eitaa logo
بېسېم چې
711 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
9هزار ویدیو
292 فایل
[بسم الله المھدې...] [سلام‌بر‌ېگانه‌مُنجې‌عـٰالم‌بشرېت..!🕊] {عشق یعنی استخوان و یک پلاک سال‌ها تنهای تنها زیر خاک..🥀} خرده‌ریزها⇦ https://eitaa.com/bisimt
مشاهده در ایتا
دانلود
💙🔗 ___________________ نام‌:حسین‌ولایتی‌فر تاریخ‌تولد:1375/4/6 تاریخ‌شهادت:1397/6/31 محل‌شهادت:حادثه‌تروریستی‌اهواز کودکی🌱👇: حسین ولایتی فر در شش تیر ماه 1375 در شهرستان دزفول دیده به جهان گشود. هشت نُه سالگی عضو جلسات قرآن مسجد حضرت مهدی(عج) شد. حضور چندین ساله در فضای مسجد و جلسات تاثیر به سزایی در شکل گرفتن روحیات حسین گذاشت. از همان نوجوانی روحیه جهادی را با خود همراه داشت. در نوجوانی گروه تئاتری را در مسجد راه‌اندازی کرد و کارهای پشتیبانی و فنی جلسات را هم انجام می‌داد. پس از طی کردن دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی، رشته معارف را انتخاب کرد و در دبیرستان شهید مطهری مشغول به تحصیل شد. 17 ساله بود که به پیشنهاد مسئول جلسه‌اش در جلسات کودکان فعالیت می‌کرد. ورود‌به‌سپاه:🌱👇 در 20 سالگی جذب سپاه شد. دوره‌های تکاوری را پشت سر گذاشته بود. محل خدمت حسین بعد از گذراندن دوره‌های ابتدایی اهواز بود. فقط سه روز آخر هفته را در دزفول بود و همین فرصت کافی بود برای پوشیدن لباس خادمی هیئت محبان اباالفضل العباس علیه السلام. در جمع رفقای هیئتی حسین لقب سردار داشت. همیشه می‌گفت: «من یک روز شهید می‌شوم.» عاشق روضه سه ساله امام حسین(ع) بود، وصیت کرده بود اگر شهید شدم سر مزارم روضه حضرت رقیه(س) بزارید شهادت:🌱👇 چند وقتی پیگیر اعزام به سوریه شد؛ اما شرایط جوری نشد که بتواند مدافع حرم شود. سرانجام روز 31 شهریور ماه 97 در حمله تروریست‌ها به مراسم رژه نیروهای مسلح اهواز، حسین ولایتی فر در سن 22 سالگی به شهادت رسید. یکی از دوستان و همرزمان شاهد حسین نقل می‌کرد که حسین خود استاد کمین و ضد کمین بوده است. اگر می‌خواست در آن معرکه جان خود را حفظ کند امکان نداشت تیر بخورد. وقتی در آن سر و صدا و شلوغی و هیاهو همه می‌خوابند روی زمین، حسین جانبازی را می‌بیند که نمی‌تواند فرار کند و روی ویلچر گیر کرده، حسین هم به سمت آن جانباز می‌دود تا او را عقب بیاورد و جان او را حفظ کند. که چندین تیر به سینه‌اش خورده و به شهادت می‌رسد. 🌱
بېسېم چې
شهدا‌گاهی‌نگاهی.....💔 #شھیدمحمد‌عارف‌کاظمی 🍃
♦️🔗 _____________ نام:محمد‌عارف‌کاظمی متولدسال:۱۳۸۰ شهادت:۱۳۹۹ سن:۱۹سال زندگینامه‌شهید🌿👇: سکوت ویژگی جدا نشدنی‌اش بود. فقط نزدیکان محمد عارف کاظمی از وجود پر از معنویت او خبر داشتند. خیلی کم اظهار نظر می‌کرد. اما وقتی چانه‌اش گرم می‌شد و قرار بود از عقیده‌ای دفاع کند کسی به گرد پایش نمی‌رسید. این طور وقت‌ها کمتر می‌شد تناسبی بین سن و سال کمی که داشت با حرف‌های پخته‌ای که می زد پیدا کرد. کارنامه‌های درخشانش گواه  سخت کوشی‌اش در درس خواندن بود. با نمره‌هایی که داشت به سادگی می‌توانست در هر کنکوری موفق شود اما دست روی پذیرفته شدن در دانشگاهی گذشت که نقطه اتصال خیلی از پاسدارها به دارالوصال شده بود. ۱۸ ساله بود که وارد دانشگاه امام حسین (ع) شد و همزمان با تمرین برای پاسداری در اردو های جهادی مشق خدمت و از خود گذشتگی می‌کرد ویژگی‌های‌اخلاقی🌿👇|به‌نقل‌از‌پدر‌شهید| از کودکی سر به راه بود. هنوز سن و سالی نداشت که جذب کلاس‌های فرهنگی پایگاه بسیج شهرستان سیمرغ در مازندران شد. با این که به سن تکلیف نرسیده بود نماز اول وقت می خواند و روزه می گرفت شهادت🌿👇 تازه به اردوی بوشهر رفته بودند. تلفن کرد و برای اولین بار صدای گریه و زاری‌اش را شنیدم. همان جا به من گفت اردوی بعدی کرمان است و دعا کنم که قرعه کرمان به نام او بیفتد. چرا که می‌خواست مزار حاج قاسم سلیمانی را زیارت کند. همین اتفاق هم افتاد. یک شب تا سحر را در کنار مزار ایشان مانده و نجواها کرده بود. بعد که به شوخی او گفتم بی‌معرفت است و تنها رفته است به من گفت شما هم به زودی به کرمان می‌آیید. همین هم شد. ۱۲ روز بعد در روز آخر اردوی جهادی تصادفی اتفاق افتاد. عده‌ای از جهادگران زخمی شدند. محمد عارف به کما رفت و بعد از ۷ روز به شهادت رسید.  ➺@bi3imchi
نام:محسن نام‌خانوادگی:حججی تاریخِ تولد:1370/4/21 محلِ تولد:نجف آباد تاریخِ شهادت:1396/3/18 محلِ شهادت:سوریه:حلب مزارِ شهید:گلزار شهدای نجف آباد متنی از سخنان شهید؛ جوری زندگی کن که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تو رو خریداری میکنه...)