•••🕊🌿•••
•••شہدا مایہ رونق حیات معنویاند در ڪشور.حیات مهنوی یعنــے روحیہ،
یعنیاحساس هویت،یعنیهدفدارۍ
یعنـےبہسمتآمالها حرڪت کردن،
عدمتوقف؛این ڪار شہداست؛اینرا
هم قـرآن بہ مـا یاد میدهـد...🌱
[بخشـےازسخنانرهبـرمعظمانقلاب]
لال شد و از جنایت مدرسه افغانستان دم نزد!!
حالا اگه چشم آبیها بودند اولین کسی که محکوم میکرد و تسلیت میگفت جناب پرزیدنت بود!
واقعا تو رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایرانی؟!🤦♂
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی
#افغانستان_تسلیت
#دشت_برچی
یدونہ صلوات بفرستیم ((:
‹اللھُمصَلعلےمُحمّدوَآلمُحمّدوَعَجِلفَرجھُم›
-فروارد ڪن مشتۍ🌱"!
#تلنگࢪانھ 💔
استاد ما میگفتند،
هر وقت درس رو نفهمیدی یا
حوصله درس رو نداشتی؛
بدون اصلی ترین دلیلش گناهه!
گناه آقاجون...
فلذاست که فرمودند
هر روز محاسبه و مراقبه کنید،
که ببینید آخر کار چند چندید؟
یه وقت سه هیچ از خودت عقب نیفتی!
#جهادعلمی
#حیعلیالجهاد
اسمانفرصتپروازبلنداستولی…🥀
قصهایناستچهاندازهکبوترباشی
#شهیدحسینمعزغلامی
#معرفی_شهید 📚🔗
__________________________
نام:حسینمعزغلامے
محلتولد:امیدیهےخوزستان
تاریختولد:۱۳۷۳/۰۱/۰۶
تاریخشهادت:۱۳۹۶/۰۱/۰۴
محلشهادت:حماهسوریه
آدرسمزار:بهشتزهرا.قطعهے۵۰
وضعیتتاهل:مجرد
خلاصهےزندگیشان:👇🏻🌿
این شهید که به پیروی از عموی شهیدش محمد حسین معز غلامی به سبز پوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و برای دفاع از حریم اهل بیت و اسلام به سوریه اعزام شده بود، سرانجام در چهارم فروردین ماه سال جاری در منطقه «حما»ی سوریه به مبارزه با تکفیری ها و داعش، به مقام والای شهادت نائل آمد تا بار دیگر ارادت و اخلاص مردم دارالمجاهدین و دارالمومنین همدان به اهل بیت عصمت و طهارت را به اثبات برساند و اولین شهید مدافع حرم سال 96 از جوانان غیور همدان باشد.
نحوهےشهادت:💔👇🏻
۳ تیر به چشم چپ، گونه راست و همان کتفی خورده شد که در فتنه مصدوم شده و وی را به شهادت رساند.
به دلیل موقعیت بد حضور وی در سنگلاخ، دندان ها و استخوان پایش نیز هنگام سقوط به زمین شکسته و پیکر وی چند ساعتی تا برگشت به نیروهای خودی بر زمین مانده بود.
هدیه خداوند در هشتم فروردین ماه به خاک سپرده شد و در جوار دوستان شیرمردش در قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران آرام گرفت.
#شھیدحسینمعزغلامی
#خاطره_شهید💌🔗
________________________
در کودکی برای خودش سنگر درست میکرد
.پدرش با ۳۲ سال سابقه، بازنشسته نیروی هوایی ارتش جمهور اسلامی ایران است تا همان اول بدانیم قصه علاقه حسین به مسیر جهاد از کجا آب میخورد. علاقهای که به گفته مادر شهید وارد بازیهای کودکانهاش هم شده بود: «از بچگی عاشق خدمت کردن و کارهای نظامی بود. در بازیهایش چند بالش روی هم میگذاشت و برای خودش سنگر درست میکرد. لوله جاروبرقی را هم مثل اسلحه در دستش میگرفت و تیراندازی میکرد. یکی از آرزوهایش این بود که پاسدار شود. با اینکه رشته خوبی هم در دانشگاه قبول شد اما چون میخواست پاسدار شود نرفت. در نهایت دانشگاه امام حسین(ع) امتحان داد و قبول شد. در کنارش مداحی کردن را هم دوست داشت. شعرهای مذهبی را با کمک پدر و خواهرهایش حفظ میکرد تا در هیئت بخواند. یادم میآید یکسال در محرم و شب حضرت علیاصغر شعر زیبایی خواند که اتفاق جالبی بود. از همان بچگی با این چیزها کیف میکرد. در اتاقش را میبست و برای خودش میخواند یا به مسجد میرفت تا مکبر نماز جماعت باشد. آخر هم با پولهای توی جیبش هیئتی را به نام منتظران مهدی(عج) راه انداخت. بعد هم بیشتر حقوقش را آنجا خرج میکرد و با این کار خیلی از بچههای محل را جذب هیئت کرد.
#شھیدحسینمعزغلامی