از فاطــꨄــمه
پروفایل
دخترونه
مذهبی
چادری شدن شجاعت میخواهد
یا
یک مادری که برایت دعا کند....!
https://eitaa.com/ghasen
🥀🖤عاشقان ظهور 🖤🥀
☘بی سیم چی ☘
هدایت شده از فاطــꨄــمه
پروفایل
دخترونه
مذهبی
آقا
آقا
دعا کن
تا شاید ما با دعای تو یک شب جمعه هم که شده کربلایی شویم...!
https://eitaa.com/ghasen
🥀🖤عاشقان ظهور 🖤🥀
☘بی سیم چی ☘
# پروفایل
#نظامی
#با کیفیت
┄┄┅┅❅༻☑️༺❅┅┅┄┄
https://eitaa.com/ghasen
┄┄┅┅┅❅═❁═❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه شهید شویم؟!
میگفت: همه بلندن بمیرن😏
تو اگه عرضه داری شهید شو❤️☺️
🍀بیسیم چی🍀
┄┄┅┅❅༻☑️༺❅┅┅┄┄
https://eitaa.com/ghasen
┄┄┅┅┅❅═❁═❅┅┅┅┄┄
🚨 #تلنگر
🚇تو مترو یا اتوبوس نشستی روی صندلی ...👇
🧕👱🏻♂یه خانم یا آقایی میاد روبه روی شما می ایسته، شما بلند میشی و جاتو میدی بهش😊
🌸از این کار میتونی اهدافِ مختلفی داشته باشی. حالا یا مبارزه با هوای_نفس 👊یا خدمت به خلقُالله☺️و خادمی عبادالله😉
🍀خانم یا آقایی که جاتو دادی بهش
از این لطفِ شما احساس شرمندگی میکنن.😔
شرمنده میشن وقتی میبینن شما ایستادی و اون جای شما نشسته. خودشو به شما مدیون میدونه و هی تشکر میکنه 🥰
❌ #رفقا_حواسمون_هست? 🤨
خیییلی وقته #شهدا جاشونو دادن که ما بشینیم😞
نههه . . .
راستی جاشونو ندادن ما بشینیم !!!‼
جونشونو دادن تا ما بایستیم 😔💐
🤔اونوقت ما چیکار میکنیم؟
مگه خدا نگفته
🌟«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل أَحْيَاءٌ»🌟
☝️یعنی: هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند مُرده مپندار بلكه زنده اند.🌍
#ببخشید_ای_شهید 😔
که بجای راهت
«من راحتی را انتخاب کردم»😣
#شهیدانه
#شهدا_شرمنده_ایم
هدایت شده از فاطــꨄــمه
#سلام_به_ارباب🧡✋🏻
خالقمقلبمرا
وقفشماڪردهومن
خانہوقفےخود
ازهمہپسمیڪَیرم
تاسلامَتنڪنم
زندڪَیمتعطیلست
باسلامےبهشما
اذنِنفسمیڪَیرم
#السلامعلیک_یااباعبدالله💛🌿
#سلام_به_ارباب🧡✋🏻
https://eitaa.com/ghasen
🖤🥀عاشقان ظهور 🥀🖤
☘بی سیم چی ☘
بسم الله الرحمان الرحیم❤️
پارت چهارم(ݐݪاڪ ݐݩھاڽ)
با پیچیدن بوی کباب نفس عمیقی کشید ولی در دلم خودم اعتراف کرد که کباب هایی که کمیل کباب میکرد خیلی خوش مزه😋😋هستند با آمدن اسم کمیل ذهنش بهس سمت پسر خاله اش کشیده شد
کمیلی که خیلی به رفتارش مشکوک بود حیا ومذهبی بودنش با مخالف نظام ولی لایت اصلا جوری در نمیاد آمد
با اینکه در این 25سال اصلا رفتارته بدی از او ندیده بود امام اصلا نمیتوانست با عقاید اون کنار بیاید ولی در بعضیاشون از مواقع بحثی بین آنها پیش میشه آمد
به حیاط برگشت و مشغول کمکشون به بقیه شد فضای صمیمی خانواده نسبتا بزرگش دوست داشته با صدای کمیل که خبر از آماده شدن کباب ها میداد همه دوره سفره این که خانم ها چیده بودند نشستند
