~🕊
دآرَد
دلِ مآ♥️
از #تو تمنآے نگآهے
مَحروم مَگردان دلِ مآرا،
ڪه روآ نیست...
•❥🌼━┅┄┄
#ســـــردار_دلــــــہا🙃💔
🍀بیسیم چی🍀
┄┄┅┅❅༻☑️༺❅┅┅┄┄
https://eitaa.com/ghasen
┄┄┅┅┅❅═❁═❅┅┅┅┄
#مدافعانہ🌿
سلام شھیدِ من!
ادعایی در #تو نمیبینم
و تمام هویتِ #تو
خلاصہ شده در
همین بی ادعایی ...♡
مـرا دریاب ...
ای مَرد بی ادعا
#شهیدمحمدرضادهقانامیری❤️
#یادشهداباصلوات
🍀بیسیم چی🍀
┄┄┅┅❅༻☑️༺❅┅┅┄┄
https://eitaa.com/ghasen
┄┄┅┅┅❅═❁═❅┅┅┅┄
✨هُــــــوَالْمَـــــــحبــــــوب✨
🌷 #هــــــــرچـــــــےٺـــــــــوبخواے
🌷 قسمت #سی_وچهار
با اشک و بغض گفتم:زخمی شدی؟😢😒
-چیز مهمی نیست.بالاخره باید یه کاری میکردم که باور کنید جنگ بودم دیگه.😁
وقتی نگاه نگران منو دید گفت:
_یه تیر کوچولوی ناقابل هم به من خورد.☺️👌
بالبخند سرشو برد بالا و گفت:
_اگه خدا قبول کنه.😇☺️
لبخند زدم و گفتم:
_خیلی خب.قبول باشه..برو .مهمانها برای دیدن تو موندن.😄
رفت سمت در،برگشت سمت من.گفت:
_ممنونم زهرا.بودن تو اینجا کنار مامان و بابا و مریم و ضحی، اونجا برای من خیلی دلگرمی بود.😊خوشحالم خواهر کوچولوم اونقدر بزرگ شده که میتونم روش حساب کنم و کارهای سخت رو بهش بسپرم.😍☺️
لبخند تلخی زدم.😒🙂رفت بیرون و درو بست.رفتم سر سجاده و نیت نماز شکر کردم.
✨تو دلم گفتم خدایا خودت میدونی که من #ضعیفم.اگه تونستم این مدت دوام بیارم فقط و فقط بخاطر کمکهای #تو بوده.تو به من #عزت دادی وگرنه من کی باشم که کسی بتونه برای کارهای سختش رو من حساب کنه.✨
همه رفتن.ولی مامان نذاشت محمد و مریم و ضحی برن...
حالا که فهمیده بود مریم بارداره، میخواست بیشتر به مریم و محمد رسیدگی کنه.اتاق سابق محمد رو آماده کرده بود.
محمد روی تخت دراز کشیده بود و ضحی ول کن باباش نبود.به هر ترفندی بود از اتاق کشیدمش بیرون.
دست ضحی رو گرفتم و رفتیم تو آشپزخونه.به ضحی میوه دادم و خودم مشغول تمیز کردن آشپزخونه شدم.یه کم که گذشت،چشمم افتاد به در آشپزخونه. بابام کنار در ایستاده بود و با رضایتمندی به من نگاه میکرد.با چشمهام قربون صدقه ش رفتم.☺️
این #نگاه_پدرم بهترین جایزه بود برای من.😍☝️
سه روز از برگشتن محمد میگذشت و بالاخره مامان اجازه داد برن خونه ی خودشون.
سرم خلوت تر بود...
سه ماه بود بهشت زهرا(س)نرفته بودم.🙈😅 گل و گلاب 🌸💐گرفتم و صبح رفتم که زیاد بمونم.
مثل همیشه اول قطعه سرداران بی پلاک رفتم.🌷🇮🇷دعا و قرآن✨✨ خوندم و بعد رفتم مزار عموم.
اونجا هم مراسم گل و گلاب و دعا و قرآن رو اجرا کردم.✨👌
مزار داییم یه قطعه دیگه بود...
دو ردیف قبل مزار داییم،پسر جوانی کنار مزاری نشسته بود و...
ادامه دارد...
💓💓💓🌷🌷💓💓💓
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
دلخوشمٖ با غزلی تازه،همینم کافی ست
#تو مرا باز رساندی به یقینم ،کافی ست
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو؟
گاه گاهی که #کنارت بنشینم،کافی ست
💞در این سرما ی کرونا زندگی تان سرشار از سلامتی و آرامش🤲
#برای_هم_دعا_کنیم
بیسیم چی^-^
✨هُــــــوَالْمَـــــــحبــــــوب✨
🌷 #هــــــــرچـــــــےٺـــــــــوبخواے
🌷 قسمت #پنجاه_وسه
محمد تو گوش امین چیزی گفت که نگاه امین فقط روی محمد موند.👀😥
محمد بالبخند به امین،بابا، مامان و من نگاه میکرد.
