eitaa logo
بېسېم چې
713 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
9هزار ویدیو
292 فایل
[بسم الله المھدې...] [سلام‌بر‌ېگانه‌مُنجې‌عـٰالم‌بشرېت..!🕊] {عشق یعنی استخوان و یک پلاک سال‌ها تنهای تنها زیر خاک..🥀} خرده‌ریزها⇦ https://eitaa.com/bisimt
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 " شهید محمد هادی ذوالفقاری " مشخصات شهید: نام محمد هادی♥️ نام خانوادگی ذوالفقاری 😇 نام پدر رجبعلی🍃 تاریخ تولد ۱۳ / ۱۳ / ۱۳۶۷⏰ محل تولد تهران🗺 شغل طلبه 🎈 شهادت ۲۶ / ۱۱ / ۱۳۹۳🌿 محل شهادت یکشیفیه(سامرا)🌱 تشیع ۳۰ / ۱۱ / ۱۳۹۳💔 محل تشیع کربلا و نجف✨ مزار شهید وادی السلام شهر نجف اشرف 🌻 مزار یادبود بهشت زهرا (قطعه ۲۶ ، ردیف ۱، شماره ۲۵)🥀 🍃 🥀 ♥️ "۵ شاخه گل صلوات هدیه میکنیم به روح پاک شهید محمد هادی ذوالفقاری"
«♡ شهید مجید قربانخانی ♡» ملقب به مجید سوزوکی 🙂♥️ تاریخ تولد : ۱۳۶۹/۵/۳۰ محل تولد : یافت آباد-تهران تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۱۰/۲۱ محل شهادت : خان‌طومان سالها پیش مسعود ده‌نمکی مجید سوزوکی رو به تصویر کشید🙂 اما هرگز فکرش را هم نمی‌کرد که روزی آقا مجید لات و بامرام بچه پایین شهر تهران، درست شبیه مجیدی که او به تصویر کشیده بود نه اهل نماز نه اهل روزه؛ یکی از مدافعین حرم باشد . . . ♥️ 🕊شهادت : او به خاطر خالکوبی اش بسیار ناراحت بود، اما مگر یک خالکوبی می‌تواند مانع از پرواز شود ؟ ! روز شهادتش ترکشی به بازویش برخورد کرد و اثر انرا از بین برد :)🥀 پیکرش هنوز باز نگشته . . .🕊
۲ بهمن ماه سال 1340 در تهران متولد شد و با آغاز حرکت‌های انقلابی مردم علیه حکومت شاهنشاهی پهلوی به جمع انقلابیون پیوست. تا اینکه در روز 17 شهریورماه سال1357 در میدان شهدا(ژاله سابق) در حالی که دانش‌آموز17 ساله بود به شهادت رسید.دانش‌آشتیانی همیشه در مسائل درسی ممتاز بود و با آنکه 17سال بیشتر نداشت، معارف اسلامی را خوب می‌شناخت. قرآن،نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه را بسیار مطالعه می کرد و با تفاسیر هم آشنا بود.نظم،مهربانی،صداقت،راستگویی، وفای به عهد،وقت‌شناسی، استقلال فکری و پیگیری مستمر کارهاو ذهن بسیار خلاق از جمله ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی او بود نکته قابل توجه در خصوص شهید دانش‌آشتیانی این است که چند سال بعد نیز نامزد او (شهید حسن اجاره‌دار) و پدر بزرگوارش (شهید غلام رضا دانش) در حادثه هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ به شهادت رسیدند و با خون خود انقلاب اسلامی را بیمه کردند.فهیمه دانش آشتیانی خواهر شهید درباره خواهرش می‌گوید:محبوبه خیلی دختر خاصی بود. همیشه فکر می‌کنم چقدر خوب رفت و خوش به حالش که بسیاری از چیزها را ندید. اینها با رفتنشان راه را باز کردند. اگر آنها نمی‌رفتند، پایه‌های انقلاب محکم نمی‌شد. واقعا چه چیز بالاتر از اینکه انسان بداند دارد در راهی جانش را فدا می‌کند که شاید وضعیت بهتری برای آنهایی که پشت سرش می‌مانند ، ایجاد کند.روزی همه به طرف خیابان کوکاکولا می‌رفتند. مردها به محبوبه گفته بودند: «شما برو اینجا نمان.» محبوبه به آنها جواب داده بود:«اگر کار درستی است که زن و مرد ندارد. اگر کار غلطی است که شما هم نباید بروید.