سر سفره کم کمیل داشته بحث سیاسی پیش میشه آمد که با تشر سید محمود پدر سمانه همه در سکوت🤐 شام را خوردند
بعدشم صرف شام ثریا زن برادر سمانه همراه صغریٰ شستن ظرف هارا به عُهده گرفتند و سمانه همراه زینب و طاها در حیاط فوتبال بازی می کردند سمانه بیشتر به جای بازی آنها را تشویق میکرد با صدای فریاد طاها به سمت اون چرخید:
_خاله توپه رو شوت کن⚽️
سمانه ضربه یه محکمی به توپه زدن که محکم به ماشین مدل بالای کمیل که در حیاط پارک شده بود اصابت کرد سمانه بتون شرمندگی😔 به طرف کمیل چرخید ولی گفت:
_شرمنده حواسمو نبود اصلا😊
_این چه حرفیه اشکالی نداره
سمانه برگشت ولی چشم غره این به دوتا وروجک رفت
باصدای فرحناز خانم مادر سمانه که همه را برای نوشیدن چای دعوت میکرد به طرف آن رفت ولی سینی را از اون گرفت وبه همه تعارف کرد ولی کنار صغریٰ نشست که با لحن با نمکی زیر گوش سمانه زمزمه کرد:
_ان شا الله چایی خواستگاریت ننه🤪
🍀بیسیم چی🍀
┄┄┅┅❅༻☑️༺❅┅┅┄┄
https://eitaa.com/ghasen
┄┄┅┅┅❅═❁═❅┅┅┅┄┄
بسم الله الرحمان الرحیم❤️
پارت پنجم(ݐݪاڪ ݐݩھاڽ)
سمانه خندید😄و مشتی به بازویش زد سرش را بلند کرد ولی متوجه خندیدن😁کمیل شد با تعجب به سمت صغریٰ برگشت و گفت:😳
_کمیل داره میخنده یعنی شنید؟
صغریٰ استکان چایی اش را برداشت و بیخیال گفت:
_شاید کلاس کمیل گوشای تیزی داره😜
عزیز با لبخند ☺به دخترا خیره شد و گفت:نظرتون چیه امشب پیشم بمونید؟
دخترا نگاهی به هم انداختند از خدایشان بود امشب راکنار هم سپری کنند کلی حرف ناگفته بود که باید به هم میگفتند
با لبخند😀به طرف عزیز برگشتند ولی سرشان را به علامت تایید تکان دادند
_ولی راهتون دوره میشه دخترا
باصحبت سمیه خانم لبخند دخترا محو شد😄=😐
کمیل جدی برگشت و گفت:
_مشکلی نیست من فردا میرسونمشون😊
_خب مادرجان تو هم با آرش امشب بمون
_نه عزیز جان من نمیتونم بمونم
سید محمود لبخندی🙂 زد و رو به کمیل گفت:
_زحمتت میشه پسرم
_نه این چه حرفیه
دختر ها ذوق زده 🤩 به هم نگاه کردند و آرام خندیدند😄
با رفتن همه صغریٰ و سمانه حیاط را جمع ولی جوری کردند وبعد از شستن ظرف ها شبه بخیری به عزیز گفتن ولی به اتاقشان رفتند و روی تخت نشستند و شروع به تحلیل و تجزیه همه یه اتفاقات اخیر که در خانواده و دانشگاه اتفاقی افتاده افتاده کردند
بعد از کلی صحبت بلاخره بعد از نماز صبح اجازه خواب 😴 را به خودشان دادند
🍀بیسیم چی🍀
┄┄┅┅❅༻☑️༺❅┅┅┄┄
https://eitaa.com/ghasen
┄┄┅┅┅❅═❁═❅┅┅┅┄┄
بسم الله الرحمان رحیم❤️
پارت ششم(ݐݪاڪ ݐݩھاڽ)
سمانه با شنیدن سر و صدایی چشمانش را باز کرد با دستانش دنبال گوشیش میگشت که موفق به پیدا کردنش شد نگاهی به ساعت گوشی انداخت بادیدن ساعت سریع نشست و بلند صغریٰ را صدای زد:
_بلند شو صغریٰ دیوونه بلند شو دیرمون شد
_جانم عزیزت بزار بخوابم