تو دلم گفتم
✨خدایا خودت کمکم کن.من چکار کنم الان؟😣✨
امین به باباومامان نگاه کرد.بابا به فرش نگاه میکرد ولی نمیدونم فکرش کجا بود.
مامان به محمد نگاه میکرد،منم به همه.
نمیدونستم باید چکار کنم...
محمد بالاخره رفت سمت مامان.گل روی میز گذاشت و روی زمین کنارش نشست.
قطره های اشک مامان میریخت روی صورتش.😢محمد دستشو بوسید و فقط نگاهش میکرد.👀😘مامان هم محمد رو نوازش کرد،مثل اون روز که امین رو نوازش میکرد.چند دقیقه ای طول کشید.
بابا بلند شد و محمد رو در آغوش گرفت، مثل اون روز که امین رو در آغوش گرفته بود.
امین شاهد تمام این صحنه ها بود. نتونست تحمل کنه و رفت تو حیاط. محمد وقتی از بابا جدا شد،به جای خالی امین نگاه کرد،بعد به من نگاه کرد.با اشاره بهش گفتم رفت بیرون.اومد پیش من،آروم و بالبخند گفت:
_میدونم خودت هم زندگی داری و باید به شوهرت برسی ولی حواست به زن و بچه های منم باشه.😊
اشکهام جاری شد.گفتم:
_محمد، من دیگه نمیتو...😢😥
حرفمو قطع کرد و گفت:
_قوی باش زهرا.💎نگو نمیتونم.تو باید بتونی.تا وقتی #داعش هست،تا وقتی #اسلام دشمن داره،تا وقتی تو رکاب امام زمان(عج) اونقدر #بجنگیم که اسلام پیروز بشه امثال من و امین باید بریم جنگ. #تو باید #قوی باشی.نگو نمیتونم. #ازخدا بخواه کمکت کنه.
حرفش حق بود و جوابی نداشتم...
فقط از خدا کمک میخواستم.ازش میخواستم بهم توان بده.
محمد رفت تو حیاط،پیش امین.خیلی با هم صحبت کردن.
بعد از رفتن محمد،امین بهم گفت که
_اون شب محمد بهش گفته بود،تا وقتی تو نرفته بودی سوریه من نمیدونستم خانواده م وقتی من میرم چقدر سختی میکشن تا برگردم.حالا هم وقتی من برم تو متوجه میشی.کنارشون باش.😊 مخصوصا زهرا. اگه زهرا سر پا و سرحال باشه،میتونه حال بقیه رو هم خوب کنه.
شب بعدش محمد با مریم و ضحی و رضوان که چهار ماهش👶🏻 بود،اومدن... ضحی بزرگتر شده بود و بیشتر میفهمید. یه روز از حضرت رقیه(س)💚بهش گفتم.
خیلی تحت تأثیر قرار گرفته بود.منم دیدم شرایط مناسبه بهش گفتم بابا محمدت برای اینکه مراقب حرم حضرت رقیه(س)باشه میره و یه عالمه پیشت نیست.از اون روز به بعد همه ش به محمد میگفت کی میری مراقب حرم حضرت رقیه(س) باشی.👧🏻💚
علی و اسماء و امین هم بودن.طبق معمول مسئولیت مفرح کردن جمع اولش با من بود.کم کم امین هم وارد شد و با محمد کلی همه رو خندوندن.😀😁😂😃😄
محمد فردا بعدازظهر میخواست بره.امین بیشتر حواسش به من بود.منم طبق معمول #حفظ_ظاهر میکردم.از وقتی امین رفته بود احساس پیری میکردم.ولی الان بیشتر دلم میخواست بمیرم.
دیگه تحمل این سختی ها واقعا برام سخت بود.😣
گاهی آرزوی مرگ میکردم بعد سریع #استغفار میکردم.
گاهی به خدا شکایت میکردم که دیگه بسمه،بعد سریع استغفار میکردم.
گاهی مستأصل میشدم،
گاهی کم میاوردم.کارم مدام ذکر گفتن و استغفار و استغاثه بود.😞😣😖
روز بعد همه ناهار خونه ما بودن.امین زودتر از همه اومد.حال و هوای خونه ما براش جالب بود.خونه ما همه میگفتن و میخندیدن و سعی میکردن وقتی با هم هستن خوش باشن.گرچه لحظات گریه هم داشتیم ولی از #نارضایتی_نبود.
امین تو کارهای خونه و ناهار و پذیرایی کمک میکرد.علی و خانواده ش هم اومدن.مثل دفعه قبل محمد زودتر تنها اومد.
اول علی بغلش کرد.چند دقیقه طول کشید.بعد امین بغلش کرد.امین حال و هوای خاصی داشت.دوست داشت جای محمد باشه و بتونه بره سوریه.بعد امین نوبت من شد.دل من آروم شدنی نبود.
هیچی نمیگفتم.اشک میریختم بی صدا.
فقط میخواستم...😭🤐
ادامه دارد...
💓💓💓🌷🌷💓💓💓
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
💠وقتی #راهیان_نور برای ما فقط یک مسافرت شده و #تو
💠از همین مسیر #راهی_نور می شوی
💠ما اهل زمینیم و تو اهل #آسمان
شمادعوتی به↙️
♡♥◾کانــال مـــــداح شهیـد کربلایی حجت اللّٰه رحیمی ◾♥♡
https://eitaa.com/joinchat/3381264386Cabc12ef325
🌺🌺🌺🌺🌺
🌸🌸🌸🌸🌸
💠وقتی #راهیان_نور برای ما فقط یک مسافرت شده و #تو
💠از همین مسیر #راهی_نور می شوی
💠ما اهل زمینیم و تو اهل #آسمان
شمادعوتی به↙️
♡♥◾کانــال مـــــداح شهیـد کربلایی حجت اللّٰه رحیمی ◾♥♡
https://eitaa.com/joinchat/3381264386Cabc12ef325
🌺🌺🌺🌺🌺
🌸🌸🌸🌸🌸
💠وقتی #راهیان_نور برای ما فقط یک مسافرت شده و #تو
💠از همین مسیر #راهی_نور می شوی
💠ما اهل زمینیم و تو اهل #آسمان
شمادعوتی به↙️
♡♥◾کانــال مـــــداح شهیـد کربلایی حجت اللّٰه رحیمی ◾♥♡
https://eitaa.com/joinchat/3381264386Cabc12ef325
💠وقتی #راهیان_نور برای ما فقط یک مسافرت شده و #تو
💠از همین مسیر #راهی_نور می شوی
💠ما اهل زمینیم و تو اهل #آسمان
شمادعوتی به↙️
♡♥◾کانــال مـــــداح شهیـد کربلایی حجت اللّٰه رحیمی ◾♥♡
https://eitaa.com/joinchat/3381264386Cabc12ef325
میدونستید؟؟؟
ارزشمند بودن مهم تر از دوست داشته شدن!!!
#تو برای من با ارزشی، نگفتم مهمی،
نگفتم قشنگی، نگفتم دوست دارم،
گفتم برام باارزشی
وقتی یه نفر برای آدم باارزش، وقتشو براش خالی میکنه، به خاطرش قید خیلی چیزها رو میزنه،برای خواسته هاش احترام قائله، برای خوشحال بودنش تلاش میکنه،موقع مشکلاتش کنارش میمونه،وقتی نمیتونه مثل همیشه کنارش باشه درکش میکنه،
ارزش قائل شدن برای یک آدم خیلی مهم تر از دوست داشتنه ...
🌴💎🌹💎🌴
#بلوغ_فکری
@bi3imchi
#سلام_امام_زمانم
مـا همـانیـم ڪہ از
#عشـق تـو غفلـت ڪردیـم
بـا همہ آدمیـان غیـر
#تـو خلـوت ڪردیـم
سـال هـا مے گـذرد،
#منتظـرے بـرگـردیـم
و مشخـص شـده مـاییـم ڪہ
#غیبـت ڪردیـم
#سه_شنبه_های_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
بـرادر!
گاهے عجیب آرامشم را بہ #تـو مدیونم!🍃
بھ نگاهت ✨
بھ صدایت 🍃
بھ دعایت ♥️ :)
#برادر_شهیدم
#شهید_حجت_الله_رحیمی
شبتان مزین به عنایات #شهدا🤲☘
نذر کردم تا #بیایی هرچه دارم مال تو
چشم هاے خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم باهزاران آرزو
آرزویم هیچ،قلب بیقرارم مال #تو
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
نذر کردم تا #بیایی هرچه دارم مال تو
چشم هاے خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم باهزاران آرزو
آرزویم هیچ،قلب بیقرارم مال #تو
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
نذر کردم تا #بیایی هرچه دارم مال تو
چشم هاے خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم باهزاران آرزو
آرزویم هیچ،قلب بیقرارم مال #تو
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
نذر کردم تا #بیایی هرچه دارم مال تو
چشم هاے خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم باهزاران آرزو
آرزویم هیچ،قلب بیقرارم مال #تو
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
نذر کردم تا #بیایی هرچه دارم مال تو
چشم هاے خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم باهزاران آرزو
آرزویم هیچ،قلب بیقرارم مال #تو
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
نذر کردم تا #بیایی هرچه دارم مال تو
چشم هاے خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم باهزاران آرزو
آرزویم هیچ،قلب بیقرارم مال #تو
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
ღ بیسیم چی ღ
@bi3imchi
نذر کردم تا #بیایی هرچه دارم مال تو
چشم هاے خسته پر انتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم باهزاران آرزو
آرزویم هیچ،قلب بیقرارم مال #تو
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