_صغریٰ بلندشو کلاس اولمون با رستگاریه اون همینجوری از ما خوشش نمیاد تاخیر بخوریم مجبورمون میکنه حذفشوت کنیم درسشو
_باشه بیدار شدم غر نزن😬
سمانه سریع به سرویس بهداشتی میرود ولی دستت و صورتش را میشورد و در عرضه 10دقیقه آماده میشود به اتاق برم میگردد که صغریٰ را خوابالو روی تخت میبیند
_اصلا به من ربطی نداره میرم پایین تو نیا😶
چادرش را سر میکند و کیفش به دست از اتاق خارج میشود تا میخواستم از پله ها پایین بیاید با کمیل رو به رو شد
_سلام کجایید شما؟دیرتون شد
_سلام دیشب دیر خوابیدیم
_صغریٰ کجاست؟
_خوابیده نتونستم بیدارشم کنم🤦♀
_من بیدارشم میکنم
سمانه از پله ها پایین میرود اول ب*و*سه*ای برم گونه عزیز زد ولی بعد روی صندلی می نشیند و برای خودش چایی میریزد☕️
هر چقدر صداتون کردم بیدارشم نشدید مادر منم پام چند روز درد میکرد دیگه کمیل اومد فرستادمش بیدارتون کنه
_شرمنده عزیز دیشب بعد نماز خوابیدیم راستی پاتون چشه؟🤔
_هیچی مادر پیری و هزار درد
_این چه حرفیه هنوز اول جوونیته😉
🍀بیسیم چی🍀
┄┄┅┅❅༻☑️༺❅┅┅┄┄
https://eitaa.com/ghasen
┄┄┅┅┅❅═❁═❅┅┅┅┄┄
ݕښݥ ږٹ اڷݝۺڨ❤
گفتیم ڠݜڨ را به صبورے دوا کنیم😍
هر روز ڠݜڨ بیشتر و صبر کمتر است...
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
از واقعه اے تو را خبر خواهم کرد
و آن را به دو حرف مختصر خواهم کرد
باڠشق تو در خاک نهان خواهم شد😘
با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
اگر از این متن هاے عشقولانه🙈 😻(مذهبے)
بک گراند😁،پروفایل عشقولانه😉، دخترونه و پسرونه😃 خوشمل جیگول پیگول(مذهبے)
بیو دلانه😊❤، آیه های الهے، جرعه اے: {تلنگر ،کتاب، دانش، اخلاق} و التماس تفکر😊[مذهبے]
واما قسمت قشنگ و پرمخاطب یعنے< رمــــ😍ــان مذهبے>
میخواے😉
قبلش یه سوال بپرسم😜
حالا به نظرتون یه همچین کانال قشنگ و پر محتوایے کجاے ایـــتــا پیدا میشه🧐🤔
من آدرس این کانال رو بهتون میدم🙃🤓😌
خب بیاین پایین
پایین تر
اهان رسیدیم☺☺
👇👇👇
(@SAMIMASHGH)
بهتون پیشنهاد میکنم از دستش ندین
کانالش مــ😍ــحـــشــره
#معرفیشهید 🕊
" شهید محمد هادی ذوالفقاری "
مشخصات شهید:
نام محمد هادی♥️
نام خانوادگی ذوالفقاری 😇
نام پدر رجبعلی🍃
تاریخ تولد ۱۳ / ۱۳ / ۱۳۶۷⏰
محل تولد تهران🗺
شغل طلبه 🎈
شهادت ۲۶ / ۱۱ / ۱۳۹۳🌿
محل شهادت یکشیفیه(سامرا)🌱
تشیع ۳۰ / ۱۱ / ۱۳۹۳💔
محل تشیع کربلا و نجف✨
مزار شهید وادی السلام شهر نجف اشرف 🌻
مزار یادبود بهشت زهرا (قطعه ۲۶ ، ردیف ۱، شماره ۲۵)🥀
#شهید🍃
#شهادت 🥀
#شهید_محمدهادیذوالفقاری ♥️
"۵ شاخه گل صلوات هدیه میکنیم به روح پاک شهید محمد هادی ذوالفقاری"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاسم یعــــــــــــــنـــــــی:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشکیل گردان عمار
توسط شهید مصطفی صدرزاده
به روایت شهید مرتضی عطایی